ابن ميثم و مصباح السالکين (1)
ابن ميثم و مصباح السالکين (1)
چکيده
نهج البلاغه، به عنوان يکي از مهم ترين منابع معارف شيعه، مورد توجه دانشمندان بسياري در طول تاريخ بوده است. ابن ميثم بحراني، يکي از برجسته ترين شارحان اين کتاب محسوب مي شود. نه مؤلف اين کتاب به طور کامل شناخته شده و نه ابعاد گوناگون اين کتاب به درستي کاويده شده است. همين اين نوشتار، هم پرده برداشتن از ابعادي چند از زندگاني نگارنده اين کتاب است و هم، تبييني گذرا درباره ي اين شرح ارزشمند.
کليد واژه ها: ابن ميثم بحراني، شرح نهج البلاغه، مصباح السالکين.
مقدمه
آنچه در اين نوشته دنبال مي شود معرفي ابعاد گوناگون زندگي ابن ميثم و شرح وي بر نهج البلاغه، مصباح السالکين است. تاريخ تولد و وفات، مشايخ، شاگردان، عمر مؤلف، شخصيت علمي، بخشي از مضمون جستارهاي اين نوشته درباره ي اين شارح گرانمايه نهج البلاغه را تشکيل مي دهد؛ نيز درباره ي کتاب، به تشريح موضوع هايي نظير نام کتاب، انگيزه ي نگارش، تاريخ نگارش، اهميت و اعتبار کتاب و مهم ترين ابحاث محتوايي اين شرح، همت گماشته شده است.
اهميت موضوع
نهج البلاغه پس از قرآن کريم، در رفيع ترين جايگاه متون ديني در نزد شيعيان قرار دارد. همين موضوع، اهميت شرح و تبيين مقصود اميرالمومنين (عليه السلام) را در اين کتاب آشکار مي سازد. آشکار ساختن
اهداف بلند آن حضرت، تنها در گرو توانائي هاي گوناگون هر يک از شارحان کلام ايشان است. در اين ميان، ابن ميثم به دليل توانمندي هاي علمي در ابعاد گوناگون، از جايگاه ويژه برخوردار است. ژرف انديشي هاي وي، تنها پس از تعمق بسيار در تبيين وي پيرامون عبارات نهج البلاغه رخ نما مي گردد. از اين رو، شناخت ابن ميثم و شرح وي ما را به ميزان توفيق وي در شرح کلام وصيّ پيامبر (صل الله عليه و آله) رهنمون خواهد شد. شخصيتي که با وجود نوشته هايي درباره ي زندگي شخصي و علمي اش، هنوز زواياي حيات او به طور کامل مورد بررسي قرار نگرفته و در زمينه ي شرح وي بر نهج البلاغه نيز آنچنان که بايسته است، ژرف انديشي نشده، هرچند منابع زير به برخي از زواياي اين مطلب پرداخته اند:
1. دايرة المعارف بزرگ اسلامي، زير نظر کاظم موسوي بجنوردي، چاپ اول، تهران: مرکز دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 1370ش.
2. شرح نهج البلاغه (ترجمه مصباح السالکين)، کمال الدين ميثم بن علي بن ميثم بحراني، قربانعلي محمّدي مقدم – علي اصغر نوايي يحيي زاده، چاپ يکم، مشهد: بنياد پژوهش هاي اسلامي؛ 1385ش، ج1، مقدمه، صص 23-30.
3. شرح نهج البلاغه ابن ميثم البحراني، کمال الدين ميثم بن علي بن ميثم البحراني، ج 1، صص 5-12.
روش پژوهش
اين پژوهش از نوع تحقيق «بنيادي» بوده و با استفاده از روش هاي «تحليلي» و «نقدي» با بهره گيري از مطالعات کتابخانه اي تهيه و تدوين شده است. شيوه ي کار به تفصيل زير است:
پس از انتخاب موضوع، فرضيات، سؤالات و اهداف تحقيق مورد نظر قرار گرفته است.
براي تأمين اهداف تحقيق، زمينه هاي ضروري وصول به اين اهداف، مطالعه و بررسي شده است.
پس از جستجوي منابع، سعي شده است مطالب در نظامي منطقي و علمي، موضوع بندي شده و با سيستم خاص يک پژوهش هدف دار، کنار يکديگر قرار گيرند تا در حد امکان، نظريات اين ديدگاه به صورتي متفاوت از آنچه در تأليفات اصلي آمده است، قرار گيرند.
پس از اين مراحل، تحليل و نقد مطالب در حد امکان و با رعايت انصاف علمي مورد توجه بوده است.
در نقد محتوايي، مراجعه به آثار بزرگاني که به زندگي ابن ميثم پرداخته اند و نيز بقيه شرح هاي نهج البلاغه و بالاخص خود شرح نهج البلاغه ابن ميثم کارگشا بوده است.
محدوديت هاي موضوع
1. منابع درباره ي زندگي شخصي، مراحل تحصيل، اساتيد و بقيه ابعاد حيات ابن ميثم، به غايت اندک است و اغلب، آنچه فرا چنگ آمد، از ايجاز برخوردار است.
2. با توجه به شخصيت کلامي، فلسفي ابن ميثم و تسلط وي بر آيات و روايات، روش شناسي شرح ابن ميثم کاري دشوار است. از اين رو، با توجه به حيطه مطالعات نگارنده کسي به اين کار مبادرت نورزيده است. بنابراين، تحليل ابعاد روش ايشان درشرح روايات، از غناي لازم برخوردار نيست.
الف – ابن ميثم
1. تولد و وفات
مؤلف، ميثم بن علي بن ميثم، ملقب به «کمال الدين»، «مفيدالدين» و «عالم رباني» است. از زندگي او آگاهي اندکي در دست است. همين قدر گفته اند که در سال 636 ق / 1239 م زاده شد (السلافة البهية في الترجمة الميثمية). آنچه مسلم است، اين که وي در مجمع الجزاير بحرين به دنيا آمده و پس از وفات، در مقبره جدش «العملي» در قريه «هلتا» از قُراءِ بحرين، به خاک سپرده شده است.
درباره ي تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع، سال 679 ق/ 1280 م را ذکر کرده اند ولي با توجه به اين نکته که وي در سال 681 ق تاليف الشرح الصغير لنهج البلاغه را به پايان رساند (طبقات اعلام الشيعة: ص 188)، مي بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد. کنتوري نيز در يک جا سال 699 ق / 1300 م را تاريخ درگذشت او دانسته است (کشف الحجب والأستار عن أسماء الکتب و الأسنار: ص 291). قبر او را در يکي از دو جا «الدونج» يا «هلتا» در «ماهوز» بحرين دانسته اند. محدث نوري يادآور شده که بر اساس قراين و شواهد، قبر او مي بايست در «هلتا» باشد (مستدرک الوسائل)، ولي برخي اشاره کرده اند که قبر واقع در الدونج، از آنِ نياي او «ميثم بن علي» است نه کمال الدين ابن ميثم.
2. مشايخ
ابن ميثم در نزد بزرگان علم و دانش کسب دانش کرد. دانشمنداني نظير:
1. محقق حلي، صاحب شرايع؛
2. اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهاني؛
3. کمال الدين علي بن سليمان بحراني، نويسنده کتاب الإشارات (شرح نهج البلاغه ابن ميثم: ج 1 ص 25 و جامع الأسرار و منبع الأنوار)
4. گفته اند وي در کلام، شاگرد خواجه نصيرالدين طوسي بوده است (السلافة البهية في الترجمة الميثميه: ج 1 ص 47).
3. شاگردان
نخبگان بسياري از وي بهره علمي برده، نقل روايت کرده اند. کساني چون:
1. علّامه حلي؛
2. حسين بن حماد بن ابي الخير ليثي واسطي، زاهد معروف؛
3. عبدالکريم احمد بن طاووس؛
4. بنا بر بعضي از روايات، خواجه نصير طوسي در خدمت وي تلمذ کرده است (شرح نهج البلاغه ابن ميثم: ج 1 ص 25).
4. عصر مؤلف
قرن هفتم، مملو از حوادث هولناک است. در شرق، حمله ي مغول را مي بينيم که از شرق تا غرب آسيا تداوم يافت؛ مغولاني که جز به قتل و اسارت رضايت نمي دادند؛ به طوري که جز اندکي از مردمان، از چنگ آنان نجات نيافتند. در اين ميان، تلاش هاي طرفداران حسن بن صباح در گسترش عقائد خود، که با ترور افراد همراه بود، بر وخامت اوضاع مي افزود.
با نگاه به اوضاع غرب کشورهاي اسلامي، شرايطي مشابه و يا بدتر را شاهديم. اختلاف ميان پادشاهان کشورهاي غربي اسلامي به جنگ هاي صليبي منجر شد؛ به طوري که مسيحيان سواره و پياده، به قتل و چپاول مناطق اسلامي پرداختند. فسادها کردن و بر بسياري از شهرهاي آسياي صغير، چيره گشتند. اين اختلاف، گاهي سبب مي شد که مسلمانان به د شمنان (مغولان) پناه مي برند و به کساني اعتماد کنند که خون پدرانشان را ريخته بودند؛ از آنان کمک بخواهند و آنان را بر ريختن بيشتر خون مسلمانان ياري دهند. خلاصه اينکه پستي مغولان، شرق و غرب را فرا گرفته بود و تندي فرنگيان، مردمان را به سختي آزرده بود. آنان که از اين دو در امان مانده بودند، شمشيرهايشان آخته و دائماً فتنه بين آنان برپا بود.
کمال الدين – اعلي الله مقامه – در شرايطي چنين دشوار، علم اندوخت و مانند خورشيد پر فروغ، راهنماي سالکان طريق علم و عمل بود (ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ميثم: صص 10-11؛ مغولان و حکومت ايلخاني در ايران: در جاي جاي کتاب به ويژه در مقدمه).
5. شخصيت علمي
ابن ميثم در روزگار خود، چندان شهرت داشته که او را با صفاتي چون فيلسوف، محقق، زبده فقهاء و محدثان و متکلم ماهر وصف کرده اند (أمل الآمل: ج 1 ص 332؛ السلافة البهية في الترجمة الميثمية). طريحي او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در کلام دانسته است (مجمع البحرين: ج 6 ص 172). همچنين سليمان ماحوزي بحراني، به درخواست شاگردان و دوستان، رساله اي در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية نگاشته است. به گفته ي وي، فقيهان و محدثان و متکلمان و اديبان، به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته اند. از جمله گفته اند:
مراد مير سيد شريف جرجاني از بعض الافاضل در حاشيه مطوّل تفتازاني – به تصريح فاضل چلبي شارح ديگر مطول – کمال الدين ابن ميثم بحراني است. (السلافة البهية: ج 1 صص 47-53)
6. رحله هاي علمي
اگرچه در منابع، اشارتي به محل تحصيلات او نشده، ولي احتمالاً در عراق و در مراکز تجمع شيعيان مانند حلّه به تحصيل علم پرداخته است. پس از آن، به بحرين بازگشت و گوشه ي عزلت گزيد؛ تا آنکه دانشمندان عراق، خاصه اهل حلّه، که او را مردي دانشمند مي شمردند، از او خواستند که به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز، از سفر سر باز زد، اما سپس به عراق رفت (پيشين: ج 1 صص 43-44)، و به احتمال قوي در حله اقامت گزيد؛ چه اينکه، کساني که از او روايت کرده اند، مانند سيد عبدالکريم بن طاووس حلي (رياض العلماء: ج 5 ص 227) و علّامه حلي (روضات الجنات: ج 7 ص 216) اهل حله هستند. وي، با خواجه نصيرالدين طوسي معاصر بود و گفته اند که خواجه نزد ابن ميثم فقه مي خواند و او در کلام، شاگرد خواجه بوده است (السلافة ا لبهية: ج 1 ص 47؛ مستدرک الوسائل: ج 3 ص 426؛ روضات الجنات ج 6 ص 302).
7. تأليفات
حدود 30 اثر به ابن ميثم نسبت داده شده است که ما در اينجا به ذکر چند نمونه اکتفا مي کنيم: (براي ديدن بقيه آثار وي رجوع کنيد به : کاظم موسوي بجنوردي، دايره المعارف بزرگ اسلامي، 1370ش، ج 4، ص 717).
1. اختيار مصباح السالکين: خلاصه شرح بزرگ نهج البلاغه وي است که آن را به اشاره عطا ملک جويني براي دو فرزند او نظام الدين محمّد و مظفر الدين علي تاليف کرد. اين کتاب به ويرايش محمّد هادي اميني به چاپ رسيده است.
2. شرح المئة کلمة لنهج البلاغة: که کنتوري نام اصلي آن را منهاج العارفين ذکر کرده (کشف الحجب و الأستار: ص 349) و آقا بزرگ تهراني از نسخه هاي آن در کتاب هاي اهدايي مشکوة و کتابخانه ي کاشف الغطا ياد کرده است (الذريعة: ج 23 ص 168). اين کتاب در 1390 ق به کوشش محدث ارموي در قم چاپ و منتشر شده است.
3. قواعد المرام في علم الکلام: که آن را به اشاره عز الدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابوري نوشت.
پي نوشت:
1. دانشجوي دکتري مدرسي معارف اسلامي دانشکده علوم حديث (قم).
منبع:نشريه حديث انديشه، شماره7