در گذشته تختخواب به شکل امروزی اهمیت چندانی نداشت؛ لذا در زندگی عمومی مردم (غیر از پادشاهان و …) استفاده از آن مرسوم نبود، بلکه وسائل خواب مردم تنها حصیر، پارچه، پر و پنبه و نظیر آنها بود. به طور طبیعی رسول خدا(ص) و ائمه(ع) که الگوی مردم بودند، مانند دیگران زندگی میکردند و از حصیر و مانند آن برای خواب استفاده مینمودند:
- امام علی(ع) فرمود: «تشک پیامبر(ص) همان عباى ایشان بود و متکاى آنحضرت(ص) پارچهاى بود که از لیف خرما پر شده بود. شبی بستر ایشان را دو لایه کردند و زیر ایشان انداختند (که نرمتر باشد). فردا صبح فرمود: بستر دیشب، مرا از نماز باز داشت. سپس دستور دادند که بیش از یک بستر برای ایشان نیندازند. بستر ایشان از پوستى بود که از لیف و پوست خرما پر شده بود، عبایى داشت که هرگاه به جایى دیگر میرفت آنرا دو قسمت میکرد و زیر خود مىانداخت. بسیاری از مواقع زیراندازى سادهای برای ایشان میگذاشتند که از پوستى پر از لیف خرما درست شده بود و بر آن مینشست، و قطیفهاى از اموال فدک داشت که میپوشید و خود را در آن میپیچید، و قطیفهاى مصرى داشت که پرز کوتاهى داشت، و فرشى از مو داشت که بر آن مینشست، و گاه بر آن نماز میخواند».[1]
- امام باقر(ع) فرمود: سیرهی رسول خدا(ص) مانند بندگان بود (به حداقلها قناعت میکرد) و مانند آنان غذا میخورد و مانند بندگان بر روی خاک مینشست و بر روی خاک میخوابید.[2] البته ممکن است مراد از این روایت آن باشد که ایشان تختخوابی برای خودشان تدارک ندیده و همان روی زمین میخوابیدند، نه آنکه همواره لزوما روی خاک – حتی بدون انداختن حصیر – بخوابند.
- ابن عباس گفت: عمر بن خطاب بر پیامبر(ص) وارد شد و دید که حضرتشان بر حصیر نشسته و اثر حصیر نیز در پهلویشان مشاهده میشود. وی به رسول خدا گفت: چه خوب بود فرش و تشکى براى خود میگرفتید. پیامبر(ص) فرمود: مرا با دنیا چکار. ارتباط من با دنیا مانند کسى است که در روز گرم تابستان به سفر میرود و در زیر سایهی درختى ساعتى استراحت میکند و بعد براى همیشه آنجا را ترک میکند.[3]
- روزی پیامبر(ص) بر روى حصیرى خوابید و اثر حصیر در پهلوی ایشان باقى ماند و وقتی از جای خود برخاست، آن حصیر در بدنشان اثر گذاشته بود. عمر بن خطاب به ایشان گفت: من شهادت میدهم که شما رسول خدایید و نزد خدا از قیصر و کسرى محترمتر و گرامیتر هستید. آنها از مواهب دنیا بهرهمند هستند و شما بر حصیرى میخوابید که بر پهلوی شما اثر میگذارد. پیامبر(ص) فرمود: آیا نمیخواهى دنیا براى آنان و آخرت از آن ما باشد؟![4]
ائمهی اطهار(ع) نیز مانند رسول خدا(ص) سادهزیست بودند:
امام باقر(ع) فرمود: «هنگامى که حضرت فاطمه(س) و امام على(ع) ازدواج کردند، زیرانداز آنها پوست گوسفندی بود که هرگاه میخواستند بخوابند آنرا برمیگرداندند و روى پشم آن میخوابیدند، و متکاى آنان از پوستى بود که داخل آنرا از لیف خرما پر کرده بودند».[5]
البته، آن بزرگواران در برخی موارد – مانند دیگر مردم عادی و تا حدودی که مرسوم بود – با چوب و گِل و … جایی برای نشستن آماده میکردند:
گزارش شده است، روزی عبدالله بن یحیى خدمت امام علی(ع) آمد و دید پیش آنحضرت(ع) صندلی بود. امام به او فرمود تا روی آن بنشیند و او نشست.[6]
[1]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 38، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[2]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 457، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[3]. مکارم الاخلاق، ص 25.
[4]. همان، 131 – 132.
[5]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 112، قم، مؤسسه آل البیت ع، چاپ اول، 1413ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 305، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.