طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ابوطالب، پدر ایمان

ابوطالب، پدر ایمان

به بهانه سیزده رجب میلاد مولی الموحدین امیر المومنین(ع)

ابوطالب، پدر ایمان

آن چه درباره ایمان جناب ابوطالب آمده است به‌اندازه‌ای است که هر جویای حقی را قانع می‌کند. اگر نصف قرائن و شواهد تاریخی‌ای که دلالت‌ می‌کند ابوطالب مؤمن بوده است بر هر مطلب دیگری دلالت می‌کرد این قدر نزاع و اختلاف اتفاق نمی‌افتاد.

af35c0d4 36a1 46f4 a616 8362cda96141 - ابوطالب، پدر ایمان

«ارزش حمایت و مجاهدت او در حفظ جان شریف رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در ده سال قبل از هجرت معادل است با ارزش مجاهدت‌هاى همه مهاجرین و انصار در ده سال بعد از هجرت. آن وقت چگونه ممکن است چنین کسى ایمان نیاورده باشد؟»(1)
 
جملات بالا را مرحوم علامه طباطبایی پیرامون شخصیت جناب ابوطالب نگاشته است. هم چنان که پیداست ایشان، اعتقاد شماری از عالمان مسلمان به کفر ابو‌طالب را مایه تعجب می‌داند. در این نوشتار، مسئله ایمان ابو‌طالب را بر اساس اسناد تاریخی بررسی می‌کنیم. پیش از آغاز برشمردن اسناد، ذکر این نکته ضروری است که ممکن است بعضی از این روایات به‌تنهایی نتواند ایمان ایشان را اثبات کند – اگر چه برخی دیگر صریح هستند – اما در کنار دیگر روایات، حتماً بر این موضوع دلالت می‌کند. در این نوشتار، قرائن را عرضه می‌کنیم و قضاوت را به خواننده منصف می‌سپاریم. درباره جناب ابوطالب، نکات زیر قابل توجه است:
 
ابو‌طالب انسانی خوش‌اندام، خوش‌سیما و دارای وقار حکیمان بوده است. (2) در میان عرب مشهور است که از اکثم بن صیفی، خطیب نام‌دار و محترم جامعه عرب جاهلی، پرسیدند حکمت، ریاست، بردباری و سروی را از که آموختی؟ او جواب داد: از سید عرب و عجم، جناب ابوطالب. (3)
 
از آن جا که ایشان شاعری مشهور بوده است بسیاری از افکار و باورهایش را می‌توانیم از اشعارش استخراج کنیم. اکنون به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
 

لِیَعلَمَ خِیارُ النّاسِ اَنَّ مُحَمّداً               وَزیرٌ لِموسی وَ المَسیحُ بنُ مَریمِ
اَتانا بِهُدی مِثل ما اَتیا بِهِ               فَکُلٌّ بِامرِاللهِ یَهدی وَ یَعصِمِ
 

خوبانِ مردم بدانند که محمد، وزیر موسی و مسیح پسر مریم است. او برای ما هدایتی آورده مانند آن چه آن دو آورده بودند. پس همه آن‌ها به امر خدا فرامی‌خوانند (و مردم را از گمراهی و انحراف) حفظ می‌کنند. (4)
 
ایشان در شعری دیگر می‌گوید:

اَلَم تَعلَموا اَنّا وَجَدنا مُحَمّداً                   رسولا کموسی خُطَّ فی اَوّلِ الکُتُبِ
 

آیا نمی‌دانید ما محمد را پیامبری یافته‌ایم که مانند موسی در آغاز کتاب‌ها نوشته شده است؟(5)
 
هم‌چنین از اشعار ایشان، بیت زیر است:

وَ لَقَد عَلِمتُ بِاَنَّ دینَ مُحمّدٍ              مِن خَیرِ اَدیانِ البَریِّة دیناً
 

من دانستم که دین محمد از بهترین دین‌های مخلوقات است. (6)
 
ایشان در اشعار دیگری نیز از پیامبر با الفاظی چون نبی و رسول یاد می‌کند که به‌روشنی نشان می‌دهد او حضرت محمد بن عبدالله را به عنوان پیامبر خدا پذیرفته بود. (7) حتی در یک بیت، ایشان پیامبر را کسی معرفی می‌کند که خداوند او را با یاری‌کردن تأیید کرده و دین حقی برایش فرستاده است. (8) اشعاری که بر اسلام جناب ابی‌طالب دلالت می‌کند بیش از این‌هاست. خواننده گرامی می‌تواند به جلد هفتم الغدیر، صفحات 370 تا 372 مراجعه کند. اگر این‌ها نمی‌تواند انسان بی‌غرض را قانع کند دیگر حرفی برای گفتن نمی‌ماند!
 
3. نوع خدمت افراد به اسلام متفاوت است. ممکن است کسی با زبانش یاری‌گر دین باشد و دیگری با سلاحش مجاهدت کند. یکی در راه خدا پول خرج کند و آن یکی به نشر معارف یاری رساند. این مسئله نشان می‌دهد افراد بر اساس توانایی و شرایطشان، ممکن است روش‌های گوناگونی را انتخاب کنند. جناب ابی‌طالب هم از این قاعده عُقلایی مستثنا نیست. شرایط ایشان در مکه به‌گونه‌ای بود که اگر ایمانش را اظهار می‌کرد دیگری نمی‌توانست مانند قبل از برادرزاده‌اش دفاع کند. امام صادق علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: «اصحاب کهف، ایمان خود را مخفی و کفر را آشکار کردند و خداوند به آن‌ها دو پاداش داد. ابوطالب هم ایمانش را مخفی و شرکش را آشکار کرد و خداوند به او دو پاداش داد.»(9) ابان بن محمود نیز در نامه‌ای به امام رضا علیه‌السلام نوشت: من به ایمان ابوطالب، شک دارم؛ و امام در پاسخ نوشت: «و هر کس بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند و راه غیر مؤمنان را در پیش گیرد او را به همان سو که رو کرده واگذاریم و به دوزخ درآوریم و آن بد بازگشت گاهی است (نساء،115) و سپس ادامه داد: «همانا اگر به ایمان ابوطالب، اقرار نکنی، در آتش خواهی بود.»(10) در حدیث دیگری نیز امام صادق علیه‌السلام از یکی از اصحابش، نظر مردم را درباره ابوطالب جویا می‌شود. وقتی می‌شنود که مردم ابوطالب را در گودال آتش می‌دانند می‌فرماید: «به خدا قسم دشمنان خدا دروغ می‌گویند. ابوطالب، رفیق پیامبران، راست‌گویان، شهیدان و نیک‌کرداران است.»(11) امام صادق در حدیث مشابه دیگری می‌فرماید: «اگر ایمان ابو‌طالب در یک کفه ترازو و ایمان این مردم در کفه دیگر قرار گیرد ایمان او سنگین‌تر است!»(12) امام سجاد علیه‌السلام نیز در حدیثی که اتفاقاً ابن ابی ‌الحدید آن را نقل کرده است می‌فرماید: «خداوند، پیامبر را نهی کرد از این که زن مسلمانی را در عقد مرد کافری باقی بگذارد و فاطمه بنت اسد از زنان پیشگام در اسلام بود و تا آخر عمر همسر ابوطالب باقی ماند.» (بنابراین ابوطالب مسلمان بوده است وگرنه پیامبر اجازه نمی‌داد این ازدواج دوام پیدا کند)(13)
 
حیف است در این یادداشت از پسر ایشان، امیرمؤمنان علیه‌السلام درباره پدر بزرگوارش حدیثی ننویسیم. امام علی ‌‌فرمود: «به خدا قسم پدرم، پدربزرگم، هاشم و عبدمناف هرگز بُتی را نپرستیدند» سپس از ایشان پرسیدند پس چه چیزی می‌پرستیدند؟ و ایشان پاسخ داد: «بر اساس آیین ابراهیم خلیل، به سوی کعبه نماز می‌گزاردند و به او باور داشتند.»(14)
 

جمع‌بندی:

آن چه درباره ایمان جناب ابوطالب آمده است به‌اندازه‌ای است که هر جویای حقی را قانع می‌کند. اگر نصف قرائن و شواهد تاریخی‌ای که دلالت‌ می‌کند ابوطالب مؤمن بوده است بر هر مطلب دیگری دلالت می‌کرد این قدر نزاع و اختلاف اتفاق نمی‌افتاد. شاید در این مسئله، کینه شدیدی که از پسر ایشان، در برخی دل‌هاست مانع حق‌بینی شده و گرد و غبار تعصب، چهره ایمان ابوطالب را پوشانده است. آری ابوطالب مجرمی است که بزرگ‌ترین جنایت تاریخ را مرتکب شده؛ زیرا پدر علی است!
 
 

پی‌نوشت:

(1) ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص 81
(2) الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 108.
(3) همان
(4) المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 623 به نقل از الغدیر، ج 7، ص 331
(5) سیره ابن هشام، ج 2، ص 4. (در الغدیر علامه امینی منابع بیشتری برای این بیت آمده است: الغدیر، ج 7، ص 333)
(6) دیوان ابی‌طالب، ج 1، ص 189. (نیز برای یافتن مصادر بیشتر مراجعه کنید به الغدیر، ج 7، ص 334)
(7) الغدیر، ج 7، ص 335، 337، 356، 345، 357
(8) همان، ص 340
(9) کافی، ج 1، ص 448
(10) کنز الفوائد، ص 80
(11) همان
(12) بحارالانوار، ج 35، ص 112
(13) شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 69.
(14) بحارالانوار، ج 35، ص 81

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد