طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا اگر خاتم به معنای زینت، یا ختم کننده (خاتم النبیین) باشد، دلیلی بر آن است که بعد از پیامبر، رسولی هم نخواهد آمد؟

آیا اگر خاتم به معنای زینت، یا ختم کننده (خاتم النبیین) باشد، دلیلی بر آن است که بعد از پیامبر، رسولی هم نخواهد آمد؟

کلمه خاتم نه به معنای زینت و نه به معنای تصدیق است. اگر کلمه‌ای بخواهد در غیر معنای حقیقی خود استعمال شود، یا باید آن معنا برای آن کلمه متعارف و پسند ذوق و طبع باشد و یا قرینه‌ای موجود باشد تا مخاطب، مراد گوینده را دریابد؛ در غیر این صورت نمی‌توان گفت مراد متکلم غیر از معنای حقیقی کلمه است. بنابراین، استعمال کلمه خاتم النبیین به معنای زینت یا تصدیق، مقبول عرف نبوده و قرینه‌ای هم وجود ندارد تا گفته شود، منظور از خاتم النبیین معنای مجازی آن است.[1]

 

اما در پاسخ به شبهه سوم، لازم است نخست فرق بین نبىّ و رسول را بیان نماییم تا روشن شود خاتم النبیین شامل خاتم الرسل هم می شود یا خیر.

 

فرق بین نبى و رسول آن است که نبى داراى حکم است ولى مأمور به ابلاغ نیست و رسول نبى مأمور به ابلاغ است.[2]

 

به سخنی دیگر، رسول کسى است که براى تبلیغ أحکام مأمور شود خواه فرشته باشد یا انسان بر خلاف نبى که باید انسان باشد و نبوّت مختصّ به انسان است پس هر رسولی که انسان باشد طبعاً نبىّ نیز است ولى هر نبیّى لازم نیست رسول باشد).[3]

 

بنابر این نسبت رسول و نبى اعمّ و اخصّ مطلق است یعنی هر رسولی نبى است ولى هر نبیِّى رسول نیست.[4]

 

از این رو با توجه به مطالب یاد شده، از کلمه «خاتم النبیین»، «خاتم الرسل» هم فهمیده می‌شود؛ چون همان طور که گفتیم نبیّ شامل نبی و رسول است، پس هرگاه نبوت خاتمه یافت، رسالت هم پایان می‌یابد و اشکالات یاد شده در آیه ناصواب و آیه در صراحت دلالت خود باقی است.

 

علاوه بر آن اهل بیتی که داناترین مردم به معارف قرآنی هستند همین معنا را فهمیدند . امیر المؤمنین علی (ع) در حال غسل دادن بدن مبارک پیامبر خاتم فرمودند: “مانا که با مرگ تو (پیامبر) چیزی از ما بریده شد که با مرگ غیر تو بریده نمی‌شد و آن نبوت و اخبار آسمان بود”.[5]

 

 

[1] . ر.ک. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج 3، ص 126- 125.

[2] ثقفى تهرانى، محمد، تفسیر روان جاوید، ج ‏3، ص 472، ناشر: انتشارات برهان، تهران‏، چاپ سوم، 1398 ق‏.

[3] میرزا خسروانى، على رضا، تفسیر خسروی، ج ‏5، ص 412، ناشر: انتشارات اسلامیه‏، تهران، چاپ اول‏، 1390 ق‏.

[4] قرشى سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ‏7، ص 8، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش‏؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص 144،  ‏ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش‏؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان ج 2 ص 140، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1397هـ.ق.

[5] . نهج‌البلاغة، خطبه 235.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد