خانه » همه » مذهبی » آیا مراد از طلای سرخ «الذهب الأحمر» در روایات، همان مس است؟!

آیا مراد از طلای سرخ «الذهب الأحمر» در روایات، همان مس است؟!

عبارت طلای سرخ؛ «الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ» در بسیاری از منابع روایی و تاریخی وجود دارد.
امام علی(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) در توصیف نعمت بهشتی چنین می‌فرماید: «زینت‌هایى بر آنها نهاده شده به رنگ دُرّ و یاقوت که با لؤلؤ و مرجان، نقره‌کارى شده  و روی آنها از طلاى سرخ است که با روپوش عَبقرى[1] و ارغوان‏[2] می‌باشد…».[3] این روایت با اندکی تفاوت در الفاظ در منابع حدیثی اهل سنت نیز آمده است.[4]
در تعبیر دیگری چنین آمده: «بر مردم زمانی خواهد آمد که مرگ برای آنها از طلای سرخ نیز با ارزش‌تر خواهد بود».[5] موارد دیگری در منابع شیعه[6] و سنی[7] نیز وجود دارد که از این تعبیر استفاده شده است.
منظور از تعبیر طلای سرخ(الذهب الاحمر) مس و فلزات دیگر غیر از طلا نیست؛ زیرا از برخی روایات به دست می‌آید که اینها غیر از طلای سرخ هستند؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: «اى مفضّل! در این اشیا و موجودات در عالم که رافع نیاز انسان هستند اندیشه کن.
خاک براى ساختن بنا، … مس براى ساخت ظروف، طلا و نقره براى معامله و ذخیره‌سازى ثروت‏…».[8]
اکنون با تحلیل معنایی برخی روایات به معنای این عبارت خواهیم رسید:
رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «به زودى امتم به سه گروه تقسیم می‌شوند: گروهى فرقه حق هستند که هیچ باطلى به آنها مخلوط نمی‌شود، مَثَل‏ آنان مَثَل طلاى سرخ است که هر چه آن‌را در آتش قالب‌ریزى کنى بهتر و پاکیزه‌تر می‌شود…».[9]
همچنین در تعبیر دیگری آمده: «مَثَل مؤمن مَثَل تکه‌ای طلای سرخ است که آتش بر آن ریخته‌اند و هرچه آن آتش را بر افروخته‌تر کنند، تغییر نمی‌کند و چیزی از آن کم نمی‌شود».[10]
برخی از علما نیز در ذیل گفتار «مَا أعلم علیها إِلَّا مَا یَعْلَمُ الصَّائِغُ عَلَى الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ»[11] آورده‌اند: این تعبیر به این معنا است که زرگر از طلای سرخ چیزی نمی‌داند، مگر این‌که این طلا از هر عیبی خالی است، به همین منوال ما نیز در مورد آن شخص هیچ عیبی را نیافته‌ایم.[12]
بنابراین، می‌توان گفت؛ طلای سرخ، طلایی است که حرارت و آتش بر او اثر منفی نداشته و برخلاف طلاهای امروزی، مقاومت بسیار بالایی دارد؛ این همان طلای خالص و با عیار بالا است که هم طلا است و هم مقاومت بسیار بالایی دارد و از طلاهای رایج در این دوره و مسکوک آن دوره بالاتر است.
 

[1]. نوعی دیبای منقش؛ فرهنگ فارسی معین، واژه عبقری
[2]. گلی سرخ رنگ و پیوسته می‌باشد؛ فرهنگ لغت عمید، وازه ارغوان.
[3]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق، محمودی، محمد کاظم، ص 212، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[4]. ر.ک: أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، صفة الجنة، محقق، عبد الله، علی رضا، ج 2، ص 242 – 244، دمشق، دار المأمون للتراث، بی‌تا.
[5]. أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج  1، ص 384، مصر، السعادة، 1394ق.
[6]. ر.ک: شیخ مفید، الامالی، محقق، مصحح، استاد ولی، حسین، غفاری، علی اکبر، ص 330، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[7]. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری، محقق،‌ الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 6، ص 107، بیروت، دار طوق النجاة،‌ چاپ اول، 1422ق.
[8]. مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم‏، داوری، ص 85، قم، داورى‏، چاپ سوم، بی‌تا.
[9]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 826، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.
[10]. حاکم نیشابوری، أبو عبد الله محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عبد القادر عطا،‌ مصطفى، ج 4، ص  558، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[11]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، و …، إشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 40، ص 382، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[12]. عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تصحیح، الخطیب، محب الدین، تعلیقه، عبد العزیز بن عبد الله بن باز، ج 8، ص 470، بیروت، دار المعرفة، 1379ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد