آیهای در قرآن وجود دارد که بیانگر آن است که حضرت یونس(ع) بعد از مدتی که در دهان نهنگ بود، با حالتی نحیف به ساحلی بیابانی و بدون آب و علف افکنده شد: «(به هر حال ما او را رهایى بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالى از گیاه افکندیم در حالى که بیمار بود».[1]
آیهای دیگر نیز اعلام میدارد که اگر نعمت پروردگارش او را فرا نمیگرفت در حالی که شایسته نکوهش بود، به ساحلی بیابانی افکنده میشد: «و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهى) بیرون افکنده میشد در حالى که نکوهیده بود!».[2]
شاید این پرسش به وجود آید که بر اساس آیه اول، یونس پیامبر(ع) به بیابان افکنده شد و بر اساس آیه دوم، اگر نعمت خدا او را فرا نمیگرفت، به بیابان افکنده میشد. حال در نگاه اول با مقایسه این دو آیه، یکی از دو احتمال به وجود خواهد آمد:
اول: اینکه، چون مشمول رحمت خدا نشد، به بیابان افکنده شد!
دوم: آنکه، مشمول رحمت خدا شده و به همین دلیل در بیابان افکنده نشد!
همانگونه که ملاحظه میکنید، هر کدام از این دو احتمال با یکی از این آیات منافات خواهد داشت، پس چه باید کرد تا ناسازگاری میان این دو آیه برطرف شود؟!
در پاسخ باید گفت که: میان دو آیه، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا با اندکی دقت در آیه دوم به این نکته پی خواهیم برد که پروردگار اعلام فرموده که اگر رحمت پروردگار او را فرا نمیگرفت با حالتی نکوهیده به ساحل افکنده میشد. بر این اساس، اگر فرض را بر آن قرار دهیم که ایشان با حالتی غیر نکوهیده به ساحل افکنده شد – که واقعاً نیز همین طور بود- هم آیه اول و هم آیه دوم معنای صحیح و هماهنگی خواهد داشت و میدانیم که حتی اگر این پیامبر الهی در ابتدای بلعیده شدن توسط نهنگ، سزاوار اندکی ملامت بود،[3] اما بعد از استغفار و تسبیح او در آن حالت دشوار،[4] هنگام پایان این آزمایش سخت، دیگر نکوهشی متوجه او نبوده، بلکه رحمت پروردگار او را فرا گرفته و ایشان با آکندهشدن از مزایای این رحمت – که یکی از آنها روئیده شدن گیاهی در کنار او بود[5] – فصل نوینی را در زندگی خویش آغاز نمود. همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «ما دعاى او را اجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات میدهیم».[6]
آیهای دیگر نیز اعلام میدارد که اگر نعمت پروردگارش او را فرا نمیگرفت در حالی که شایسته نکوهش بود، به ساحلی بیابانی افکنده میشد: «و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهى) بیرون افکنده میشد در حالى که نکوهیده بود!».[2]
شاید این پرسش به وجود آید که بر اساس آیه اول، یونس پیامبر(ع) به بیابان افکنده شد و بر اساس آیه دوم، اگر نعمت خدا او را فرا نمیگرفت، به بیابان افکنده میشد. حال در نگاه اول با مقایسه این دو آیه، یکی از دو احتمال به وجود خواهد آمد:
اول: اینکه، چون مشمول رحمت خدا نشد، به بیابان افکنده شد!
دوم: آنکه، مشمول رحمت خدا شده و به همین دلیل در بیابان افکنده نشد!
همانگونه که ملاحظه میکنید، هر کدام از این دو احتمال با یکی از این آیات منافات خواهد داشت، پس چه باید کرد تا ناسازگاری میان این دو آیه برطرف شود؟!
در پاسخ باید گفت که: میان دو آیه، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا با اندکی دقت در آیه دوم به این نکته پی خواهیم برد که پروردگار اعلام فرموده که اگر رحمت پروردگار او را فرا نمیگرفت با حالتی نکوهیده به ساحل افکنده میشد. بر این اساس، اگر فرض را بر آن قرار دهیم که ایشان با حالتی غیر نکوهیده به ساحل افکنده شد – که واقعاً نیز همین طور بود- هم آیه اول و هم آیه دوم معنای صحیح و هماهنگی خواهد داشت و میدانیم که حتی اگر این پیامبر الهی در ابتدای بلعیده شدن توسط نهنگ، سزاوار اندکی ملامت بود،[3] اما بعد از استغفار و تسبیح او در آن حالت دشوار،[4] هنگام پایان این آزمایش سخت، دیگر نکوهشی متوجه او نبوده، بلکه رحمت پروردگار او را فرا گرفته و ایشان با آکندهشدن از مزایای این رحمت – که یکی از آنها روئیده شدن گیاهی در کنار او بود[5] – فصل نوینی را در زندگی خویش آغاز نمود. همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «ما دعاى او را اجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات میدهیم».[6]
[1] . «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ»؛ صافات، 145.
[2] . «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُوم»؛ قلم، 49.
[3] . انبیاء، 87 – 88؛ صافات، 143.
[4] . صافات، 143: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحین»؛ پس اگر نه این بود که او (در مدت عمرش و در شکم ماهى) از تسبیحگویان بود. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 156 – 157، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5] . صافات، 146.
[6]. انبیاء، 88.