براى پاسخ به این پرسش باید به سه واقعیت معرفت پیدا کرد.
1. پیامبران و امامان(ع) داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
«وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند.»1
«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته ؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»2
3. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان(ع) محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى(ع) مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد(ع)] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت.3
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛[آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .»
البته این امتیاز(علم و عصمت موهبتى) پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر(ص) مى خوانیم:«و قل رب زدنى علماً؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى.»4
و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد:
«تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… .»5
ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب(س) تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس(ع) به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصوم»(نزدیکان به مرز عصمت) مى خوانند.
از آنجا که منشأ عصمت «اراده و اختیار» آدمى است، هر انسان صاحب اراده اى، مى تواند با ریاضت شرعى و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. «عصمت» منحصر به پیغمبران و امامان معصوم(علیهم السلام) نیست عبداللَّه جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 9، صص 20-22؛ علامه طباطبایى، ولایت نامه، ترجمه همایون همتى، (تهران، امیرکبیر، چاپ اول)، صص 48 – 58.؛ چنان که حضرت مریم(علیها السلام)، حضرت فاطمه(علیها السلام) و مخلصینى دیگر علامه طباطبایى، المیزان، (بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات)، ج 3، ص 205. – که نه نبى بودند و نه امام – به مقام شامخ عصمت دست یافته اند. اما مقصود از عصمتِ پیامبران و امامان(علیهم السلام)، تنها عصمت از گناهان – آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف نیست -؛ بلکه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفولیت را نیز در بر مى گیرد. روشن است چنین عصمتى در امت اسلام، منحصر در چهارده معصوم(علیهم السلام) است. جزوه راه و راهنماشناسى، (امیرکبیر، تهران: 1375)، صص 675 و 676.
با «تهذیب نفس» مى توان در آینده، مصون ماند و نیز ممکن است گذشته را با کفّارات و… جبران کرد؛ اما نمى توان آن را به گونه اى ترمیم نمود که نسبت به گذشته، عصمت تحصیل شود؛ چون نمى توان واقع شده را تغییر داد. بلى اگر انسانى بتواند قبل از بلوغ نیز در سایه تعلیم، تربیت، تهذیب و تزکیه به جایى برسد که در هنگام بلوغ نیز معصوم باشد عصمتش فراگیر خواهد بود.
اگر افرادى در مقام وقوع نیز به چنین مقام ویژه اى نایل آیند؛ براساس روایات و ادعیه، باز با هدایت و یارى پیامبران و امامان(علیهم السلام) به این مرتبه نایل مى شوند: «بکم فتح الله و بکم یختم». زیارت «جامعه کبیره». از آنجا که آنان منشأ خیر و سبب وصول آدمى به مراتب بالا ومقامات انسانى اند، باز در این جهت بر تمامى انسان هاى برتر، مقدم اند. انسان و خلافت الهى، صص 125 – 155.
زآنکه منبع او بُده ست این رأى راسر امام آید همیشه پاى را
اى مقلد تو مجو پیشى بر آن کاو بود منبع زنور آسمان
مثنوى، دفتر سوم، ابیات 1548 و 1549.
پى نوشت:
1. سجده(32):24.
2. انعام(6):124.
3. اصول کافى، ج 2، ص 218.
4. طه(20):114.
5. بقره(2):253.
1. پیامبران و امامان(ع) داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
«وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند.»1
«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته ؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»2
3. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان(ع) محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى(ع) مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد(ع)] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت.3
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛[آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .»
البته این امتیاز(علم و عصمت موهبتى) پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر(ص) مى خوانیم:«و قل رب زدنى علماً؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى.»4
و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد:
«تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… .»5
ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب(س) تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس(ع) به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصوم»(نزدیکان به مرز عصمت) مى خوانند.
از آنجا که منشأ عصمت «اراده و اختیار» آدمى است، هر انسان صاحب اراده اى، مى تواند با ریاضت شرعى و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. «عصمت» منحصر به پیغمبران و امامان معصوم(علیهم السلام) نیست عبداللَّه جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 9، صص 20-22؛ علامه طباطبایى، ولایت نامه، ترجمه همایون همتى، (تهران، امیرکبیر، چاپ اول)، صص 48 – 58.؛ چنان که حضرت مریم(علیها السلام)، حضرت فاطمه(علیها السلام) و مخلصینى دیگر علامه طباطبایى، المیزان، (بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات)، ج 3، ص 205. – که نه نبى بودند و نه امام – به مقام شامخ عصمت دست یافته اند. اما مقصود از عصمتِ پیامبران و امامان(علیهم السلام)، تنها عصمت از گناهان – آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف نیست -؛ بلکه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفولیت را نیز در بر مى گیرد. روشن است چنین عصمتى در امت اسلام، منحصر در چهارده معصوم(علیهم السلام) است. جزوه راه و راهنماشناسى، (امیرکبیر، تهران: 1375)، صص 675 و 676.
با «تهذیب نفس» مى توان در آینده، مصون ماند و نیز ممکن است گذشته را با کفّارات و… جبران کرد؛ اما نمى توان آن را به گونه اى ترمیم نمود که نسبت به گذشته، عصمت تحصیل شود؛ چون نمى توان واقع شده را تغییر داد. بلى اگر انسانى بتواند قبل از بلوغ نیز در سایه تعلیم، تربیت، تهذیب و تزکیه به جایى برسد که در هنگام بلوغ نیز معصوم باشد عصمتش فراگیر خواهد بود.
اگر افرادى در مقام وقوع نیز به چنین مقام ویژه اى نایل آیند؛ براساس روایات و ادعیه، باز با هدایت و یارى پیامبران و امامان(علیهم السلام) به این مرتبه نایل مى شوند: «بکم فتح الله و بکم یختم». زیارت «جامعه کبیره». از آنجا که آنان منشأ خیر و سبب وصول آدمى به مراتب بالا ومقامات انسانى اند، باز در این جهت بر تمامى انسان هاى برتر، مقدم اند. انسان و خلافت الهى، صص 125 – 155.
زآنکه منبع او بُده ست این رأى راسر امام آید همیشه پاى را
اى مقلد تو مجو پیشى بر آن کاو بود منبع زنور آسمان
مثنوى، دفتر سوم، ابیات 1548 و 1549.
پى نوشت:
1. سجده(32):24.
2. انعام(6):124.
3. اصول کافى، ج 2، ص 218.
4. طه(20):114.
5. بقره(2):253.