اخلاق پزشکي در اسلام(2)
اخلاق پزشکي در اسلام(2)
(با تأکيد بر احاديث معصومين(عليه السلام) و نهج البلاغه)
3. تفوا، خيرخواهي و جديت در کار پزشکي؛ امام علي(عليه السلام) فرمود:
من تطبب فليتق الله و لينصح و ليجتهد؛
هر کس طبابت مي کند، بايد تقواي خدا پيشه کند و خيرخواهي و جديت به خرج دهد (مجلسي 74/59).
«تصح» به معناي خيرخواهي و اجتهاد به معناي به کارگيري همه ي توان است. بنابراين، تقواي پزشکي بدين معنا است که پزشک براي حسن انجام وظيفه، به سود نيانديشد، بلکه به صلاح بيمار نظر داشته باشد. پزشک بايد از همه ي توان فکري و عملي خود براي درمان بيمار بهره گيرد. پزشک باتقوا، کسي است که در صرف وقت براي تشخيص بيماري، تجويز دارو و نحوه ي درمان، در تمام مراحل درمان، تنها صلاح بيمار را در نظر بگيرد.
4. جديت و احساس مسئوليت؛ جديد در پزشکي به معني احساس مسئوليت در قبال بيماران است. کوتاهي پزشک در درمان بيمار، به معناي سهيم بودن او در بيماري و گاه مرگ بيمار است. بنابراين پزشک، مسئول است که با تمام توان خود، براي درمان بيمارتلاش کند و نبايد از زير بار اين مسئوليت خطير شانه خالي کند. امام صادق(عليه السلام)، درباره ي مسئوليت پزشک، به نقل از حضرت مسيح فرمود:
ان التارک شفاء المجروح من جرحه شريک لجارحه لا محاله و ذلک ان الجارح اراد فساد المجروح و التارک لاشفائه لم يشا صلاحه فاذا لم يشا صلاحه فقد شاء فساده اضطرار؛
آن که درمان کردن زخم زخم ديده اي را واگذرد. ناگزير شريک کسي است که زخم را بر بدن وي نشانده است. زيرا آن که زخم رسانده، تباهي مجروح را خواسته و آن که درمان وي را رها کرده، بهبود او را نخواسته است. پس اگر بهبودي او را نخواسته، ناگزير تباهي او را خواسته است (کليني، 345/8).
5. رعايت ضرورت در اقدام به درمان؛ يکي از مصاديق روحيه ي تقوا در حرفه ي پزشکي، رعايت ضرورت در اقدام به معالجه و تجويز دارو است. امام علي(عليه السلام) در نهج البلاغه مي فرمايد:
امش بدائک ما مشي بک؛
با درد خويش تا آنجا که با تو مدارا مي کند، مدارا کن (نهج البلاغه، حکمت 26).
از اين روايت و مطاوي برخي روايات ديگر چنين به دست که مصرف دارو؛، بدون ضرورت، براي سلامت زيانبار است. بنابراين نبايد با کوچک ترين ناملايمتي به پزشک مراجعه کرده و در استفاده از دارو افراط ورزيد. زيرا سيستم دفاعي بدن، خود بر بسياري از بيماري هاي ساده فائق خواهد آمد. امام کاظم(عليه السلام) فرمود:
ادفعوا معالجه الاطباء ما اندفع المداواه عنکم فانه بمنزله البناء قليله يجز الي کثير؛
تا زمانيکه بيماري به جديت با شما درگير نشده است، درگير معالجه ي طبيبان نشويد که درمان، مانند بنايي است که مقدار کمي از آن، شخص را به مقدار فراوانش مي کشاند (مجلسي 63/62).
امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود:
من ظهرت صحه علي سقمه فشرب الدواء فقد اعان علي نفسه؛
هرکس تندرستي اش بر بيماري اش چيرگي داشته باشد و دارو بخورد، به زيان خوش اقدام کرده است(همان؛ 64).
مطابق با دلالت التزامي اين احاديث، برفرض، اگر شخص بيماري اين رهنمودها را ناديده انگارد و به پزشک مراجعه کند، پزشک متعهد و با تقوا، کسي است که پس از معاينه، اگر تشخيص داد
بيماري او جزئي است و نيازي به دارو ندارد، اقدام به نوشتن نسخه و تجويز دارو نکند، و اگر تشخيص داد که مصرف دارو ضرورت دارد، بيش از اندازه ي لازم دارو تجويز ننمايد.
6. حفظ اسرار بيمار؛ يکي ديگر از مصاديق تقواي پزشکي، حفظ اسرار بيمار است. بيماري يک مريض به منزله ي راز اوست که براي درمان، آن راز با پزشک خود مطرح مي شود. اگر بيماري تمام اسرار خود را در موضوع بيماري خوش با پزشک خود مطرح نکند، به سلامتي دست نمي يابد. امام علي(عليه السلام) در اين باره فرمود:
من کتم مکنون دائه عجز طبيبه عن شفائه؛
هر کس درد نهفته خوش را پنهان کند، طبيبش از درمان وي ناتوان ماند (آمدي، ح 8612).
در حکمتي ديگر نيز فرمود:
من کتم الاطباء مرضه خان بدنه؛
هر کس بيماري خود را از طبيبان پنهان دارد، بر بدن خويش خيانت روا داشته است (همان، ح8545).
و نيز فرمود:
لا شفاء لمن کتم طبيبه داءه؛
براي کسي که بيماري خويش را از طبيب خود پنهان بدارد، درماني نيست (همان، 10516).
از سوي ديگر پزشک نبايد با افشاي راز بيمار به او خيانت کند، چنانکه در حديث نبوي آمده است:
المجالس بالامانه و افشاوک سر اخيک خيانه؛
نشستن ها به امانت است و افشاي راز برادرت نيز خيانت است. پس از اين کار بپرهيز (مجلسي 89/77).
7. ضرورت تخصص و تجزيه؛ از ديگر مصاديق تقواي پزشکي، ضرورت برخورداري پزشک از تخصص براي درمان است. از نظر اسلام، طبابت افراد غير متخصص، ممنوع و نظام اسلامي موظف است از کارآنان جلوگيري کند و در صورت سرپيجي، آنان را زنداني کند. امام علي(عليه السلام) فرمود:
يجب علي الامام ان يحبس الفساق من العلماء و الجهال من الاطباء؛
بر امام لازم است عالمان تبهکار و پزشکان نادان را به زندان افکند (طوسي319/6).
طبق اين روايت، طبيب نمايان جسماني نيز مانند طبيب نمايان روحاني براي جامعه ي اسلامي خطرسازند و پزشک غير متخصص، در صورتي که اقدام به طبابت کرد و موجب زيان بيمار گرديد، افزون بر اين که مرتکب گناه شده است، براساس قانون ضمان، ضامن است. امام صادق(عليه السلام) فرمود:
کل عامل اعطينه اجرا علي ان يصلح فافسد فهو ضامن؛
هر کارگر و صاحب حرفه اي که براي انجام صحيح کاري مزد گيرد و آن را خراب کند، ضامن است(هندي32/10).
8. مسئوليت در بيماريابي؛ شناسايي بيماران و مسئله ي بيماريابي، يکي از اصول مهمي است که در روحيه ي جديت و خيرخواهي پزشک نقش اساسي دارد. يکي از خصوصياتي که امام علي(عليه السلام) براي طبيب حقيقي ذکر کرده اند، دوار بودن يا به بيان ديگر دائم در گردش بودن او، براي شناسايي بيمار است. فرمود:
و منها طبيب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمي مواسمه يضع من ذلک حيث الحاجه اليه من قلوب عمي و آذان صم والسنه بکم متتبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحيره لم يستضيئوا باضواء الحکمه و لم يقدحوا بزناد العلوم الناقبه فهم في ذلک کالانعام السائمه و الصخور القاسيه؛
طبيبي است که به وسيله ي طب و معالجه ي خويش همواره گردش مي کند و مرهم هايش را محکم و از روي حکمت تهيه کرده و به کار مي برد و ابزارهاي داغ کردن خويش را آماده کرده است.
هرجا لازم باشد مرهم ها و ابزارهاي داغ کردن را به روي آن مي گذارد، که از آن جمله است دل هاي کور و گوش هاي کر و زبان هاي گنگ و بسته. اين طبيب روحاني به وسيله ي دوا و معالجه ي خود بيماري هاي زير را دنبال کرده و معالجه مي کند. جايگاه هاي غفلت و منابع حيرت که صاحبان آن ها را روشني ها و انواع حکمت ها نور نگرفته و از آتشزنه هاي علوم و معارف درخشان افروخته نشده اند؛ پس آنها مانند چهارپاياني اند که مشغول چرا هستند، يا همچون سنگ هاي سخت غير قابل نفوذ اند(نهج البلاغه، خ 107).
در اين کلام، طبيب دوار مي تواند پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) و شخص امام علي(عليه السلام) باشد که مدام با طب خودش درگردش بوده و خود به سراغ بيماران و دردمندان مي رود.
ابن ابي الحديد در توضيح اين سخن مي گويد چون هر طبيب دوره گرد داراي تجربه بيشتري است؛ صفت دوار را براي طبيب برگزيده است، و ادامه مي دهد:
ان الصالحين يدورون علي مرضي القلوب فيعالجونهم؛
نيکان و صالحان، دور مي زنند تا بيماران دل را شناخته و آنها را درمان کنند (ابن ابي الحديد 183/7).
بنابراين هر طبيب دل بايد دوار و مدام درگردش باشد. نقل است که حضرت مسيح(عليه السلام) فرمود: طبيب بايد نزد بيمارش برود (همان). اين امر نشان دهنده ي آن است که گاه لازم است طبيب نزد بيمار برود، زيرا بيماري آن گاه که از نوع بيماري هاي جسمي باشد، با توجه به علائم بدن، بيمار لزوم مراجعه به پزشک را احساس مي کند، اما بسياري از بيماري ها که از نوع بيماري هاي دل، روح و روان انسان است، علائم جسماني ندارند؛ امام زندگي فرد مبتلا را در سطح گسترده اي تحت تأثير قرار مي دهند. فرد مبتلا نيز نسبت به بيماري خود نادان است. انگار بيماري و مرضي نمي بيند تا به جستجوي طبيب و درمان برآيد. اينجا است که طبيب حقيقي و روحاني خود بايد به دنبال بيماران برود، بيماري آنها را تشخيص دهد و به درمان آن بپردازد.
9. جديت در تشخيص صحيح بيماري؛ در آيات قرآن کريم و احاديث شريف، به جديت و تلاش انسان تأکيد فراوان شده است. قرآن کريم مي فرمايد:
و ان ليس للانسان الا ما سعي؛
براي انسان بهره اي جز سعي و کوشش اونيست (نجم/39).
همچنين پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) فرمود:
اذا عمل احدکم عملا فليتقن؛
هرکس از شما که عملي انجام مي دهد، بايد آن عمل را استوار گرداند(کليني 262/3).
اين آيات و روايات تأکيد بر لزوم سعي و تلاش و جديت بر حسن انجام امور دارد؛ اما آنجا که صبحت از نجات يک انسان است، تأکيد بر جديت و تلاش مضاعف مي شود. شايد بتوان در لزوم جديت ورزيدن به امرحيات و سلامتي انسان به اين آيه شريفه استشهاد کرد که فرمود:
من قتل نفسابغير او فسادفي الارض فکانما قتل الناس جميعا و من احياها فکانما احيا الناس جميعا…؛
هر که نفسي را بدون حق و يا بي آنکه فساد و فتنه اي در زمين کرده، بکشد مثل آن باشد که همه ي مردم را کشته، و هرکس نفسي را حيات بخشد (ازمرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حيات بخشيده(مائده/32).
يکي ازمهم ترين آدابي که در حوزه ي اخلاق پزشکي مطرح است و در حسن انجام وظايف و پاي بندي به اخلاق پزشکي نقش اساسي دارد، اهميت دادن به تشخيص صحيح بيماري است. امام سجاد(عليه السلام) فرمود:
من لم يعرف داءه، افسده دواوه؛
کسي که بيماري اش تشخيص داده نشود، دارويش او را تباه خواهد ساخت(مائده/32).
امروزه مکرر شنيده مي شود که به دليل تشخيص نادرست پزشک و تجويز داروي نامناسب، بيماري تشديد شده و گاه بيمار هلاک شده است. رعايت اخلاق پزشکي اقتضا مي کند پزشک، همه ي توان خود را براي تشخيص بيماي به کار بندد و پيش از تشخيص درست اقدام به تجويز دارو نکند و اگر فرصت لازم را براي تشخيص ندارد يا خسته است و يا به هردليل ديگر، آمادگي لازم را براي اظهار نظر ندارد، از معاينه ي بيمار و تجويز دارو، به جد خودداري کند.
نتيجه گيري
آنچه گذشت، تنها بخشي از گنيجينه ي عظيم آيات و روايات بود که حاوي مهمترين و اساسي ترين مباني اخلاق پزشکي است. بررسي تاريخچه ي علم اخلاق در پزشکي حاکي از آن است که آنچه از گذشته تاکنون به عنوان اخلاق مطرح بوده است، به مواردي محدود مي شود که مي توان همه را در سه اصل مهم و مبنايي تقوا، خيرخواهي و جديت خلاصه کرد، که برگرفته از کلام مولاي متقيان امام علي(عليه السلام) است. اين اصول به همراه نکات ارزشمند و مهم ديگر که در آيات قرآن و ساير روايات معصومين(عليه السلام) وجود دارد، مي تواند مبناي آموزش هاي اخلاق پزشکي و تدوين سوگندنامه هاي جامع تر در سايه ي آموزه هاي اسلامي باشد. مطاوي احاديث شريف در حوزه ي پزشکي، به يقين حاوي نکات و آموزه هاي ارزشمندي است که امروزه آشنايي و توجه به آنها سبب کمال اخلاق در پزشکي و کارايي بهتر و مفيدتر آن در عرصه ي خدمت رساني خواهد بود.
منابع:
قرآن کريم
آمدي، عبدالواحدبن محمد تميمي، غررالحکم و درراللکم، تهران: دانشگاه تهران، 1360.
ابن ابي الحديد، عبدالحميدبن هبه الله، شرح نهج البلاغه، قم: انتشارات کتابخانه ي آيه الله مرعشي نجفي، 1413ق.
ابن شعيه، حسن بن علي، قرن 4ق، تحف العقول عن آل الرسول(صلي الله عليه و آله)، تحقيق: علي اکبرغفاري، قم: موسسه نشر اسلامي، بي تا.
دشتي، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(عليه السلام)، 1384.
رضايي اصفهاني، محمدعلي، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن کريم (ج2)، رشت: انتشارات کتاب مبين، 1380.
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسيرالقرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علمه قم، 1417ق.
طريحي، فخرالدين بن محمد، مجمع البحرين، تهران: کتابفروشي مرتضوي، 1375.
طوسي، محمد بن حسن، 385-460ق، تهذيب الاحکام في شرح المقنعه، بيروت: دارالتعارف، 1401ق.
قرائتي، محسن، تفسيرنور، تهران: مرکز فرهنگي درس هايي از قرآن، 1383.
کاوشي در نهج البلاغه، تهران، انتشارات بنياد نهج البلاغه، مقاله بررسي طب و طبايت در نهج البلاغه، دکترابوتراب نفيسي، 1388.
کليني، محمدبن يعقوب، الکافي، تهران: دار الکتب الاسلاميه، 1365.
لاريجاني، باقر، اخلاق درپژوهش هاي پزشکي، تهران: انتشارات براي فرد، 1381.
متقي، علي بن حسام الدين، ق975-888، کنزالعمال في سنن الاقوال و الافعال/علاالدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي، بيروت: مکتبه التراث الاسلامي، 1397ق.
مجلسي، محمدتقي، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بيروت: موسسه الوفاء، 1403ق.
محمدي ري شهري، محمد، دانشنامه احاديث پزشکي، قم: سازمان چاپ و نشردارالحديث، 1384.
پي نوشت ها :
1. دانشجوي دوره دکتري دانشگاه تهران، ri.c.tu@imedahk.an
2. استاد دانشگاه تهران.
منبع: فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه(النهج) 30