1- صابئان کیانند؟دانشمند معروف «راغب» در کتاب «مفردات» مى نویسد: آنها جمعیتى از پیروان نوح (علیه السلام ) بوده اند، و ذکر این عده در ردیف مؤ منان و یهود و نصارا نیز دلیل آن است که اینان مردمى متدین به یکى از ادیان آسمانى بوده، و به خداوند و قیامت نیز ایمان داشته اند.و اینکه بعضى آنها را مشرک و ستاره پرست، و بعضى دیگر آنها را مجوس مى دانند صحیح نیست، زیرا آیه 17 سوره حج، «مشرکان» و «مجوس» را در کنار«صابئان» آورده مى گوید: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس والذین اشرکوا ….». بنابراین صابئان بطور یقین غیر از مشرکان و مجوسند.
اما اینکه آنها چه کسانى هستند؟ بین مفسران و علماى ملل و نحل اقوال گوناگونى وجود دارد و نیز در اینکه ماده اصلى این لغت (صابئین) چیست؟ بحث است.
«شهرستانى» در کتاب «ملل و نحل» مى نویسد: «صابئه» از «صبا» گرفته شده ، چون این طائفه از طریق حق و آئین انبیاء منحرف گشتند لذا آنها را «صابئه» مى گویند.
در «مصباح المنیر» فیومى آمده: «صبا» به معنى کسى است که از دین خارج شده و به دین دیگرى گرویده.
در «فرهنگ دهخدا» پس از تأیید اینکه این کلمه عبرى است مى گوید صابئین جمع صابى و مشتق از ریشه عبرى (ص ب ع) به معنى فرو رفتن در آب (یعنى تعمیدکنندگان) مى باشد. که به هنگام تعریب «ع» آن ساقط شده و مغتسله که از دیر زمانى نام محل پیروان این آئین در خوزستان بوده و هست ترجمه جامع و صحیح کلمه «صابى» است.
محققان معاصر و جدید نیز این کلمه را عبرى مى دانند.
«دائرة المعارف» فرانسه جلد چهارم صفحه 22 این واژه را عبرى دانسته و آنرا به معنى فرو بردن در آب یا تعمید مى داند.
«ژسینوس» آلمانى مى گوید: این کلمه هر چند عبرى است ولى محتمل است از ریشهاى که به معنى ستاره است مشتق باشد.
نویسنده «کشاف اصطلاح الفنون» «صابئین فرقه اى هستند که ملائکه را مى پرستند، و «زبور» مى خوانند، و به قبله توجه مى کنند.
در کتاب «التنبیه و الاشراف» به نقل «امثال و حکم» صفحه 1666 آمده: «پیش از آنکه زرتشت آئین مجوس را به گشتاسب عرضه کند و او آن را بپذیرد مردم این ملک بر مذهب «حنفاء» بودند و ایشان صابئانند، و آن آئینى هست که «بوذاسب» آن را به زمان «طهمورس» آورده است.
و اما علت اختلافات و گفتگو درباره این طائفه این است که: در اثر کمى جمعیت آنها و اصرار به نهان داشتن آئین خود، و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر اینکه: آئین آنها، آئین اختصاصى است، نه عمومى، و پیغمبرشان فقط براى نجات آنها مبعوث شده است و بس وضع آنها به صورت اسرارآمیزى درآمده، و جمعیت آنها به سوى انقراض مى رود. این به خاطر همان احکام خاص و اغسال مفصل و تعمیدهاى طولانى است که باید در زمستان و تابستان انجام دهند ازدواج با غیر همکیش خود را حرام مى دانند و حتى الامکان به رهبانیت و ترک معاشرت بانوان دستور مؤکد دارند و بسیارى از آنها بر اثر آمیزش فراوان با مسلمانان تغییر آئین مى دهند. و از دیدگاه برخی از محققان آنان پیروان حضرت یحیی (علیه السلام) هستند.
2. کتابهای مقدس صائبان:
1. کتاب «ادرافشادهى» یا «سدرادهى» که درباره زندگى حضرت یحیى و دستورات و تعالیم او سخن مى گوید. آنها معتقدند این کتاب به وسیله جبرئیل به یحیى وحى و الهام شده.
2. کتاب «قلستا» درباره مراسم ازدواج و زناشوئى و کتابهاى فراوان دیگرى نیز دارند که به خاطر اختصار از ذکر آنها صرفنظر مى شود.
چنانکه از گفته بالا و از نظر محققان در اثر چگونگى پیروان این آئین به دست مى آید آنان پیروان یحیى بن زکریا مى باشند، و هم اکنون قریب پنج هزار نفر از پیروان این آئین در خوزستان (کنار رود کارون و در اهواز، خرمشهر، آبادان شادگان) به سر مى برند.
آئین خود را به حضرت یحیى بن زکریا که مسیحیان او را یحیى تعمید دهنده یا «یوحناى معمد» مى خوانند منسوب نموده اند.
ولى نویسنده کتاب «بلوغ الارب» مى گوید: «صابئین» یکى از ملتهاى بزرگ هستند و اختلاف نظر درباره آنها به نسبت معرفت افراد از آئین آنان است و همانطور که از آیه 62 بقره بر مى آید این جمعیت به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم مى شوند، اینان همان قوم ابراهیم خلیلند که ابراهیم مأمور دعوت آنان بود، آنها در حران سرزمین صابئان زندگى مى کردند، و بر دو قسم بودند: صابئان حنیف و صابئان مشرک.
مشرکان آنها به ستارگان و خورشید و قمر و … احترام مى گذاشتند و گروهى از آنان نماز و روزه انجام مى دادند، کعبه را محترم مى شمردند و حج را به جا مى آوردند، مردار، خون ، گوشت خوک و ازدواج با محارم را همچون مسلمانان حرام مى دانستند. عده اى از پیروان این مذهب از بزرگان دولت در بغداد بودند که «هلال بن محسن» صابئى از آن جمله است.
اینان اساس دین خود را به گمان خویش بر این پایه قرار داده اند که: بایست خوبى هر کدام از ادیان جهان را گرفت و آنچه بد است از آن دورى جست، اینان را به این جهت صابئین گفتند که از تقید به انجام تمام دستورات یک دین سرپیچیدند … بنابراین اینها با تمام ادیان از یک نظر موافق و از نظر دیگر مخالف هستند.
جمعیت صابئان حنیف با اسلام هماهنگ شدند و مشرکان آنها با بت پرستان همراه گردیدند.
وى در پایان بحث بار دیگر متذکر مى شود که این گروه دو قسم بودند: صابئان مشرک و صابئان حنیف و بین این دو مناظرات و بحثهاى فراوانى رد و بدل مى شد.
از مجموع بحثهاى فوق بر مى آید که آنها در اصل پیرو یکى از پیامبران الهى بوده اند، اگر چه در تعیین پیامبرى که آنها خود را وابسته به او معرفى مى کنند اختلاف است. همچنین روشن شد که آنها جمعیت بسیار کمى هستند که در حال انقراض مى باشند.(تفسیر نمونه ، جلد1، صفحه : 291)
براى توضیح بیشتر ر.ک:
1- بررسى عقاید و ادیان، مصطفى نورانى؛
2- مذاهب و ادیان، آل اسحاق؛
3- تاریخ ادیان و مذاهب جهان تا قرن 20، مبلغى آبادى.
اما اینکه آنها چه کسانى هستند؟ بین مفسران و علماى ملل و نحل اقوال گوناگونى وجود دارد و نیز در اینکه ماده اصلى این لغت (صابئین) چیست؟ بحث است.
«شهرستانى» در کتاب «ملل و نحل» مى نویسد: «صابئه» از «صبا» گرفته شده ، چون این طائفه از طریق حق و آئین انبیاء منحرف گشتند لذا آنها را «صابئه» مى گویند.
در «مصباح المنیر» فیومى آمده: «صبا» به معنى کسى است که از دین خارج شده و به دین دیگرى گرویده.
در «فرهنگ دهخدا» پس از تأیید اینکه این کلمه عبرى است مى گوید صابئین جمع صابى و مشتق از ریشه عبرى (ص ب ع) به معنى فرو رفتن در آب (یعنى تعمیدکنندگان) مى باشد. که به هنگام تعریب «ع» آن ساقط شده و مغتسله که از دیر زمانى نام محل پیروان این آئین در خوزستان بوده و هست ترجمه جامع و صحیح کلمه «صابى» است.
محققان معاصر و جدید نیز این کلمه را عبرى مى دانند.
«دائرة المعارف» فرانسه جلد چهارم صفحه 22 این واژه را عبرى دانسته و آنرا به معنى فرو بردن در آب یا تعمید مى داند.
«ژسینوس» آلمانى مى گوید: این کلمه هر چند عبرى است ولى محتمل است از ریشهاى که به معنى ستاره است مشتق باشد.
نویسنده «کشاف اصطلاح الفنون» «صابئین فرقه اى هستند که ملائکه را مى پرستند، و «زبور» مى خوانند، و به قبله توجه مى کنند.
در کتاب «التنبیه و الاشراف» به نقل «امثال و حکم» صفحه 1666 آمده: «پیش از آنکه زرتشت آئین مجوس را به گشتاسب عرضه کند و او آن را بپذیرد مردم این ملک بر مذهب «حنفاء» بودند و ایشان صابئانند، و آن آئینى هست که «بوذاسب» آن را به زمان «طهمورس» آورده است.
و اما علت اختلافات و گفتگو درباره این طائفه این است که: در اثر کمى جمعیت آنها و اصرار به نهان داشتن آئین خود، و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر اینکه: آئین آنها، آئین اختصاصى است، نه عمومى، و پیغمبرشان فقط براى نجات آنها مبعوث شده است و بس وضع آنها به صورت اسرارآمیزى درآمده، و جمعیت آنها به سوى انقراض مى رود. این به خاطر همان احکام خاص و اغسال مفصل و تعمیدهاى طولانى است که باید در زمستان و تابستان انجام دهند ازدواج با غیر همکیش خود را حرام مى دانند و حتى الامکان به رهبانیت و ترک معاشرت بانوان دستور مؤکد دارند و بسیارى از آنها بر اثر آمیزش فراوان با مسلمانان تغییر آئین مى دهند. و از دیدگاه برخی از محققان آنان پیروان حضرت یحیی (علیه السلام) هستند.
2. کتابهای مقدس صائبان:
1. کتاب «ادرافشادهى» یا «سدرادهى» که درباره زندگى حضرت یحیى و دستورات و تعالیم او سخن مى گوید. آنها معتقدند این کتاب به وسیله جبرئیل به یحیى وحى و الهام شده.
2. کتاب «قلستا» درباره مراسم ازدواج و زناشوئى و کتابهاى فراوان دیگرى نیز دارند که به خاطر اختصار از ذکر آنها صرفنظر مى شود.
چنانکه از گفته بالا و از نظر محققان در اثر چگونگى پیروان این آئین به دست مى آید آنان پیروان یحیى بن زکریا مى باشند، و هم اکنون قریب پنج هزار نفر از پیروان این آئین در خوزستان (کنار رود کارون و در اهواز، خرمشهر، آبادان شادگان) به سر مى برند.
آئین خود را به حضرت یحیى بن زکریا که مسیحیان او را یحیى تعمید دهنده یا «یوحناى معمد» مى خوانند منسوب نموده اند.
ولى نویسنده کتاب «بلوغ الارب» مى گوید: «صابئین» یکى از ملتهاى بزرگ هستند و اختلاف نظر درباره آنها به نسبت معرفت افراد از آئین آنان است و همانطور که از آیه 62 بقره بر مى آید این جمعیت به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم مى شوند، اینان همان قوم ابراهیم خلیلند که ابراهیم مأمور دعوت آنان بود، آنها در حران سرزمین صابئان زندگى مى کردند، و بر دو قسم بودند: صابئان حنیف و صابئان مشرک.
مشرکان آنها به ستارگان و خورشید و قمر و … احترام مى گذاشتند و گروهى از آنان نماز و روزه انجام مى دادند، کعبه را محترم مى شمردند و حج را به جا مى آوردند، مردار، خون ، گوشت خوک و ازدواج با محارم را همچون مسلمانان حرام مى دانستند. عده اى از پیروان این مذهب از بزرگان دولت در بغداد بودند که «هلال بن محسن» صابئى از آن جمله است.
اینان اساس دین خود را به گمان خویش بر این پایه قرار داده اند که: بایست خوبى هر کدام از ادیان جهان را گرفت و آنچه بد است از آن دورى جست، اینان را به این جهت صابئین گفتند که از تقید به انجام تمام دستورات یک دین سرپیچیدند … بنابراین اینها با تمام ادیان از یک نظر موافق و از نظر دیگر مخالف هستند.
جمعیت صابئان حنیف با اسلام هماهنگ شدند و مشرکان آنها با بت پرستان همراه گردیدند.
وى در پایان بحث بار دیگر متذکر مى شود که این گروه دو قسم بودند: صابئان مشرک و صابئان حنیف و بین این دو مناظرات و بحثهاى فراوانى رد و بدل مى شد.
از مجموع بحثهاى فوق بر مى آید که آنها در اصل پیرو یکى از پیامبران الهى بوده اند، اگر چه در تعیین پیامبرى که آنها خود را وابسته به او معرفى مى کنند اختلاف است. همچنین روشن شد که آنها جمعیت بسیار کمى هستند که در حال انقراض مى باشند.(تفسیر نمونه ، جلد1، صفحه : 291)
براى توضیح بیشتر ر.ک:
1- بررسى عقاید و ادیان، مصطفى نورانى؛
2- مذاهب و ادیان، آل اسحاق؛
3- تاریخ ادیان و مذاهب جهان تا قرن 20، مبلغى آبادى.