در کتابهای حدیثی معروف، اثری از این حدیث نیست، اما در برخی کتابهایی که جنبه روایی نداشته، اما روایاتی در آنها مشاهده میشود، عبارت «الآباء ثلاثة: أبٌ ولدک، و أبٌ زوّجک، و أبٌ علّمک»، به عنوان حدیث ذکر شده است.[1]
حدیث دیگری درباره پدران سهگانه در منابع روایی وجود دارد که متن و محتوایش غیر از مورد مطرح شده در پرسش است:
معاویة بن عمّار از امام صادق(ع) نقل میکند: «پدران سه تا هستند: انسانی که فرزند مؤمن آورد، جنّی که فرزند مؤمن و کافر آورد و شیطان که فرزند کافر آورد».[2]
به هر حال عبارت موجود در پرسش – چه حدیث باشد یا نباشد – سخن حکیمانهای است که توجیه عقلی نیز دارد. برای توضیح این مطلب نخست معنای واژه «أب» را بیان میکنیم.
در معنای «أب» گفته شده، هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آنرا «أَب» میگویند.[3]
با توجه به معنای لغوی «أب» رابطه این واژه با معلم و پدر همسر نیز روشن میشود؛ زیرا همانطور که پدر (نسبی) در رشد جسمی و روحی فرزندان دخیل است، معلم و پدر همسر نیز در رشد روحی و شخصیتی افراد نقش به سزایی دارند.
ملا محمد مهدی نراقی ذیل سخن مطرح در پرسش میگوید: برترینشان معلم است، از ذوالقرنین پرسیده شد پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را؟ گفت: معلم؛ زیرا معلم سبب زندگی معنوی و اخروی است،[4] اما پدر تنها سبب زندگی مادی و دنیوی است.[5]
حدیث دیگری درباره پدران سهگانه در منابع روایی وجود دارد که متن و محتوایش غیر از مورد مطرح شده در پرسش است:
معاویة بن عمّار از امام صادق(ع) نقل میکند: «پدران سه تا هستند: انسانی که فرزند مؤمن آورد، جنّی که فرزند مؤمن و کافر آورد و شیطان که فرزند کافر آورد».[2]
به هر حال عبارت موجود در پرسش – چه حدیث باشد یا نباشد – سخن حکیمانهای است که توجیه عقلی نیز دارد. برای توضیح این مطلب نخست معنای واژه «أب» را بیان میکنیم.
در معنای «أب» گفته شده، هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آنرا «أَب» میگویند.[3]
با توجه به معنای لغوی «أب» رابطه این واژه با معلم و پدر همسر نیز روشن میشود؛ زیرا همانطور که پدر (نسبی) در رشد جسمی و روحی فرزندان دخیل است، معلم و پدر همسر نیز در رشد روحی و شخصیتی افراد نقش به سزایی دارند.
ملا محمد مهدی نراقی ذیل سخن مطرح در پرسش میگوید: برترینشان معلم است، از ذوالقرنین پرسیده شد پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را؟ گفت: معلم؛ زیرا معلم سبب زندگی معنوی و اخروی است،[4] اما پدر تنها سبب زندگی مادی و دنیوی است.[5]
[1]. آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، ص 498، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، چاپ اول، 1352ش؛ نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج 3، ص 140، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 1، ص 650، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق؛ سبزوارى، ملا هادى، شرح مثنوى(سبزوارى)، محقق و مصحح: بروجردى، مصطفى، ج 1، ص 298، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1374ش؛ مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددیة، ص 247، قم، الهادى، چاپ هشتم، 1424ق.
[2]. «مُعاویَة بن عَمَّار عَن أَبِی عَبد اللَّه(ع) قال: ألْآباءُ ثَلاثَةٌ آدَمُ وَلَدَ مُؤْمِناً و الجانُّ وَلَدَ مُؤْمِناً و کَافراً و إِبْلِیسُ وَلَدَ کَافِراً و لَیْسَ فیهم نِتَاجٌ إِنَّمَا یَبیضُ و یُفْرِخُ و وُلْدُهُ ذُکُورٌ لَیْسَ فیهِمْ إِنَاثٌ»؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 152، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[3]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص 57، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. روشن است که بسیاری از پدرها علاوه بر مقام پدری برای فرزندان جایگاه معلمی را دارا هستند.
[5]. جامع السعادات، ج3، ص 140- 141.