نقدِ شبهاتی دربارهی اصل نصب ائمه (ع)
آیا دلیلی بر نصب ائمه (ع) در قرآن هست؟
نقدِ شبهاتی دربارهی اصل نصب ائمه (ع)
این شبهه که یکی از شبهات قدیمی و معروف اهل سنت هم است، ادعای نبود نصب امامت حضرت علی (علیه السلام) در قرآن کریم است که مدعیاند اگر امامت آن حضرت، به فرمان خداوند بود، لازم میآمد که در آیات نیز مورد تأکید قرار میگرفت. (1) و برخی نیز به صورت کلی مدعیاند که اصل نصب مجعول متکلمان در قرن دوم و سوم است (2) که لازمه این ادعا نیز فقدان نص در قرآن و روایات است.
نقد و نظر
در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل بحث است.
یکم: وجود آیات ظاهر در نصب
قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت حضرت علی (علیه السلام) دلالت میکند که به برخی اشاره میشود:
1. آیه تطهیر:
یکی از آیات معروف درباره اهل بیت، آیه تطهیر است که در آن خداوند اهل بیت نبوت را از هرگونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است.
إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا. (3)
آیه شریفه عصمت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)- علی، فاطمه، حسن و حسین- را ثابت میکند. نزول آیه در این خصوص را تعدادی از صحابه نقل و به صورت متواتر در منابع سنی و شیعی ثبت و ضبط شده است. مثلاً ترمذی در صحیح خود گزارش میکند که آیه تطهیر در خانه امسلمه نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، علی، فاطمه، حسن و حسین را دعوت و سپس عبایی را بر روی آنها کشید و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من هستند. (4)
امام علی (علیه السلام) به آیه شریفه فوق بارها برای اثبات مقام شامخ خود در برابر مخالفان خود مانند اهل سقیفه استناد میفرمود. (5)
به صورت متعدد در منابع اهل سنت نقد شده است که امام حسن (علیه السلام) بعد از شهادت حضرت علی (علیه السلام) در خطبهای آیه تطهیر را بر خودشان «نحن» (اهل البیت) تطبیق و تفسیر نموده است. (6)
لازمه تطهیر و طهارت اهل بیت از هرگونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هرگونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت میکند، چرا که در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت میشود.
2. آیه انذار:
دو وصف مُنذر «بیمدهنده» و هادی «هدایتکننده» از اوصاف پیامبران است که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ. (7)
در روایات متعدد فریقین از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گزارش شده است که آن حضرت خود را «منذر» و حضرت علی (علیه السلام) را «هادی» امت بعد از خود توصیف میکرد:
انت الهادی یا علیّ بک یهتدی من بعدی. (8)
وصف «هادی» در آیات قرآن از جمله در این آیه شریفه در مقام بلند مانند پیامبران استعمال شده است. اما از آنجا که اسلام آیین خاتم است، حضرت علی (علیه السلام) هرچند پیامبر و دریافت کننده وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، حضرت (علیه السلام) مقام «هادی» بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را داراست.
3. آیه ولایت:
إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. (9)
در استدلال به آیه نکات ذیل قابل توجه است:
الف. معنای «ولیّ» هرچند مختلف مانند دوستی، نزدیکی است، اما با توجه اینکه در آیه شریفه از ادات حصر «انّما» استفاده شده و معنایش این است که آیه درصدد حصر ولیّ مؤمنان به تعداد محصور و محدود (الله، پیامبر و زکاتدهنده در حال رکوع) بوده است، لازمه آن اراده معنای سرپرستی و حاکم از معنای «ولی» است، چرا که حصر معنی «ولی» به موارد فوق معنا ندارد، مثلاً اینکه شما فقط خدا، پیامبر و زکاتدهنده در حال رکوع را دوست دارید یا با آنها رابطه برقرار کنید یا فقط آنها را یاری کنید.
پس معنای حاکم و سرپرستی با حصر کاملاً منطبق و سازگار است، چرا که آیه شریفه درصدد بیان سرپرست مسلمانان است که نخست خداوند و رسولش بعد فرد زکاتدهنده در حال رکوع است که خواهیم گفت تنها حضرت علی (علیه السلام) است.
ب. نکته دیگر اینکه از آنجا که ولی بودن الله و رسولش به معنای زعامت و صاحب امر و اختیار بودن است، چون ولایت علی (علیه السلام) در آیه مزبور به ولایت الله و رسولش عطف شده، سیاق ابدی آیه مقتضی است که ولایت در هر سه مورد یکی باشد.
