1. ادبیات و قواعد زبان شناختى
براى درک سخن هر گوینده و نقطه آغاز تفاهم، آگاهى از قواعد اولیه مربوط به زبان و لغت او ضرورى است؛ از این رو باید اطلاعاتى کافى و عمیق از ادبیات این زبان، داشت. در ادبیات نیز فهم معناشناسى واژه ها، آشنایى به علم صرف و علم نحو – که جایگاه ترکیبى کلمات را در ساختار جملات مشخص مى سازد و اطلاع از علم معانى و بیان و بدیع – که در زیباسازى کلام حاوى قواعد مهمّى است بایسته است.
2. آشنا بودن به مضمون و سیاق خود قرآن
در قرآن قرینه هایى هست که بعضى پیوسته و برخى ناپیوسته است و براى فهم مقصود هر گوینده، مناسب ترین شیوه آن است که سخنان گوناگون خود او را در کنار هم و مرتبط با هم بنگریم و این شیوه در ارزیابى و نتیجه گیرى مفید است.
3. سنت معصوم علیه السلام
از جمله شئون پیامبرصلى الله علیه وآله و امامان علیهم السلام تبیین مقاصد کتاب الهى است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ».سوره نحل (16)، آیه 44. علامه طباطبایى مى نویسد: «آیه مبارکه دلیل بر حجّیت سخن پیامبر اکرم در شرح آیات قرآن کریم است»المیزان، ج 12، ص 261.
. سنّت و سخن معصوم علیه السلام در تفسیر و تبیین قرآن و تعلیم شیوه تفسیر به مردم و تبیین تأویل و تعلیم راهیابى به بطون قرآن، نقش اساسى دارد.
4. عقل و تفکر خلاق
مفسّر و بهره گیرنده از قرآن، باید عقل فعّال و تفکّر خلاق داشته باشد تا بتواند از این ابزار به طور صحیح و دقیق، معارف دینى را از آیات قرآنى استفاده کنند؛ براى مثال در معارف عقلى قرآن، درک بدیهیات و مسلمات عقلى و به کار بستن آنها و در معارف اخلاقى آن، توجه به اصول اخلاقى، بایسته است.
5. جامع نگرى
گفتنى است دین مجموعه عقاید و آموزه هایى است که باید با هم سازگار باشد؛ ازاین رو در برداشت از قرآن، باید هر مفهوم قرآنى، در مجموعه آموزه هاى دینى – که از منابع اصلى به دست آمده نگریسته شود. فهم عمیق معانى قرآن، نیاز به تلاش علمى بسیار دارد؛ از این رو مفسرانى موفق بوده اند که کوله بارى از پیشینه علمى و تحقیقى بر دوش آنان بوده است.براى آگاهى بیشتر در این زمینه به کتاب هاى علوم قرآنى مراجعه شود؛ از جمله:
الف. دزفولى، کمال، شناخت قرآن؛
ب. بهشتى، محمدحسین، روش برداشت از قرآن؛
ج. سعیدى روشن، محمدباقر، علوم قرآنى.