ريشه و مبناي هر سه آيين ذكر شده در سؤال، يكي بوده است و از مبدأ واحدي سرچشمه گرفته است و اختلاف و دوگانگي نميتواند در آن راه داشته باشد، امّا به علت دور شدن از سير عقل فطري و راه مستقيمي كه پيامبران الهي نشان دادهاند، امروزه شاهد اختلافاتي هستيم كه گاه اين آيينها را چنان از هم دور ميكند كه پذيرش ريشه مشترك در اين اديان در تصور نميگنجد. در نوشتار ذيل كوشش شده كه به بيان اختلافات موجود ميان اسلام با يهوديت و مسيحيت از ديدگاه اسلام شيعي اثني عشري پرداخته شود.
تمام يا حداقل اكثريت قريب به اتفاق فِرَق اسلامي مبناي اسلام را سه اصل توحيد، نبوت و معاد ميدانند.
توحيد: در آيين اسلام خدا يكي است، بينياز است زاده نميشود و نميزايد، همتا ندارد، شنوا و بينا و داناست، زنده است و توانا، خالق تمام خلايق، پاك از تمام معايب، از تمام صفات برتر و خارج از هر حد ازلي و ابدي است، تمام خوبيها از اوست و هر چه بدي است از ساحتش به دور مي باشد.
امّا خداي يهود: تورات مملوء است از صفاتي كه برازندهي خدا نيست، اگر چه فلاسفه و متكلمين يهودي چون موسي بن ميمون كوشيدهاند آنها را استعاره، كنايه از مفاهيم ديگري اعلام نمايند كه ما هم در مواردي با امثال وي موافقيم و استدلالات وي را مردود نميشماريم، امّا با تمام تلاشها به مواردي برخورد ميكنيم كه ديگر جاي توجيه و كنايه و استعاره نيست. مثلاً يهوه (خدا) به صورت مردي با يعقوب كشتي ميگيرد و چون يعقوب بر او پيروز ميگردد لگدي بر عضله ران خدا ميزند و خدا لنگ ميشود.[1] ابن ميمون كه تشبيهات تورات را استعاره ميداند لنگ شدن خدا را استعاره از چه چيز مي پندارد؟؟!!
خداي تورات گاهي از اعمال خود مثل خلق انسان[2] و گزينش شأول براي پادشاهي اسرائيل پشيمان ميشود[3] كه اين حاكي از بيتدبيري يا سوء تدبير خداي توراتي است و هيچ استعارهاي برنميدارد. خداي تورات حتي فريبكاري هم ميكند و به دروغ به آدم و حوا ميگويد خوردن از درخت ممنوعه موجب مرگ شماست، حال آنكه موجب بيداري و باز شدن چشمهاي آنان بر روي حقايق ميشود و البته اين راز را شيطان برملا ميكند و دروغ گويي خدا افشاء ميشود.[4]از اين دست مطالب در تورات بسيار است كه هيچ گونه توجيه و تفسير و تأويل نمي تواند، نادرستي آنها را از بين ببرد.
امّا خداي مسيحي:
مسيحيان به خداي پدر، پسر و روح القدس اعتقاد دارند، حكم سنتي ايمان به خداي سه گانه در شوراي نيقيه در سال 325 م پذيرفته و در سال 381 در شوراي قسطنطنيه تأئيد و شرح و بسط داده شد، اين اعتقاد نامه ساختاري سه بخشي دارد «ما به يك خداي پدر توانا، كه آسمان و زمين را آفريد … و به يك خداي پسر عيسي مسيح تنها فرزند خدا مولود پدر قبل از همه چيز … و به روح القدس خداوند و حيات بخش اعتقاد داريم.» و تا به امروز توسط ميليونها مسيحي در سراسر جهان به هنگام مراسم عشاي رباني به كار رفته است.[5]گر چه تلاشهاي زيادي به كار رفته تا تثليث را نوعي توحيد معرفي كند، امّا همواره اين تلاشها به علت وجود متون مقدس مسيحي كه خداي سه گانه را تبليغ ميكند ناكام بوده، تا جايي كه يكي از علماي مسيحي، به نام يوحناي دمشقي در مقام دفاع از تثليث مسيحي بر استدلالات مسلمين براي تبيين توحيد، حمله كرده و بدون آنكه منطق صحيحي را ارائه دهد، چنين نوشته است كه:
«قرآن از كلمه و نيز از روح القدس سخن به ميان آورده است، متفكران مسلمان با گفتن اينكه كلمه و روح القدس خارج از خدا هستند، در حقيقت تلاشي كه براي اجتناب از شريك تراشيدن براي خدا دارند، خدا را پاره پاره كردهاند، اعتقاد به شريك داشتن بهتر است از آنكه خدا را پاره پاره كرده و دربارهي او به گونهاي سخن بگوييم كه گويي او يك سنگ، چوب يا يكي از اشياء بيجان است، از اين رو شما مسلمين ما را به ناحق مشرك ميدانيد، ولي ما شما را پاره پاره كنندگان خدا ميدانيم … [6]نبوت: در دين اسلام خصوصاً مذهب تشيع برخي از اصول و معيارهاي نبوت از قرار زير مي باشد:
1. همهي پيامبران معصومند، يعني در تمام عمر از خطا و اشتباه به تأييد الهي مصون و محفوظند، تا واسطهاي مطمئن ميان خدا و خلق باشند.
