بر اساس نقل منابع تاریخی، در ادیان و امت های گذشته، قربانی به گونه های مختلفی انجام می گرفته است که یکی از آنها، قربانى کردن انسان بوده است؛ تا این که دین اسلام قربانى محدود به حیوان حلال گوشت را پذیرفت.
انجام دستوراتی که مطابق فطرت و عقل سلیم انسانی باشد، نشانۀ ایمان واقعی خواهد بود؛ لذا عمل به دستورات الاهی، پیروی از یک سلیقۀ شخصی نیست تا مورد نکوهش قرار گیرد؛ مانند این که خدای تعالی پیامبر خود ابراهیم(ع) را به ذبح فرزندش اسماعیل دستور داد؛ امّا اگر دانش و بینش انسانی به قدرى ناچیز و رفتارش به قدرى سفیهانه باشد که فرزندان خود را براى بُت و یا براى جلوگیرى از تنگدستى و یا به جهت فرق گذاشتن میان پسر و دختر، به قتل برسانند، -همان طور که برخی از مشرکین دختران خود را زنده به گور می کردند- نمی توان نام قربانی را که مقدّس بوده، بر آن نهاد.
بنابراین، هر چند نذر قربانی کردن عبدالله توسط عبدالمطلب، در ظاهر مخالف فطرت و عقل بشری قلمداد می شود؛ امّا احتمالاً، چون اصل این کار، در آن زمان مخالف دستورات الاهی نبوده و یا الهامی از ساحت مقدّس خداوندی بود، ناپسند و مورد نکوهش واقع نمی شود؛ و گرنه پیامبر اکرم(ص) با عبارت «أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَیْن» (اسماعیل و عبدالله) به آن افتخار نمی کرد.