بر اساس دلایل عقلی و نقلی، شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند امکان ندارد؛ زیرا از یکسو شناخت حقیقت هر چیزی به معنای احاطه بر آن حقیقت و ذات است. و از سوی دیگر حقیقت ذات خداوند، بینهایت است و غیر خدا از جمله انسانها محدود هستند؛ بنابراین امکان ندارد ذات نامحدود خداوند معلوم موجودات محدود گردد. به بیان دیگر؛ شناخت کنه ذات خداوند و احاطه کامل علمی به تمام ابعادی وجودی خداوند امکان ندارد.
اما آنچه که از ملاصدرا نقل شده است، در صورت صحت آن استناد، شاید مقصودشان از ذات، وجهی از وجوه ذات است؛ و این روشن است که شناخت ذات از طریق شناخت وجهی از وجوه ذات که در قالب شناخت اسما و صفات خداوند خواهد بود، ممکن است.
در نتیجه اینکه مقصود از ذات خداوند، گاهی باطن و کنه ذات است که در این صورت باید گفته شود؛ باطن و کنه ذات خداوند بر همه پوشیده است و فردی جز خود خداوند از آن خبر ندارد. به بیان امام باقر(ع) هر آنچه انسان میاندیشد مخلوق انسان است و به خود او بر میگردد. اما گاهی منظور از ذات خداوند، اصل وجود و واقعیت داشتن خداوند است که در مباحث اثبات اصل وجود خدا و مبحث صفات خداوند مطرح میشود، که در این صورت قابل شناخت است.[1]
اما آنچه که از ملاصدرا نقل شده است، در صورت صحت آن استناد، شاید مقصودشان از ذات، وجهی از وجوه ذات است؛ و این روشن است که شناخت ذات از طریق شناخت وجهی از وجوه ذات که در قالب شناخت اسما و صفات خداوند خواهد بود، ممکن است.
در نتیجه اینکه مقصود از ذات خداوند، گاهی باطن و کنه ذات است که در این صورت باید گفته شود؛ باطن و کنه ذات خداوند بر همه پوشیده است و فردی جز خود خداوند از آن خبر ندارد. به بیان امام باقر(ع) هر آنچه انسان میاندیشد مخلوق انسان است و به خود او بر میگردد. اما گاهی منظور از ذات خداوند، اصل وجود و واقعیت داشتن خداوند است که در مباحث اثبات اصل وجود خدا و مبحث صفات خداوند مطرح میشود، که در این صورت قابل شناخت است.[1]