ج. اگر معنای غیر امامت و حکومت برای «ولی» در آیه لحاظ شود، تفسیر و ترجمه آیه در فراز «و هم راکعون» مشکل خواهد شد، مثلاً گفته شود همانا دوست یا کمک کننده شما خدا و رسولش و نیز آن دسته از مؤمنان است که در حال رکوع زکات میدهند. پرسش این است که مگر مؤمنان در غیر حالت رکوع دوست و یاور مسلمانان نیستند، اصلاً آیه چرا «ولی» را به حالت خاص رکوع تقیید و تهدید کرده است. (10)
د. در روایات متعدد فریقین وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است. آنگاه که سائلی وارد مسجد شد، حاضران به حاجت وی پاسخ ندادند، حضرت علی (علیه السلام) که در حال رکوع بود. به انگشترش اشاره کرد و آن را به سائل بخشید، آیه بعد از این جریان نازل شد. (11)
هـ شاید برخی درباره نکات پیشگفته تردید کنند، برای تکمیل استدلال خود به روایت نبوی ناظر به مورد بحث اشاره میشود تا هر نوع تردید در استفاده امامت و حکومت از آیه شریفه از بین برود.
در منابع اهل سنت آمده است بعد از بخشش انگشتری توسط حضرت علی (علیه السلام) در حال رکوع پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رو به آسمان از خداوند خواست مانند موسی- که برادرش هارون را وزیر و پشتیبان وی قرار داد- برای وی علی (علیه السلام) را وزیر تعیین کند:
اللهم … و اجعل لی وزیراً من اهلی علیّاً اشدُد به اُزری او قال ظهری. (12)
ابوذر که گزارشگر حدیث است میگوید بلافاصله آیه فوق نازل شد.
روایات مشابه روایت فوق در منابع شیعی وارد شده است که اینجا مجال طرح آنها نیست. (13)
4. آیه تبلیغ:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ. (14)
این آیه شریفه در روز غدیر خم یا نهایت چند روز پیش از آن بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد که از مأموریت اساسی و کلیدی پیامبر در آخرین روزهای حیات آن بزرگوار خبر میدهد. این امر مهم همان ابلاغ امامت حضرت علی (علیه السلام) است که نکات ذیل نیز آن را روشن میکند.
الف. آنچه تاریخ از تعالیم و آموزههای دینی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین ایام حیات شریفش ثبت و ضبط کرده است، امری مهمتر و اساسیتر از جریان غدیرخم یافت نمیشود. بر این اساس یا پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)- العیاذبالله- ابلاغ امر مهم را ترک کرده یا آن همان پیام غدیر است، فرض اول با توجه به مقام والا و عصمت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) معنا ندارد، افزون بر اینکه آیه به اکمال دین- که توضیح آن خواهد آمد- از ابلاغ پیام مهم آسمانی توسط پیامبر خبر میدهد.
پس فرض دوم یعنی توصیه خداوند به پیامبر درباره امامت حضرت علی (علیه السلام) در روز غدیر تنها فرضیه موجود میباشد.
ب. این امر مهم و اساسی نمیتواند صرف توصیه به دوستی حضرت علی (علیه السلام) یا معرفی حضرت علی (علیه السلام) به عنوان صرف ناصر و یاور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد، چرا که بین آن دو و محتوای آیه که عدم ابلاغ آن به منزله ترک رسالت الهی معرفی شده، تناسب و سنخیت ندارد.
ج. صریح آیه شریفه فوق دلالت دارد که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از ابلاغ پیام آیه خوف و واهمه داشت و گویا در ابلاغ آن نیز نوعی تأخیر داشت؛ پیام آیه چنان با اهمیت و خطیر و مسئلهساز برای گروهی بود که حضرت خطر و نوعی ناامنی برای دین یا جامعه اسلامی را حس میکرد. روشن است چنین پیامی با صرف معرفی حضرت علی (علیه السلام) به عنوان یاور یا توصیه به دوستی حضرت تناسب و سنخیت نمیتواند داشته باشد و با این فرض برای خوف پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز مجالی باقی نمیماند، اما با تفسیر پیام آیه به امامت حضرت علی (علیه السلام) فرضیههای فوق عینیت پیدا میکنند.