2. بنده خدايند و فرمانبردار.
3. معجزه داشتهاند و باذن الله علم غيب داشتهاند.
4. براي اصلاح تمام شؤون دين و دنيا آمدهاند و …
در يهوديت نبوت مقامي عظيم است و تلاش بسياري لازم است كه يك فرد بتواند به آن نائل شود. در تلمود آمده است: زيركي و چابكي براي انسان، پاكي ميآورد و پاكي باعث طهارت است و طهارت به پاكيزگي ميرسد و پرهيزگاري قدوسيت ميبخشد و قدوسيت آدم را متواضع ميكند و تواضع و فروتني ترس از خطاكاري در انسان ايجاد ميكند و ترس از خطاكاري سبب پارسايي و دينداري گرديده و پارسايي و دينداري شخص را داراي روح القدس ميكند.[7]ولي اينها كيفيتهاي اخلاقي است كه فرد را مستعد مقام نبوت ميكند كه علاوه بر اينها شرايط ديگري نيز ذكر شده است: 1. دليري، 2. ثروتمندي، 3. دانايي، 4. فروتني، كه در جاي ديگري به جاي صفت روحي فروتني، صفت جسماني بلند قامت بودن[8] آمده است.
و پيامبر نبايد تكبر كند چرا كه نبوت از وي دور ميشود و اگر عصباني و خشمگين شود، نبوت او را ترك ميكند.[9] در آيين يهود پيامبران بني اسرائيل بر پيامبران ساير اقوام برتري دارند و تورات در مورد اين مسئله چنين توضيح ميدهد: خداوند، آنها چون همسر عقدي خود مينگرد و به پيامبران بتپرستان چون زن صيغهاي نگاه ميكند.[10]و نيز در اين كتاب آمده است كه: اسحق داراي دو فرزند توأمان بود: 1. عيسو 2. يعقوب. ابتدا عيسو و پس از دقايقي يعقوب به دنيا آمد. عيسو به مقام نخست زادگي مفتخر شد.[11] امّا يعقوب با حيله عنوان نخست زادگي را از عيسو خريداري كرد.[12]پس از چندي با حيلهاي ديگر، به جاي عيسو از پدر بركت يافت، و به علت كشتي گرفتن با خدا و غلبه بر او، نامش به اسرائيل[13] تغيير يافت. از اين پس نام تو يعقوب خوانده نشود، بلكه اسرائيل، زيرا كه با خدا و با انسان مجاهده كردي و نصرت يافتي.[14] يهوديت نبوت حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ و حضرت خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ را قبول ندارند.
نبوت در نگاه مسيحي: نگاه مسيحي همان نگاه يهودي است با اين تفاوت كه پيامبر آيين خود را پسر خدا و يكي از اقانيم ثلاثه (يعني جزئي از خداي سه گانه واحد مسيحي كه در بحث توحيد گذشت) ميداند. و پيامبر خاتم را قبول ندارد و منتظر ظهور دوباره حضرت عيسي(ع) مي باشد.
معاد: در تورات به عنوان مهمترين متن ديني يهود جملات صريحي در مورد معاد نيامده و صريحترين جملهاي كه در عهد عتيق در مورد معاد وارد شده اين است:«ميراننده و زنده كننده به قبر و بيرون آورنده خداوند است.»
در معاد يهودي تنها چند نفر بسيار استثنايي نظير الياس نبي ـ عليه السّلام ـ پس از پايان حيات دنيوي خويش در آسمان يا عرش الهي جاي گرفتند
و در آئين مسحيت هر يك از پيروان با ايمان حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ به خاطر استحقاق و پاداش حاصل از كفاره خون عيسي ـ عليه السّلام ـ در آسمانها در كنار وي سلطنت خواهند كرد.[15]آنگونه كه در دين اسلام نسبت به ميعاد اهتمام شده و مسائل آن به صورت شفاف و مفصل بيان گرديده در دين مسيحيت و يهوديت رايج در عصر حاضر هيچ اشاره اي نشده است و مسئله معاد در اين دو دين خيلي گمرنگ مي باشد.
البته جداي از اصول سه گانه كه در اين نوشتار ذكر شد در مسائل ديگري از جمله فروعات (احكام) ميان اسلام و يهوديت و مسيحيت اختلافات بسياري موجود است كه به گوشهاي از آن اشاره مينماييم:
مرحوم حاج بابا قزويني يزدي از علماي بزرگ يهود كه به آيين اسلام مشرف شده در كتاب خود مينويسد: آنچه بالفعل مستمسك علماء يهود است در اثبات عبادات خود … هيچ يك داخل تورات نيست و همه از كتاب مشنا است كه حدود دو هزار سال بعد از عهد موسي مكتوب شده است و اين اعمال در زمان آبادي بيت المقدس نبوده و بعد از خرابي بيت المقدس بنا شده است.
به هر صورت عبادات و احكام موجود ميان يهوديان بسيار است، امّا چهار مسئله در ميان آنها از اهميت ويژهاي برخوردار است:
1. نماز يوميه كه در سه وقت قبل از طلوع، زوال ظهر، هنگام غروب، اداء ميشود.
2. هر گاه عيبي در ريهي حيوان ذبح شده يافت شود آن حيوان حرام است و نبايد خورده شود.
3. حيوان بايد توسط يك فرد عالم به جميع مسائل دينيه يهود ذبح شود و در غير اين صورت حرام است.
4. گوشت حيوانات را با لبنيات نميخورند حتي در يك سفره جمع نميكنند و تا از خوردن يكي چند ساعت نگذرد آن ديگري را نميخورند.
و در خصوص نمازهاي يوميه ميگويند كه اين عبادات در عوض قربانيهاست، كه در زمان اقامت در بيت المقدس واجب بود، در تورات يا ساير كتاب ديني دليلي براي آن يافت نشد، حال سخن بيدليل خود معلوم است كه چيست.[16]و در آيين مسيحيت شريعت همان است كه در تورات است زيرا هيچ منبعي در دست نيست كه حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ حكمي شرعي آورده باشد، بلكه آنها اعتقاد دارند كه عيسي ـ عليه السّلام ـ براي اصلاح آيين يهود و تكامل آن آمده است اگر چه به بسياري از احكام معموله توسط يهوديان عمل نميكنند از جمله در خوردنيها و برخي از عبادات، امّا در مقابل اعمالي دارند كه يهود به آن ملتزم نيست.[17] ناگفته نماند هر چند در انجيل، مسيحيت مؤييد شريعت يهوديت است در متن رساله ها و نامه هاي پولس، مسيحيت عاري از هر گونه تكليف معرفي شده است.
در نتيجه يهود و مسيحيت در فروعات مثل نماز، صوم، زكات، حج، و امثال اين امور كاملاً با دين اسلام مخالف ميباشند، يا اصلاً احكامي كه در اسلام مطرح است در اين دو دين وجود ندارد و يا اگر هم وجود دارد مغاير و مخالف احكام اسلامي ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. گنجينهاي از تلمود، دكتر راب ابراهيم كهن.
2. محضر الشهود في رد اليهود، حاج بابا قزويني يزدي.
پي نوشت ها:
[1] . تورات سفر پيدايش، باب 32 : بند24 ـ 27، ص 50.
[2] . تورات سفر پيدايش.
[3] . كتاب اول سموئيل، 15 : 35.
[4] . سفر پيدايش، فصل3، آيه3-5.
[5] . رابريت ويلكن، خداي سه گانه در كتاب مقدس، فصلنامهي هفت آسمان، شماره 14، ترجمه الياس عارف زاده، ص 90.
[6] . همان.
[7] . ميشنا سوط، 9: 15، و راب ابراهام كهن، گنجينهي تلمود به كوشش امير فريدون گرگاني، تهران، انتشارات اساطير، 82، ص 139.
[8] . تلمود، فصل چهارم.
[9] . همان.
[10] . تورات سفر پيدايش، 25: 22.
[11] . همان، 25 : 29.
[12] . همان، 27 : 1.
[13] . اسرائيل به معني برگزيدهي خدا.
[14] . سفر پيدايش، باب 29 و 30.
[15] . ريچارد بوش، رابرت وير و ديگران، جهان مذهبي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378، ص 817.
[16] . حاج بابا قزويني يزدي، محضر الشهود في رد اليهود، محقق حامد حسن نواب، مؤسسة حضور قم، چاپ اول، 78، ص 72 تا 74.
[17] . آشتياني، جلال الدين، تأملي در آيين مسيح، با اقتباس از فصول مختلف كتاب.