1. در مورد اینکه چرا قرآن به زبان عربی نازل شده است، پاسخ «نزول قرآن به زبان عربی»، سؤال 426 را مطالعه کنید.
2. در اینکه آیا در قرآن کلمات غیر عربى وجود دارد یا نه؟ دیدگاههای مختلفی از سوی مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی مطرح شده است که عدهاى از آنها اساساً منکر ورود هرگونه واژگان غیر عربى در قرآن شدهاند و گروهی هم آن را پذیرفتهاند.[1] اما همگى بر وجود اعلام (نامهاى خاصّ غیر عربى) معترفاند.[2]
بدون تردید قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است، اما باید به این حقیقت توجه داشت که، هیچ زبان معتبر و مهمى را نمیتوان یافت که کلماتى از زبانهاى دیگر در آن وارد نشده باشد. منتها لغات خارجى در چهارچوب زبان اصلى و تحت قواعد و ضوابط آن تغییر مییابند و رفته رفته جزو زبان اصلى به حساب میآیند. زبان عربى هم از این قاعده مستثنا نیست و در طىّ قرون قبل از اسلام به تدریج کلماتى از زبانهاى اقوام همسایه و همجوار مانند حبشى، مصرى، ایرانى، رومى و … در آن راه یافته و به شکل کلمات عربى و تحت قواعد آن در آمده است.[3]
بنابراین، در قرآن کریم واژههایی وجود دارد که در اصل، غیر عربی بودهاند، سپس در میان عربها نیز مرسوم گشته و در قرآن بکار برده شدند. و این واژهها، کلماتی ناآشنا برای آنها نبوده و نمیتوان اینها را کلمات تماماً غیر عربی دانست.
جلال الدین سیوطی نیز واقع شدن کلمات غیر عربی در قرآن را قوی دانسته و میگوید: «حکمت واقع شدن این الفاظ در قرآن آن است که متضمّن علوم اوّلین و آخرین و خبر از همه چیز است، پس باید که اشاره به انواع لغتها و زبانها در آن واقع گردد تا احاطه آن به همه چیز تمام باشد، پس در قرآن، از هر لغتى، شیرینترین و آسانترین آنها و آنکه از همه بیشتر در بین عربها به کار میرود، انتخاب شده است».[4]
اکنون دربارهی پرسش مطرح شده باید گفت؛ برخی گفتهاند واژهی «غسّاق» در آیهی شریفهی «هذا فَلْیَذُوقُوهُ حَمیمٌ وَ غَسَّاقٌ»[5]، یک کلمه تُرکی است.[6]
به هر حال، ویژگى سخن قرآن نسبت به سایر زبانها و زبان عربى این است که برترین مرتبهی فنون سخن در آن رعایت شده است. از اینرو، کلام خدا هم از سایر زبانها و هم از زبان متداول عربى ممتاز شده است در عین اینکه بر اساس همان قواعد زبان عرب میباشد.[7] و وجود اینگونه کلمات در قرآن کریم، منافاتی با عربی بودن قرآن ندارد.[8]
[1]. ر.ک: بدوى، عبد الرحمن، سیدى، سید حسین، دفاع از قرآن در برابر آراى خاورشناسان، ص 192 – 195، بهنشر، مشهد، چاپ اوّل، 1383ش.
[2]. ر.ک: الحفناوى، محمد ابراهیم، دراسات أصولیة فی القرآن الکریم، ص 65 و 66، مکتبة و مطبعة الاشعاع الفنیة، القاهرة، 1422ق.
[3]. ر.ک: صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج 12، ص 377 و 378، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق؛ معرفت، محمد هادى، علوم قرآنى، ص 331 – 334 مؤسسه فرهنگى التمهید، قم، چاپ چهارم، 1381ش؛ مصباح یزدى، محمد تقى، قرآنشناسى، ج 1، ص 86، مؤسسه آموزشى وپژوهشى امام خمینى، قم، چاپ دوم، 1380ش؛ جمعى از نویسندگان، آشنایى با قرآن، ص 30، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1382ش.
[4]. سیوطى، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 426، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1421ق.
[5]. ص، 57: «این نوشابهی حمیم و غسّاق است [دو مایع سوزان و تیره رنگ] که باید از آن بچشند!».
[6]. به نقل از: آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 12، ص 206، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق: «و من الغریب ما قاله الجوالیقی و الواسطی أن الغساق هو البارد المنتن بلسان الترک».
[7]. دامن پاک مقدم، ناهید، بررسى نظریه عرفى بودن زبان قرآن، ص 39، نشر تاریخ و فرهنگ، تهران، چاپ اوّل، 1380ش.
[8]. قرآنشناسى، ج 1، ص 86.