نقض غرض؛ یعنی انجام کاری یا ترک عملی که شخص را از رسیدن به هدف او باز دارد؛ مثل اینکه شخصی میخواهد کسی را برای صرف غذا به خانه خود دعوت کند، شخص میزبان میداند که فقط در صورتی که آداب خاصی را رعایت کند، آن مهمان، به دعوتش پاسخ مثبت خواهد داد. حال اگر میزبان، این نوع از ادب را در دعوت خود رعایت نکند، نقض غرض کرده است.[1] یعنی میزبان با ترک کردن آن آداب خاص، کاری میکند که مهمان، از پذیرش دعوت او خودداری کند.
نقض غرض، کار محالی نیست؛ زیرا انجام آن؛ همانطور که در مثال بالا نیز آمد، ممکن است. این کار نه محال عقلی است و نه محال وقوعی. اما این کار برای شخص حکیم کاری قبیح است.[2] از اینرو؛ نقض غرض از جانب خداوند که حکیم علی الاطلاق است، صادر نمیشود؛ زیرا موجب خدشهدار شدن صفت حکیم بودنش میشود.
بنابر این، میتوان گفت: به هیچ وجه، خداوند کاری که موجب نقض غرضش شود، انجام نمیدهد. پس صدور این چنین افعالی از خداوند محال خواهد بود.
نقض غرض، کار محالی نیست؛ زیرا انجام آن؛ همانطور که در مثال بالا نیز آمد، ممکن است. این کار نه محال عقلی است و نه محال وقوعی. اما این کار برای شخص حکیم کاری قبیح است.[2] از اینرو؛ نقض غرض از جانب خداوند که حکیم علی الاطلاق است، صادر نمیشود؛ زیرا موجب خدشهدار شدن صفت حکیم بودنش میشود.
بنابر این، میتوان گفت: به هیچ وجه، خداوند کاری که موجب نقض غرضش شود، انجام نمیدهد. پس صدور این چنین افعالی از خداوند محال خواهد بود.
[1]. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، با تصحیح، مقدمه، تحقیق و تعلیقات، حسن زاده آملی، حسن، ص 325، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ چهارم، 1413ق.
[2]. علامه حلى، فاضل مقداد، حسینى، ابوالفتح بن مخدوم، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح، ص 33، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى، چاپ اول، 1365ش.