طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اخلاص بالاترين درجه خداشناسي

اخلاص بالاترين درجه خداشناسي

اخلاص بالاترين درجه خداشناسي

(علي (ع) در خطبه ي اول نهج البلاغه مي فرمايد : کمال توحيده الاخلاص له؛ بالاترين درجه ي خداشناسي، اخلاص براي خداست. و خداوند مي فرمايد: و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين (1) ؛ ما جز به اين امر نشديم که فقط خدا را عبادت کنيم و اعمالمان تماما براي خدا باشد و در دين اخلاص بورزيم؛ زيرا از يک سو سرنوشت انسان بر محور مسئله ي توحيد است و از سوي ديگر فطرتش او را دعوت به شکرگزاري منعم حقيقي مي کند و به طرف معرفت الهي رهنمون مي شود؛ هم

7942f798 f54a 4b8f ba1e 3bd99cfa1f41 - اخلاص بالاترين درجه خداشناسي
mki11 - اخلاص بالاترين درجه خداشناسي
اخلاص بالاترين درجه خداشناسي

(علي (ع) در خطبه ي اول نهج البلاغه مي فرمايد : کمال توحيده الاخلاص له؛ بالاترين درجه ي خداشناسي، اخلاص براي خداست. و خداوند مي فرمايد: و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين (1) ؛ ما جز به اين امر نشديم که فقط خدا را عبادت کنيم و اعمالمان تماما براي خدا باشد و در دين اخلاص بورزيم؛ زيرا از يک سو سرنوشت انسان بر محور مسئله ي توحيد است و از سوي ديگر فطرتش او را دعوت به شکرگزاري منعم حقيقي مي کند و به طرف معرفت الهي رهنمون مي شود؛ هم چنين از سويي ديگر، روح اجتماعي و مدنيت انسان، او را به سوي کمک به محرومان که از شاخه هاي مهم اخلاق انساني است فرا مي خواند. و اين مسائل در متن تعليمات همه ي انبياي پيشين و پيامبر گرامي اسلام قرار گرفته است. (2)
اخلص العمل فان الناقد بصير بصير؛ عملت را خالص کن، نقد کننده ي آن خبره ي خبره است .
حديث نبوي مي فرمايد: من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحکمه من قلبه الي لسانه؛ (3) هر کس چهل شبانه روز خود را براي خدا خالص کند و هر کاري که انجام مي دهد رضاي او را در نظر بگيرد، خداوند چشمه هاي حکمت را از قلب او به زبانش جاري مي کند. و اين مطلب به علم نظري ربطي ندارد؛ زيرا چه بسا افرادي که چندان سوادي ندارند، اما کلمات حکمت آميز از گفتار و اعمالشان ريزش مي کند. از اين حديث شريف استفاده مي شود که اصل در همه ي امور، نيت و عمل خالص براي خداست وگرنه براي خوشايند و اکراه ديگران کار کردن، نه تنها پذيرفته نمي شود، بلکه بعضي وقت ها شرک نيز محسوب شده و اعمال نيک انسان را حبط مي کند؛ زيرا مشرک فقط کسي نيست که بت بپرستد، بلکه هر کس غير خدا را مستقلا در زندگي خود موثر بداند و در اعمالش جلب نظر ديگران را منظور داشته باشد، هم چنين هم خدا و هم ديگران را در زندگي خود مؤثر بداند، مشرک است.
حضرت رسول (ص) فرمود: دبيب الشرک في امتي کدبيب النمله السوداء علي الصخره الصماء في الليله الظلماء؛ نفوذ شرک در امت من مانند حرکت مورچه ي سياه بر روي سنگ سياه در شب تاريک و ظلماني است.
خداوند مي فرمايد: قل هل ننبئکم بالاخسرين اعمالا؟ الذين ضل سعيهم في الحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا؛ (4) بگو آيا مي خواهيد زيان کارترين مردم را به شما معرفي کنم؟ آنان کساني هستند که گمان مي کنند در زندگي، کارهاي خوب انجام مي دهند؛ در حالي که عمر خود را ضايع کرده اند. بلي کارها فقط و فقط بايد براي خدا باشد وگرنه چنان چه براي کسب نام نيک، شهرت و … باشد، در پيشگاه خدا قرب و منزلتي ندارد.

چگونگي به دست آوردن خلوص

براي به دست آوردن خلوص، و ارتباط و نزديک شدن با خدا، بايد نخست اندوه و گرايش به ماديات را از درون، بيرون کرد؛ يعني بايد روي کرد يا پشت کرد دنيا در نظر انسان مهم نباشد. علي (ع) مي فرمايد: کسي که وقتي دنيا به او روي مي آورد، خوش حال، و هنگامي که دنيا به او پشت مي کند، غمگين مي گردد و اسير نفع و ضرر است، چگونه به توحيد مي رسد و اخلاص پيدا مي کند؟
آن بزرگوار فرمود:
الهي کفي بي عزأ ان اکون لک عبدا
و کفي بي فخرا ان تکون لي ربا
خدايا اين عزت براي من بس است که بنده ي همچو تو خدايي باشم، و اين افتخار براي من بس است که پروردگار من تو باشي.
عامل و علت کلي و اساسي اي که مي تواند اخلاص در نيت را در رفتار انسان به ثمر برساند، پالايش درون و باطن از هر گونه آلايش هاست؛ يعني بايد انسان، باطن خويش را از توجه به غير خدا از طريق عبادت و بندگي او پاک سازي نمايد. خداوند متعال در اين باره مي فرمايد: فاعبدالله مخلصا له الدين الا لله الدين الخالص (5) ؛ پس خداي را با خلوص نيت بندگي کن. هان اي انسان دين خالص و پاکيزه از آن خداوند متعال است. انسان ها صرفا مأمور و موظف اند که خدا را با آميزه اي از اخلاص در دين داري و دروني پالايش يافته پرستش نمايند .
قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثني و فرادي ثم تتفکروا (6) ؛ فقط من يک پند به شما مي دهم و آن اين که هر قدمي برمي داريد فقط و فقط براي رضاي خدا باشد؛ خوب فکر کنيد.
علت توجه به خوشايند يا بدآيند مردم، نداشتن ايمان کامل به عالم بعد، و بقاي روح است و بس.
دلت را خانه ي ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده اي اي دل کليد استجابت را
بيا يک لحظه با ما باش، پيدا کردنش با من
بيفشان قطره ي اشکي که من هستم خريدارش
بياور قطره اي اخلاص، دريا کردنش با من
اگر درها به رويت بسته شد، دل بد مکن باز آ
تو دق الباب کن خانه، دلا وا کردنش با من)

پي نوشت :

1. سوره ي بينه؛ آيه ي 5.
2. تفسير نمونه، ج 27؛ ص 205.
3. بحارالانوار؛ ج 67؛ ص 242.
4. سوره ي کهف؛ آيه هاي 103 و 104.
5. سوره ي زمر؛ آيه هاي 2 و 3.
6. سوره ي سبا؛ آيه ي 46.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد