نخست باید دانست در یک تقسیم بندی کلی، اعمال انسان دو گونه است: 1. اعمال عبادی، 2. اعمال توصلی.«اعمال عبادی» مانند نماز و روزه، نیت تقرب به خدا از ارکان آن است و همین اندازه که به انگیزه نزدیکی به خدا و اطاعت از فرمان خدا انجام شود به عنوان عمل خالص به شمار می آید و به عبارتی اگر احساس اجبار به جهت دستور واجب خدا و اجبار الهی است ضرری به اخلاص نمی زند.
«اعمال توصلی» مانند دیگر اعمال روزمره می باشد مانند اشتغال روزانه، خوردن، خوابیدن و… که در این گونه اعمال نیت تقرب به خدا شرط صحت عمل نیست اما اگر حتی خوردن وخوابیدن به نیت تقرب به خدا و استراحت برای موفقیت در طاعت بیشتر انجام گیرد در ردیف عبادات به شمار می آید و ثواب دارد.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
در رابطه با کسب اخلاص در اعمال اول باید نسبت به تعریف اخلاص و مراحل آن شناخت پیدا کنید. دوم این که مراحل اخلاص را به ترتیب مذکور رعایت کنید و شب و روز مراقب باشید تا کم کم به رعایت اخلاص عادت کنید.
تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریاست و آن عبارت است از خالص ساختن و قصد از غیرخدا و پرداختن نیت از ما سوى اللّه ، (معراج السعاده، ملا احمد نراقى، بحث اخلاص).
امام صادق(ع) مى فرمایند: «لابدّ للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون اذلو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً و الغافلون قد وصفهم الله و تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون…؛ براى بنده (خدا) در هر حرکت و سکونى از خالص ساختن نیت (براى خدا) چاره و گریزى نیست زیرا اگر چنین نباشد غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 3، روایت 4748).
پاره اى از ویژگى هاى مخلصین:
اول – انجام کار براى خدا: این ویژگى از لابلاى تعریف اخلاص – مخصوصا با توجه به روایت پیش گفته – به دست مى آید. در روایتى دیگر درباره همین ویژگى حضرت على(ع) مى فرمایند: «طوبى لمن اخلص للّه عمله و علمه و حبه و بغضه، و اخذه و ترکه، و کلامه و صمته و فعله و قوله؛ خوشا به حال کسى که عمل و علم و حب و بغض و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت و کردار و گفتارش (همه و همه را) براى خدا خالص گرداند»، (همان، روایت 4750).
دوم – انجام عبادت براى خدا: ویژگى اول شامل این ویژگى هم مى شود ولى به جهت اهمیت عبادات جداگانه به یادآورى نیاز دارد زیرا عبادات اساسى ترین و مهمترین وسیله پرواز روح مى باشد ازاین رو اگر اخلاص در آن نباشد و ذره اى غیر خدا و ریا در نیت باشد نه تنها پرواز روح نیست بلکه حرام و تمام عمل عبادى باطل مى گردد مانند آن نجاستى است که اگر ذره اى از آن در یک دیگ بزرگ غذا باشد همه غذا را نجس مى کند به آن خاطر بحث زیر لازم و ضرورى مى باشد.
اخلاص در عبادات چندین مرحله دارد:
1- پاکسازى عمل از ریا: ریا نیز بر چند قسم است:
الف) محض ریا یعنى عمل فقط و فقط براى نشان دادن به مردم انجام گیرد.
ب ) انضمام ریا یعنى انجام عملى که هم در آن قصد قربت و هم قصد ریا و نشان دادن به مردم باشد.
ج ) ریا در بعضى از اجزاء عمل چه آن بعضى واجب باشد یا مستحب.
د ) ریا در مکان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز در صف اول جماعت که انتخاب صف اول ریایى باشد.
ه ) ریا در زمان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز اول وقت که انتخاب زمان اول وقت از روى ریا باشد.
و ) ریا در وصف عمل مثل خواندن نماز با تأنى و خشوع که این تأنى و خشوع از روى ریا باشد.
اگر تمام این اقسام ریا نسبت به عمل عبادى (عملى که در آن قصد قربت شرط است مثل نماز) باشد هم حرام و هم مبطل عمل است البته با اختلاف کمى در فتاوا، (عروة الوثقى، سید محمد کاظم طباطبایى یزدى، ج 1، ص 470 تا 472، بحث نیت نماز).
2- پاکسازى عمل از ریاى بعد از عمل: گاهى عملى مخلصانه انجام مى گیرد ولى بعد از اتمام عمل صاحب عمل کارى مى کند و یا سخنى مى گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده ام این نوع ریا گرچه مبطل عمل عبادى نیست، اخلاص را شائبه دار مى کند.
این خوشایند نفسانى و چشم بر ستایش دیگران دوختن مذموم است در قسمتى از روایتى مى فرماید: «… و یحرص فى کل امره على المحمدة…»، (میزان الحکمه، روایت 6807).
یکى از علایم ریاکار این است که در هر کارى حریص بر ستایش (شنیدن) دیگران است. دیگران او را مشغول به نماز مى بینند او در همان وسط عمل خوشحال مى شود و به خود مى بالد گرچه عجب را حرام شرعى و باطل کننده عمل نمى دانند.
بعد از انجام عمل: یعنى کسى بعد از عمل از این که دیگران بفهمند فلان عمل را انجام داده است خوشحال مى شود. این قسم نیز مرحله اى از اخلاص را شائبه دار و آلوده مى سازد گرچه مثل قسم قبلى حرام شرعى و مبطل عمل نیست.
3- زهد قلبى: حضرت على(ع) مى فرمایند: «الزهد سجیة المخلصین؛ زهد، خلق و خوى مخلصین است»، (میزان الحکمه، ج 3، روایت 4789) و این ویژگى بسیار بلند و بالاست که از توان همت هاى معمولى بسى فراتر است و دست هر کسى به آن نخواهد رسید زیرا زهد قلبى یعنى بى رغبتى دل نسبت به غیر خدا اگر کسى به این مقام رسید فقیر و غنى برایش یکى است. در این مرحله انسان مخلص قلبش از رغبت به غیر خدا خالص مى گردد و این خود وقتى حاصل مى شود که انسان یقین قلبى داشته باشد زیرا حضرت مى فرمایند: «اصل الزهد الیقین…؛ ریشه زهد یقین است»، (همان، ج 4، رویات 7725) و نیز مى فرمایند: «یستدل على الیقین بقصر الامل و اخلاص العمل والزهد فى الدنیا؛ سه چیز دلیل بر یقین است: 1- آرزوى کوتاه، 2- اخلاص در عمل، 3- زهد در دنیا» یعنى هر کدام از اینها از یقین سرچشمه مى گیرد و یقین به قدرى گران و نایاب است که امام صادق(ع) مى فرمایند: «ما اوتى الناس اقل من الیقین؛ چیزى کمتر از یقین به مردم داده نشد»، (همان، روایت 22625) بنابراین زهد فرع بر یقین است و داشتن یقین هم امرى است بسیار مشکل. تذکر این نکته ضرورى است که این یقین آن یقین عرفى و معمولى رایج در زبان مردم نیست بلکه یک حال بلند معنوى و عرفانى است که با سال ها ریاضت شرعى حاصل مى شود. این ویژگى سوم بلندترین ویژگى هاى مخلصین است که خود نیز داراى مراتبى است. هر طالب کمالى باید این مراحل و ویژگى ها را در خود احیاء کند تا در سایه اخلاص و بالا بردن میزان آن به کمالات عالى انسانى برسد.
این مسأله، جهادى دراز آهنگ مى طلبد و باید همواره با هواهاى نفسانى و خواهش هاى رنگارنگ نفس مبارزه کرد، تا به تدریج بر هواى نفس غالب شد و به گوهر اخلاص رسید. بنابراین همان طور که خود شما خوب می دانید، «اخلاص» به معناى پیراستن نفس از همه تعلقات و انگیزه هاى غیر الهى است. و نه تنها همه اعمال را براى خدا انجام دادن، که حتى وجود خویش را نیز براى خدا خواستن. در روایتى از پیامبر(ص) خطاب به ابوذر آمده است: … و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شیئى من عمل للّه … ؛ بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایىبستایند…»(بحارالانوار، ج 82، ص 204 و ج 51، باب 116).
براى رسیدن به این مرحله عزمى راسخ و تلاشى دراز آهنگ لازم است و هرکس به قدر همت و تلاش خویش – البته با عنایات و فیوضات خداوندى – مراتبى را سیر خواهد کرد و به فیوضاتى نائل خواهد آمد. آنچه در این مرحله بسیار ضرورى است دو جهاد همسو و همراه است: جهاد علمى و عملى.
الف) جهاد علمى مستلزم داشتن مطالعات روشمند خداشناختى از طریق مطالعات فلسفى و عرفان نظرى است.
ب ) جهاد عملى پیوستگى قلبى، یاد دائم حضرت حق و عبودیت و سر سپارى در پیشگاه پروردگار است، و آن نیز مراتبى دارد: مرتبه اول ترک محرمات و انجام واجبات است.
مرتبه دوم ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است. مرتبه سوم ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مى شود. مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه مقرب درگاه الهى است. اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذارد باز یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن تحت فرمان الهى است. مرحله دوم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى و حب دنیا از نهانخانه دل است و آن کس که بتواند شیطان نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان – که صاحبخانه است – فضاى دل او را پر نموده است. در حدیث قدسى نیز آمده است که: «قلب المؤمن عرش الرحمان». به هر حال بهترین راه شروع نماز است که کون جامع و عبادت تام است و تا آن اصلاح نشود به جایى نمى توان رسید.
«اعمال توصلی» مانند دیگر اعمال روزمره می باشد مانند اشتغال روزانه، خوردن، خوابیدن و… که در این گونه اعمال نیت تقرب به خدا شرط صحت عمل نیست اما اگر حتی خوردن وخوابیدن به نیت تقرب به خدا و استراحت برای موفقیت در طاعت بیشتر انجام گیرد در ردیف عبادات به شمار می آید و ثواب دارد.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
در رابطه با کسب اخلاص در اعمال اول باید نسبت به تعریف اخلاص و مراحل آن شناخت پیدا کنید. دوم این که مراحل اخلاص را به ترتیب مذکور رعایت کنید و شب و روز مراقب باشید تا کم کم به رعایت اخلاص عادت کنید.
تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریاست و آن عبارت است از خالص ساختن و قصد از غیرخدا و پرداختن نیت از ما سوى اللّه ، (معراج السعاده، ملا احمد نراقى، بحث اخلاص).
امام صادق(ع) مى فرمایند: «لابدّ للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون اذلو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً و الغافلون قد وصفهم الله و تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون…؛ براى بنده (خدا) در هر حرکت و سکونى از خالص ساختن نیت (براى خدا) چاره و گریزى نیست زیرا اگر چنین نباشد غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 3، روایت 4748).
پاره اى از ویژگى هاى مخلصین:
اول – انجام کار براى خدا: این ویژگى از لابلاى تعریف اخلاص – مخصوصا با توجه به روایت پیش گفته – به دست مى آید. در روایتى دیگر درباره همین ویژگى حضرت على(ع) مى فرمایند: «طوبى لمن اخلص للّه عمله و علمه و حبه و بغضه، و اخذه و ترکه، و کلامه و صمته و فعله و قوله؛ خوشا به حال کسى که عمل و علم و حب و بغض و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت و کردار و گفتارش (همه و همه را) براى خدا خالص گرداند»، (همان، روایت 4750).
دوم – انجام عبادت براى خدا: ویژگى اول شامل این ویژگى هم مى شود ولى به جهت اهمیت عبادات جداگانه به یادآورى نیاز دارد زیرا عبادات اساسى ترین و مهمترین وسیله پرواز روح مى باشد ازاین رو اگر اخلاص در آن نباشد و ذره اى غیر خدا و ریا در نیت باشد نه تنها پرواز روح نیست بلکه حرام و تمام عمل عبادى باطل مى گردد مانند آن نجاستى است که اگر ذره اى از آن در یک دیگ بزرگ غذا باشد همه غذا را نجس مى کند به آن خاطر بحث زیر لازم و ضرورى مى باشد.
اخلاص در عبادات چندین مرحله دارد:
1- پاکسازى عمل از ریا: ریا نیز بر چند قسم است:
الف) محض ریا یعنى عمل فقط و فقط براى نشان دادن به مردم انجام گیرد.
ب ) انضمام ریا یعنى انجام عملى که هم در آن قصد قربت و هم قصد ریا و نشان دادن به مردم باشد.
ج ) ریا در بعضى از اجزاء عمل چه آن بعضى واجب باشد یا مستحب.
د ) ریا در مکان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز در صف اول جماعت که انتخاب صف اول ریایى باشد.
ه ) ریا در زمان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز اول وقت که انتخاب زمان اول وقت از روى ریا باشد.
و ) ریا در وصف عمل مثل خواندن نماز با تأنى و خشوع که این تأنى و خشوع از روى ریا باشد.
اگر تمام این اقسام ریا نسبت به عمل عبادى (عملى که در آن قصد قربت شرط است مثل نماز) باشد هم حرام و هم مبطل عمل است البته با اختلاف کمى در فتاوا، (عروة الوثقى، سید محمد کاظم طباطبایى یزدى، ج 1، ص 470 تا 472، بحث نیت نماز).
2- پاکسازى عمل از ریاى بعد از عمل: گاهى عملى مخلصانه انجام مى گیرد ولى بعد از اتمام عمل صاحب عمل کارى مى کند و یا سخنى مى گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده ام این نوع ریا گرچه مبطل عمل عبادى نیست، اخلاص را شائبه دار مى کند.
این خوشایند نفسانى و چشم بر ستایش دیگران دوختن مذموم است در قسمتى از روایتى مى فرماید: «… و یحرص فى کل امره على المحمدة…»، (میزان الحکمه، روایت 6807).
یکى از علایم ریاکار این است که در هر کارى حریص بر ستایش (شنیدن) دیگران است. دیگران او را مشغول به نماز مى بینند او در همان وسط عمل خوشحال مى شود و به خود مى بالد گرچه عجب را حرام شرعى و باطل کننده عمل نمى دانند.
بعد از انجام عمل: یعنى کسى بعد از عمل از این که دیگران بفهمند فلان عمل را انجام داده است خوشحال مى شود. این قسم نیز مرحله اى از اخلاص را شائبه دار و آلوده مى سازد گرچه مثل قسم قبلى حرام شرعى و مبطل عمل نیست.
3- زهد قلبى: حضرت على(ع) مى فرمایند: «الزهد سجیة المخلصین؛ زهد، خلق و خوى مخلصین است»، (میزان الحکمه، ج 3، روایت 4789) و این ویژگى بسیار بلند و بالاست که از توان همت هاى معمولى بسى فراتر است و دست هر کسى به آن نخواهد رسید زیرا زهد قلبى یعنى بى رغبتى دل نسبت به غیر خدا اگر کسى به این مقام رسید فقیر و غنى برایش یکى است. در این مرحله انسان مخلص قلبش از رغبت به غیر خدا خالص مى گردد و این خود وقتى حاصل مى شود که انسان یقین قلبى داشته باشد زیرا حضرت مى فرمایند: «اصل الزهد الیقین…؛ ریشه زهد یقین است»، (همان، ج 4، رویات 7725) و نیز مى فرمایند: «یستدل على الیقین بقصر الامل و اخلاص العمل والزهد فى الدنیا؛ سه چیز دلیل بر یقین است: 1- آرزوى کوتاه، 2- اخلاص در عمل، 3- زهد در دنیا» یعنى هر کدام از اینها از یقین سرچشمه مى گیرد و یقین به قدرى گران و نایاب است که امام صادق(ع) مى فرمایند: «ما اوتى الناس اقل من الیقین؛ چیزى کمتر از یقین به مردم داده نشد»، (همان، روایت 22625) بنابراین زهد فرع بر یقین است و داشتن یقین هم امرى است بسیار مشکل. تذکر این نکته ضرورى است که این یقین آن یقین عرفى و معمولى رایج در زبان مردم نیست بلکه یک حال بلند معنوى و عرفانى است که با سال ها ریاضت شرعى حاصل مى شود. این ویژگى سوم بلندترین ویژگى هاى مخلصین است که خود نیز داراى مراتبى است. هر طالب کمالى باید این مراحل و ویژگى ها را در خود احیاء کند تا در سایه اخلاص و بالا بردن میزان آن به کمالات عالى انسانى برسد.
این مسأله، جهادى دراز آهنگ مى طلبد و باید همواره با هواهاى نفسانى و خواهش هاى رنگارنگ نفس مبارزه کرد، تا به تدریج بر هواى نفس غالب شد و به گوهر اخلاص رسید. بنابراین همان طور که خود شما خوب می دانید، «اخلاص» به معناى پیراستن نفس از همه تعلقات و انگیزه هاى غیر الهى است. و نه تنها همه اعمال را براى خدا انجام دادن، که حتى وجود خویش را نیز براى خدا خواستن. در روایتى از پیامبر(ص) خطاب به ابوذر آمده است: … و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شیئى من عمل للّه … ؛ بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایىبستایند…»(بحارالانوار، ج 82، ص 204 و ج 51، باب 116).
براى رسیدن به این مرحله عزمى راسخ و تلاشى دراز آهنگ لازم است و هرکس به قدر همت و تلاش خویش – البته با عنایات و فیوضات خداوندى – مراتبى را سیر خواهد کرد و به فیوضاتى نائل خواهد آمد. آنچه در این مرحله بسیار ضرورى است دو جهاد همسو و همراه است: جهاد علمى و عملى.
الف) جهاد علمى مستلزم داشتن مطالعات روشمند خداشناختى از طریق مطالعات فلسفى و عرفان نظرى است.
ب ) جهاد عملى پیوستگى قلبى، یاد دائم حضرت حق و عبودیت و سر سپارى در پیشگاه پروردگار است، و آن نیز مراتبى دارد: مرتبه اول ترک محرمات و انجام واجبات است.
مرتبه دوم ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است. مرتبه سوم ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مى شود. مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه مقرب درگاه الهى است. اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذارد باز یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن تحت فرمان الهى است. مرحله دوم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى و حب دنیا از نهانخانه دل است و آن کس که بتواند شیطان نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان – که صاحبخانه است – فضاى دل او را پر نموده است. در حدیث قدسى نیز آمده است که: «قلب المؤمن عرش الرحمان». به هر حال بهترین راه شروع نماز است که کون جامع و عبادت تام است و تا آن اصلاح نشود به جایى نمى توان رسید.