الف. عمل به قرآن: دستورات قرآن به دو دسته کلی تقسیم میشود؛ برخی از اوامر آن واجب، و برخی مستحب هستند. عمل کردن به واجباتی که در قرآن مطرح شده، همان طور که از اسمش برمیآید، واجب است. اما عمل کردن به دستوراتی که واجب نیستند، بلکه مستحب هستند، مثل برخی از عبادات مستحبی واجب نیست. با این حال نباید به دستورات مستحبی قرآن بیتوجهی شود و مورد بیاهمیتی قرار بگیرد که نفس خود این عمل مذموم و مورد نکوهش است.
ب. فهم قرآن: در آیات مختلفی چنین آمده که قرآن صرفاً کتابی برای قرائت کردن نیست، بلکه لازم است در آن تفکر و تدبّر شود.[1] همانطور که خداوند دستور اکیدی بر تفکر و تدبر دارد و آنرا وسیله هدایت دانسته و در جایی، علت گمراهی منافقین را عدم تفکر در آیات قرآنی دانسته و میگوید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛[2] آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا اینکه بر قلبهایشان قفل زده شده است.
همچنین روایات و نیز سیره مسلمانان شاهدی بر لزوم تدبّر در قرآن کریم است؛[3] برای نمونه؛ امام علی(ع) میفرماید: «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوب»؛[4] قرآن را بیاموزید و در آن تفقه کنید؛ زیرا قرآن بهار دلها است.
ب. فهم قرآن: در آیات مختلفی چنین آمده که قرآن صرفاً کتابی برای قرائت کردن نیست، بلکه لازم است در آن تفکر و تدبّر شود.[1] همانطور که خداوند دستور اکیدی بر تفکر و تدبر دارد و آنرا وسیله هدایت دانسته و در جایی، علت گمراهی منافقین را عدم تفکر در آیات قرآنی دانسته و میگوید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛[2] آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا اینکه بر قلبهایشان قفل زده شده است.
همچنین روایات و نیز سیره مسلمانان شاهدی بر لزوم تدبّر در قرآن کریم است؛[3] برای نمونه؛ امام علی(ع) میفرماید: «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوب»؛[4] قرآن را بیاموزید و در آن تفقه کنید؛ زیرا قرآن بهار دلها است.