درباره «تطهیر» به معنای عام آن (پاک کردن و پاک شدن)؛ آیاتی در قرآن کریم وجود دارد،[1] اما آنچه با عنوان و معنای خاص در قرآن کریم آمده و مربوط به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است، آیه شریفه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[2] است.[3]
با توجه به آیه تطهیر (به معنای خاص) که امامان معصوم(ع)، مطهران و پاکان حقیقى هستند، آیه دیگری نیز از قرآن کریم روشنگر این نکته است که آن بزرگواران، مفسّران حقیقى قرآن میباشند، و آن آیه عبارت است از: «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛[4] و جز پاکان نمیتوانند به آن (قرآن) دست زنند [دست یابند].
گفتنی است؛ این دو آیه شریفه، یک قیاس و برهان را تشکیل میدهند، چرا که آیه نخست مقدمه اول قیاس؛ یعنى صغرى و آیه دوم مقدمه دوم؛ یعنى کبراى قیاس را بیان میکند.
آیه نخست میفرماید: «مطهران و پاکیزگان حقیقى اهل بیت(ع) هستند».
و آیه دوم میفرماید: «به قرآن دست نیابند مگر مطهران و پاکیزگان».
نتیجه آنکه، به قرآن دست نیابند مگر اهل بیت(ع).
آیه شریفه «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» در مقام بزرگداشت و احترام قرآن کریم است، و چنانکه بیشتر مفسران بیان کردهاند، ضمیر «لا یمسّه» به «قرآن کریم» بر میگردد[5] و بر همین مبنا دو تفسیر براى آیه بیان شده است.
اول: تفسیر سطحى و ظاهرى؛ بدین معنا که واژه «مس» به معناى لمس نوشتههاى قرآن و «مطهرون» به معناى کسانى است که طهارت از حدث اکبر یا اصغر داشته باشند. بنابراین معنا، از آیه شریفه حکمى از احکام فقهى استنباط میشود و آن اینکه کسانى که جُنُب هستند یا وضو ندارند، نمیتوانند نوشتههاى قرآن را لمس کنند.[6]
دوم. تفسیر رساتر؛ در این تفسیر، «مس» به معناى ادراک و علم[7] یا به معناى یافتن و رسیدن است.[8] منظور از «مطهرون» کسانى هستند که داراى طهارت روحانى و نفسانى، و دور از تمام پلیدیها میباشند؛[9] یعنى اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که خداوند آنها را از هر گونه گناه و تعلق به غیر پاک کرده و آنها را در میان بشر ممتاز قرار داده است.[10] بنابراین تفسیر، معناى آیه چنین است که به عمق و حقیقت معناى قرآن علم پیدا نمیکنند، مگر اهل بیت(ع) که داراى طهارت روحى ویژهاى هستند.
با توجه به آیه تطهیر (به معنای خاص) که امامان معصوم(ع)، مطهران و پاکان حقیقى هستند، آیه دیگری نیز از قرآن کریم روشنگر این نکته است که آن بزرگواران، مفسّران حقیقى قرآن میباشند، و آن آیه عبارت است از: «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛[4] و جز پاکان نمیتوانند به آن (قرآن) دست زنند [دست یابند].
گفتنی است؛ این دو آیه شریفه، یک قیاس و برهان را تشکیل میدهند، چرا که آیه نخست مقدمه اول قیاس؛ یعنى صغرى و آیه دوم مقدمه دوم؛ یعنى کبراى قیاس را بیان میکند.
آیه نخست میفرماید: «مطهران و پاکیزگان حقیقى اهل بیت(ع) هستند».
و آیه دوم میفرماید: «به قرآن دست نیابند مگر مطهران و پاکیزگان».
نتیجه آنکه، به قرآن دست نیابند مگر اهل بیت(ع).
آیه شریفه «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» در مقام بزرگداشت و احترام قرآن کریم است، و چنانکه بیشتر مفسران بیان کردهاند، ضمیر «لا یمسّه» به «قرآن کریم» بر میگردد[5] و بر همین مبنا دو تفسیر براى آیه بیان شده است.
اول: تفسیر سطحى و ظاهرى؛ بدین معنا که واژه «مس» به معناى لمس نوشتههاى قرآن و «مطهرون» به معناى کسانى است که طهارت از حدث اکبر یا اصغر داشته باشند. بنابراین معنا، از آیه شریفه حکمى از احکام فقهى استنباط میشود و آن اینکه کسانى که جُنُب هستند یا وضو ندارند، نمیتوانند نوشتههاى قرآن را لمس کنند.[6]
دوم. تفسیر رساتر؛ در این تفسیر، «مس» به معناى ادراک و علم[7] یا به معناى یافتن و رسیدن است.[8] منظور از «مطهرون» کسانى هستند که داراى طهارت روحانى و نفسانى، و دور از تمام پلیدیها میباشند؛[9] یعنى اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که خداوند آنها را از هر گونه گناه و تعلق به غیر پاک کرده و آنها را در میان بشر ممتاز قرار داده است.[10] بنابراین تفسیر، معناى آیه چنین است که به عمق و حقیقت معناى قرآن علم پیدا نمیکنند، مگر اهل بیت(ع) که داراى طهارت روحى ویژهاى هستند.
[1]. توبه، 108؛ بقره، 222.
[2]. احزاب، 33: «خداوند فقط میخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».
[4]. واقعه، 79.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 510، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 234، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 268، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 29، ص 431، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[6]. ر.ک: مفاتیح الغیب، ج 29، ص 431؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 14، ص 153، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 137، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[8]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق: دکتر یاحقی، محمد جعفر، دکتر ناصح، محمد مهدی، ج 18، ص 324، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408ق؛ عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج 8، ص 167، انتشارات صدوق، تهران، 1360ش.
[9]. روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج 18، ص 324؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 2، ص 1259 – 1260، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1418ق؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 137.
[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 31، ص 205، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 156، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق.