باید توجه داشت که در ازدواج حتماً چیزی باید به عنوان مهریه قرار داده شود. خداوند در قرآن می فرماید: “و زنانى را که از آنها تمتع مىگیرید واجب است که مهرشان را بدهید.[1]
چند نکته ای که در مهریه باید دقت شود در این جا بیان می کنیم.
الف. مهریه باید مالیت و ارزش مالی داشته باشد (در قبال آن مالی پرداخته شود) و لو به اندازۀ یک مشت گندم باشد، بنابراین اگر امور معنوی به گونهای باشند که در ازای آن مالی پرداخته شود؛ مثل نماز خواندن، قرائت یا آموزش قرآن، ده هزار تا صلوات و … اشکالی ندارد که مهریه قرار گیرد.
ب. از نظر اسلام در مهریه مقدار معینی به عنوان تکلیف مشخص نشده است.[2] در صحیح بخاری و صحیح مسلم از جابر نقل شده است که در زمان پیامبر و ابوبکر، با مشتى خرما و آرد متعه مىکردیم تا عمرو بن حریث چنین کرد و عمر به سبب عمل او، متعه زنان را حرام گردانید.[3]
ج. مستحب است زوجین مهر السنه (پانصد درهم)[4] را مهریۀ ازدواج خود قرار دهند.[5]
د. مکروه است که مهریه را کمتر از ده درهم قرار دهند، بلکه خوب است بیشتر از آن باشد. امام صادق (ع)، از على (ع)، نقل می کند که آن حضرت فرمود: “من خوش ندارم که مهر را کمتر از ده درهم قرار دهند، بلکه بیشتر از آن قرار دهند تا به مهر زنان نابکار (زانیه) شباهت پیدا نکند.[6]
هـ. اگر کسى مهریۀ زن خود را چیزی قرار دهد که مالیت و ارزش مالی ندارد، یا اصلاً مهریه ای قرار ندهد و با او نزدیکی کند برای این زن مهر المثل (مهریۀ زنان دیگر مثل او) قرار داده می شود.[7]
و. مهریه چون حق زن است با درخواستش باید به او پرداخته شود. البته وی اختیار دارد که در مال خویش هرگونه دخل و تصرف مشروع انجام دهد. (به فقیر بپردازد و یا در صندوق صدقات قرار دهد و یا به شوهر خود ببخشد).
[1] نساء، 24.
[2] الشهید الثانی، زین الدین بن علی بن أحمد العاملی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (ط-القدیمة)، ج 2، ص 104.
[3] کهنسال، على رضا، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمه کهنسال، ص 291 و 292، ناشر، عاشورا، مشهد، چاپ اول، 1379 ش.
[4] طبق نظر کارشناسان هم اکنون این مبلغ در حدود یک میلیون تومان برآورد می شود.
[5] شیخ صدوق، عللالشرائع، ج 2، ص 499، انتشارات مکتبة الداورى، قم.
[6] همان، ص 501، ترجمه، ذهنى تهرانى، ج 2، ص 601.
[7] حرعاملی، وسائلالشیعة، ج 21، ص 269، تهران المکتبة الاسلامیة، چاپ پنجم، 1398هـ.ق.
؛ موسوی گلبایگانی، سید محمد رضا، مجمع المسائل ، ج 2، ص 168، ناشر: دار القرآن الکریم، چاپ دوم، قم، 1409 هـ ق.