خانه » همه » مذهبی » آیا طبق آیه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»، همه پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) –حتی حضرت عیسی(ع)- وفات کرده¬اند؟

آیا طبق آیه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»، همه پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) –حتی حضرت عیسی(ع)- وفات کرده¬اند؟

«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»[1]: «خَلَت» از ریشه «خلو» و «خلا» به معناى خالى شدن[2] و گذشتن زمان[3] به‌کار می‌رود. راغب اصفهانی می‌گوید: خلوّ در زمان و مکان هر دو استعمال می‌شود لیکن چون از خالى شدن زمان، گذشتن آن به نظر آمده لذا اهل لغت «خلا الزمان» را؛ «زمان گذشت و سپری شد» معنا کرده‌اند.[4]
اگر به استعمالات قرآن مجید بنگریم؛ همه از این قبیل است؛[5] مانند «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ»؛[6] هیچ امّتى نبوده مگر آن‌که میان آنها بیم‌دهنده‌اى گذشته است (پیامبرى یا وصى معصومى یا دانشمند صالحى). «ما کانَ عَلَى النَّبِی مِنْ حَرَجٍ فیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ»؛[7] بر پیامبر در آنچه خدا براى او مقرّر کرده هیچ گونه سختى و منعى نیست، سنّت (جاریه) خداوند است درباره کسانى (از انبیا) که پیش از این گذشته‌اند.
بنابراین، ترجمه آیه شریفه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»،[8] این‌گونه است: «محمد فقط فرستاده‌ای است که قبل از او نیز فرستادگان [دیگرى‏] بوده‌اند».
اما چون در ادامه آیه شریفه آمده است: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ»؛ سخن از مرگ و یا کشته شدن است؛ به قرائن فهمیده می‌شود که گویا این «بودن و گذشتن» پیامبران پیش از حضرت محمد مصطفی(ص) به مرگ طبیعی و یا کشته شدن بوده است؛ یعنی قبل از محمد(ص) نیز پیامبرانى مبعوث شدند که رسالت خود را به انجام رسانیده و دوران زندگی آنان یا با مرگ طبیعی یا به کشته شدن پایان یافت[9] و محمّد(ص) نیز مانند پیامبران گذشته چنان‌چه از جهان رخت بر بندد، و به عالم باقى رهسپار شود (چه با مرگ طبیعى و چه با شهادت)، چگونه تزلزل در عقیده این گروه راه می‌یابد، و به آئین بت‌پرستى باز می‌گردند، در صورتى که دین اسلام همیشگى است، و همراه با جهان انسانیت باقى و بجا خواهد بود، از این‌رو، هرگز ایمان و خداپرستى را وابسته به زندگى پیامبر اسلام(ص) ننمائید، که وقتی زندگى را بدرود گوید، از دین اسلام خارج شوید، و هر که به آئین شرک باز گردد به خود ستم نموده، و به ساحت پروردگار هرگز نقصى رو نخواهد آورد.[10]
در همین راستا باید به این نکته نیز توجه کرد که عبارت «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»، به معنای این نیست که همه پیامبران –بدون هیچ استثنایی-  قبل از رسول گرامی اسلام(ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا به شهادت رسیده باشند تا این موضوع منافات با آیه‌ای داشته باشد که می‌فرماید: «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیه»؛ خدا مسیح را به سوى خود، بالا برد و دلالت بر زنده بودن حضرت عیسی(ع) دارد؛ زیرا «الرسل» هر چند کلمه‌ای است که صراحت در جمع دارد، اما جمع با چند پیامبر هم تحقق پیدا می‌کند و معنای جمعی خود را می‌رساند، ولی صراحت و حتی ظهور در معنای «کُلّ؛همه» ندارد، و این نیازمند قرینه و یا ذکر کردن لفظ «کل» و یا «جمیع» است که آن هم در آیه شریفه ذکر نشده است.
بنابراین، جمله «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» دلالت بر این ندارد که تمام پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) مرده و یا کشته‌شده­اند، در نتیجه منافاتی با آیه شریفه «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیه» ندارد.
البته درباره زنده بودن حضرت عیسی(ع) گفتگوهای دیگری وجود دارد که در صورت تمایل می­توانید نمایه‌های زیر را مطالعه نمایید:
«زندگی طولانی بعضی از پیامبران»، سؤال 1643
«زنده بودن حضرت عیسی بر اساس آیات قرآن»، سؤال 6595
 

[1]. آل عمران، 144.
[2]. واسطى زبیدى، محب الدین سید محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیرى، على، ‌ج 19، ص 385، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 297، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش.
[3]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 297، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق‏، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 297.
[4]. المفردات فی غریب القرآن، ص 297.
[5]. ر.ک: قاموس قرآن، ج 2، ص 297 – 298.
[6]. فاطر، 24. 
[7]. احزاب، 38.
[8]. آل عمران، 144.
[9]. سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص 73، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛ فیض کاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتى، محمدحسین، نعمتى‏، محمدرضا، ج 1، ص 175، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1418ق.  
[10]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج 3، ص 215 – 216، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد