طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا علم فطری انسان نسبت به خدای متعال از نوع علم حضوری است؟ اگر جواب مثبت است؛ چرا این علم از طرف انسان مورد غفلت واقع می‌شود، در حالی‌که علم در تضاد با غفلت است؟

آیا علم فطری انسان نسبت به خدای متعال از نوع علم حضوری است؟ اگر جواب مثبت است؛ چرا این علم از طرف انسان مورد غفلت واقع می‌شود، در حالی‌که علم در تضاد با غفلت است؟

پاسخ اجمالی

معلومات بدیهی و فطری[1] گاهی مجهول و ناشناخته می‌گردند؛ زیرا علوم و معلومات، هر چند بدیهی و فطری باشند، تا نفس و روح انسان به آن توجه نکند، مجهول و ناشناخته‌اند؛ به همین جهت، علم به تمام بدیهیات، واجب و لازم نیست؛ و جهل به بدیهیات، ضرری به بدیهی بودن آن نمی‌زند.

موانع[2] درک بدیهیات عبارت‌اند:

  1. غفلت: شخص غافل، واضح‌ترین واضحات را نمی‌فهمد، بنابراین یکی از اسباب درک بدیهیات، توجه و هوشیاری است.
  2. بیماری ذهنی و فکری: کسی که از نظر ذهنی و فکری مریض است، از درک بدیهیات ناتوان و یا در شک و تردید است؛ البته منشأ مریضی ذهنی و فکری گاهی نقصان و کمبود طبیعی است، مثل عقب‌ماندگان ذهنی، گاهی مرض عارضی است، و گاهی نیز تربیت نادرست است.
  3. بیماری جسمی(مرض حواس ظاهری): البته این مانع اختصاص به نوع خاصی از بدیهیات، یعنی محسوسات دارد. طبیعی است شخص نابینا و یا کم‌بینا بسیاری از دیدنی‌ها را نمی‌تواند ببیند. همین‌طور شخص کر نسبت به مسموعات و … بنابر این سلامت حواس از شرایط درک محسوسات است.
  4. شبهات: شبهه به این معنا است که یک مطلب فاسدی که متضاد با بدیهیات است، در ذهن جا افتاده و ذهن با آن انس گرفته و نمی‌تواند مغالطه‌ای را که در آن وجود دارد متوجه شود؛ بدین جهت در بدیهیات شک می‌کند، یا آن‌را انکار می‌کند، و این مشکل غالباً در مورد مباحث فلسفی رخ می‌دهد.
  5. فقدان تلاش عملی مناسب: برخی از بدیهیات؛ مانند متواترات و تجربیات نیاز به تلاش عملی دارند؛ بنابراین طبیعی است اگر شخصی تلاش عملی مناسب برای کسب متواترات و تجربیات انجام ندهد، نمی‌تواند علم به متواترات و یا تجربیات پیدا کند.[3]

بنابراین، هر چند شناخت خداوند بدیهی و فطری است،[4] اما ممکن است به جهت عوامل یاد شده مورد غفلت قرار گیرد؛ علاوه بر این‌که عوامل غفلت از یاد خداوند بسیار است.[5]

 

 


[1]. ر. ک: 47005 و 49588.

[2]. مقابل آن اسباب توجه نفس برای درک بدیهیات شمرده می‌شود.

[3]. ر. ک: حیدری، سید رائد، المقرّر فی توضیح منطق المظفّر، ج 1، ص 44- 47، قم، منشورات ذوی القربی، چاپ اول، 1422ق.

[4]. ر. ک: 479.

[5]. ر. ک: 45844.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد