قرآن کریم در بیان معجزات و فضائل حضرت عیسی(ع) میفرماید: «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِینَ»؛[1]
در گهواره و در کهولت با مردم سخن میگفت و از نیکوکاران بود.
همانگونه که در سورهی مریم(س) آمده است،[2] حضرت مریم براى رفع اتهام از خویش -که فرزندى بدون پدر به دنیا آورده بود- به فرمان خدا اشاره به گهواره نوزادش عیسى(ع) کرد، او در همان حال به دفاع از مادرش و تبرئهی او از اتهام آلودگی به سخن آمد و مقام بندگی خویش را در مقابل خدا، و همچنین مقام نبوت خود را آشکار ساخت. و از آنجا که امکان ندارد پیامبرى این چنین با عظمت از رحم آلودهاى متولد شود، پاکدامنى مادرش را با این اعجاز اثبات نمود.
در تفسیر این آیه باید گفت؛ «مهد» محلى است که براى خواب و استراحت نوزاد آماده میکنند و نزدیک به معناى گهواره در فارسى است.[3]
اما در معنای «کهل» و «کهولت» با توجه به اینکه حضرت عیسی(ع) در سن جوانی از سوی خداوند به آسمان برده شده است، لغتشناسان و مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
- قرآن کریم تصریح کرده است که عیسى(ع) تا سن کهولت زنده میماند، اما بر اساس گزارش انجیلها آنحضرت بیش از 33 سال در روى زمین زندگى نکرد، پس باید گفت؛ منظور از سخن گفتن وى با مردم در سن کهولت، سخنگفتنی باشد که بعد از برگشت حضرتشان از آسمان رخ خواهد داد؛ چون آنحضرت قبل از آنکه به آسمان صعود کند، به سن کهولت نرسیده بود، تا در آن سن با مردم سخن گفته باشد.[4]
- برخی کتب تاریخی – بر خلاف آنچه در انجیلها گفته شد – گزارش کردهاند که عیسى(ع) حدود 125 سال در زمین زندگى کرد.[5] بر اساس این گزارشها، هیچ اشکالی در موضوع سخن گفتن در سن کهولت پیدا نمیشود.
- برخی از مفسران نیز «کَهْلًا» را به معنای بزرگی – و نه لزوما پیری – گرفته و گفتهاند؛ او در بزرگى با وحیى که خداوند به او میکند سخن میگوید. و با این آیه خداوند به او اعلام میکند که تا سن کهولت زنده است. و بیان کودکى و کهولت در این آیه به منظور مردود اعلامکردن تصور نصارا است که عیسى را خدا میدانند؛ چرا که این تغییر و تحول و کودکى و پیرى منافات با خدایى دارد، بلکه صفت مخلوق است.[6]
- برخی از مفسران کهل را به معنای جوان نیرومند گرفته، چنانچه عرب میگوید: «اکتهل النبات إذا قوی و تم». و مکتهل کسی است که به نهایت کمال و نیکویی رسیده باشد.[7]
- برخی از مفسران گفتهاند کهولت، سنی است ما بین کودکی و پیری.[8]
- منظور از سخن گفتن در سن کهولت، مساوی بودن و بدون تفاوت بودن سخن او است؛[9] یعنی ذکر این دو(مهد و کهل) با هم در آیهی فوق ممکن است، اشاره به این باشد که او در گاهواره همانگونه سخن میگفت که در موقع رسیدن به کمال عمر، سخنانى سنجیده و پرمحتوا و حسابشده میگوید، نه سخنانى کودکانه.[10]
از اینرو، برخی نتیجه گرفتهاند که کهل، به معنای شخصى است که جوانى خود را تمام کرده باشد، یا کسى که سنش از سى سال گذشته؛ یعنی از سى و چهار سال تا پنجاه و یک سال، و یا موهایش سفید و سیاه(جو و گندمی) باشد.[11]
[1]. آل عمران، 46.
[2]. مریم، 29- 30. «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا، قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا».
[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 549- 550، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 196، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 151، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 12، 231، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق؛ دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، ج 2، ص 166، بیروت، دار الصادر، بیتا.
[6]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 749، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 8، ص 224، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهران، آقابزرگ، تحقیق قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 463، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 90، قاهره، دار الکتب المصریة، چاپ دوم، 1384ق.
[9]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 2، ص 101، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش.
[10]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 550.
[11]. تفسیر اثنا عشری، ج 2، ص 101.