معنا ندارد در یک روز گرم پیامبر حدود یکصد هزار حجگزار را در یک بیابان سوزان نگه دارد و تنها به آنان توصیه کند که علی (علیه السلام) را دوست دارند یا حضرت یاریدهندهی خود را در طول بیست و سه سال معرفی کند، چنانکه اهل سنت چنین قرائتی از غدیرخم ارائه میدهند.
د. از متن پیام غدیر که توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قرائت شد، میتوان استدلال کرد که مسئله به امامت حضرت علی (علیه السلام) ناظر بود، آنجا که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از اولویت خودش بر مردم و تقدم خود بر نفوس مردم سخن میگوید: «الست اولی …».
هـ اکثر عالمان اهل سنت نزول آیه فوق در جریان غدیرخم را پذیرفتند.
5. آیه اکمال دین:
یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دیناً. (15)
این آیه شریفه نیز در تکمیل آیه پیشین به امامت حضرت علی (علیه السلام) در جریان غدیر خم ناظر است که ظاهر آیه مؤید آن است. با این وجود در تقریر استدلال به نکاتی نیز اشاره میشود.
الف. جمع زیادی از عالمان اهل سنت آیه فوق را بر جریان غدیرخم ناظر میدانند. (16)
ب. توصیف آیه از پیام ابلاغی به یأس کفار، اکمال دین و اتمام نعمت با حمل پیام غدیر به دوستی یا یاوربودن علی (علیه السلام) تناسب و سنخیت ندارد، بلکه این صفات باید بر امر اساسی و کلیدی مترتب باشد که تنها فرضیه موجود در روزهای آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همان مسئله امامت حضرت علی (علیه السلام) است.
قراین و شواهد دیگری در تأیید نظریه شیعه وجود دارد.
6. آیه أولیالأمر:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ. (17)
آیه شریفه فوق از مؤمنان خواسته از الله، پیامبر و صاحبان امر «حاکمان» اطاعت کنند، شیعه معتقد است، «أولیالأمر» بر عصمت و امامت حضرت علی (علیه السلام) دلالت میکند که آن را با توجه به نکات ذیل میتوان استنتاج کرد:
الف. اینکه «أولیالأمر» بر «الرسول» عطف شده، از آن برمیآید اطاعت اولی الأمر مانند اطاعت رسول خداست. از این نکته میتوان استفاده کرد «أولیالأمر» باید مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) معصوم بوده باشد تا خداوند به صورت مطلق به اطاعت از وی در آیه امر کرده باشد. فخر رازی در تفسیرش به این نکته اذعان میکند لکن معصوم را نه اشخاص خاص بلکه امت تفسیر میکند، در اینباره باید گفت پیشتر روایت عصمت گزارش شد که برحسب آنها چنین شخصی در عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جز علی (علیه السلام) شخص دیگری نبوده است.
ب. از آنجا که اهل سنت به نصب هیچ فردی معتقد نیستند، یا باید بپذیرند مصداق «اولیالأمر» علی (علیه السلام) و یازده امام از نسل وی میباشد و یا اینکه به عدم مصداق آیه در اولیالأمر قائل باشند و این- العیاذبالله- لغویت آیه و امر الهی به اطاعت از اولیالأمر را میرساند.
ج. درباره تطبیق عصمت بر امت- که فخر رازی مدعی بود- باید گفت اولاً: «اولیالأمر» حسب نص آیه نه امت بلکه جزء امت «منکم»، است. ثانیاً: معنای اولیالأمر (صاحبان امر و حکومت) بر امت تناسبت ندارد تا بر آن تطبیق شود. ثالثاً: آیه میخواهد از «اولیالأمر» اطاعت مطلق شود، در حالی که امت باید مطیع و اولیالأمر مطاع گردد، اما در توجیه رازی جای مطیع و مطاع عوض میشود.
د. علاوه بر تحلیل مفهومی آیه، روایات نبوی نیز مصادیق «اولیالأمر» را علی (علیه السلام) و یازده امام از نسل علی (علیه السلام) را روشن میکند، مثلاً پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شرکای خود را کسانی ذکر میکند که عنوانشان در آیه فوق در کنار اسم پیامبر و خدا ذکر شده است: «شرکائی الذین قرنهم الله بنفسه و بی و انزل فیهم فیهم: «یا ایها الذین امنوا اطیعوالله …».
حضرت علی (علیه السلام) آنگاه درباره این شرکاء سؤال کرد، پیامبر فرمود: «أنت اوّلهم». (18)
علی (علیه السلام) در دوره خلافت عثمان در حضور جمعی از آنان میخواهد که واقعاً بگویند که آیات «اولیالأمر»، «ولایت» و «تبلیغ» در حق چه کسی نازل شده است، آیا مگر در حق غیرعلی (علیه السلام) نازل شده است؟ آیا مگر ابوبکر و عمر نبودند که بعد از نزول آیات فوق از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) پرسیدند: آیا این آیات تنها به علی اختصاص دارد:
فقام ابوبکر و عمر فقالا: یا رسول الله هؤلاء آیات خاصة فی علیّ؟ (19)
پیامبر در جواب فرمود: «بلی فیه و فی اوصیائی الی یوم القیامة». (20)
حسکانی از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند که از آن حضرت دربارهی آیه فوق سؤال شد که در جواب فرمود: در حق علی بن ابی طالب نازل شده است. (21)
مشابه همین روایت از امام صادق (علیه السلام) نیز گزارش شده است. (22)
پینوشتها:
1. شاهراه اتحاد، ص 254.
2. احمد کاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص 16.
3. احزاب: 33.
4. صحیح ترمذی، ج5، ص 227؛ تفسیر الدرالمنثور، ذیل آیه؛ امامشناسی، ج3، صص 162- 172.
5. خوارزمی، المناقب، ص 129.
6. شواهدالتنزیل، ج2، ص 31؛ تاریخ مدینة دمشق، ج13، ص 269؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج16، ص 22. برای توضیح بیشتر ر. ک: علامه حسینی طهرانی، امامشناسی، ج3، ص 141 به بعد.
7. رعد: 7.
8. تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 503؛ تفسیر طبری، ج13، ص 108؛ تفسیر روحالمعانی، ج13، ص 108؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص 272؛ تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص 359.
9. مائده: 55.
10. ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ج2، ص 18.
11. ر. ک: تاریخ دمشق، ج42، ص 8950، ج45، ص 9885؛ البدایة و النهایة، ج7، ص 358؛ الدرالمنثور، ج3، ص 105؛ شواهدالتنزیل، ج1، ص 226؛ تفسیر ابن کثیر، ج3، ص 129. جای تعجب است که با وجود این منابع متعدد اهل سنت برخی مدعیاند شأن نزول فوق در آثار اهل سنت یافت نمیشود. (تئوری امامت در ترازوی نقد، ص 53).
12. تذکرة الخواص، ص 15؛ شواهدالتنزیل، ج1، ص 230؛ فرائدالسمطین، ج1، ص 192.
13. ر.ک: موسوعة الامام علی (علیه السلام)، ج2، ص 202 و نیز: تفاسیر مختلف، ذیل آیه 5 مائده.
14. مائده: 67. برای توضیح بیشتر از این آیه و آیه بعدی (اکمال) ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج4، صص 88- 907.
15. مائده: 3؛ مطهری، مجموعه آثار، ج4، ص 887.
16. ر.ک: تفسیرالدرالمنثور، ج1، ص 200؛ فرائدالسمطین، ج1، ب22، ج39 و ب 82، ج40؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 213. برخی از اهل سنت آیه را نازل در روز عرفه تفسیر و بر آن نیز روایاتی را گزارش کردند که به همین مضمون نیز روایات شیعی وارد شده است. (کافی، ج1، ص 290؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص 333). در اینباره باید گفت دو فرض برمیآمد اصل پیام غدیر قبلاً بر پیامبر نازل شده بود، اما حضرت از ابلاغ آن واهمه داشت، روایاتی که مبدأ نزول آیه فوق را روز عرفه (نهم ذیحجه) یعنی هشت روز جلوتر از غدیر خم توصیف کردند به اصل صدور و روایاتی که مبدأ آیه را غدیر وصف کردند، به روز ابلاغ آن ناظر است. (تفسیر المیزان، ج5، ص 196؛ امامشناسی، ج8، ص 53).
17. نساء: 59.
18. شواهدالتنزیل، ج1، ص 189.
19. تفسیر کبیر، ج10، ص 144، ذیل آیه.
20. فرائدالسمطین، ج1، ص 312؛ الغدیر، ج1، ص 165.
21. تفسیر عیاشی، ج1، ص 312؛ شواهدالتنزیل، ج1، ص 190؛ نقل از: موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج4، ص 21.
22. ینابیع المودة، ج1، ص 341.
منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل