ابتدا لازم است به نكاتي اشاره كنيم.
الف. دور نمائي از عالم برزخ
وقتي انسان از دنيا ميرود در عالم برزخ قرار ميگيرد، يعني روح انسان بعد از پايان زندگي دنيا در جسم لطيفي قرار ميگيرد كه از بسياري از عوارض جسم مادّي بركنار است، ولي از آن نظر كه شبيه اين جسم مادي عنصري است به آن «بدن مثالي» يا «قالب مثالي» ميگويند كه نه كاملا مجرّد است و نه مادي محض، بلكه داراي يك نوع «تجرّد برزخي» است.
البته همان گونه كه درك حقيقت زندگي عالم آخرت براي ما اسيران زندان عالم ماده غيرممكن است، آگاهي از جهان برزخ به طور كامل نيز ممكن نيست، چرا كه مرتبهاي بالاتر از اين جهان، يا به تعبير ديگر جهاني است محيط بر اين جهان.
ولي به گفتة بعضي از دانشمندان ميتوان آن را تشبيه به حالت خواب كرد، در خوابهاي راستين، روح انسان با استفاده از قالب به نقاط مختلف پرواز ميكند، مناظري را ميبيند، از نعمتهائي بهره ميگيرد و لذّت ميبرد، و گاه مناظر هولناكي را مشاهده ميكند و سخت متألم ميگردد و فرياد ميكشد و از خواب بيدار ميشود. يعني عروجي روحاني و معنوي است كه آثار مادّي هم دارد يعني بين الامرين است، نه كاملا مادّي و نه كاملاً معنوي و روحاني.[1]
ب. جايگاه ارواح در برزخ
گروهي از ارواح (مؤمنان) در بهشت برزخي هستند و در نعمتهاي آن غوطهور هستند و طبق بعضي از روايات بهشت برزخي و ارواح مؤمنين در وادي السلام نجف قرار دارند.[2]ابوبصير از امام صادق روايت ميكند و ميفرمايد: «سألت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن الارواحِ المؤمنين، فقال: في حجُرات في الجَنّةِ، يأكلُونَ من طعامِها و يَشربُونَ من شرابِها و يقولونَ: ربّنا أقم السّاعةَ لنا و أنْجِزْ لنا ما وعدْتَنا، و ألحق أخرنا بأوّلنا»؛ ابوبصير ميگويد دربارة ارواح مؤمنان از آن حضرت سوال كردم، فرمودند: در حجرههائي در بهشت برزخي سكونت دارند، از غذاي بهشتي ميخورند و از آشاميدنيهاي آن ميآشامند و ميگويند: بار پروردگارا! ساعت قيامت را براي ما به پادار و بر آن چه به ما وعده فرمودهاي وفا كن، و آخرين فرد ما را به ما ملحق گردان.[3]گروهي از انسانها در جهنّم برزخي قرار ميگيرند و معذّب هستند تا روز قيامت فرا برسد و در آن روز اگر مورد شفاعت قرار گرفتند به بهشت ميروند و الّا رهسپار جهنّم آخرتي ميشوند. و در بعضي از روايات رسيده از معصومين ـ عليهم السلام ـ چنين آمده: القبر امّا روضة من رياض الجنّه او حفرةٌ من حُفرِ النّار؛ قبر انسان و برزخ انسان يا دريچهاي از بهشت و نعمت است يا حفرهاي از حفرههاي آتش و عذاب. و لذا بعضي از روايات جايگاه جهنّم برزخي را سرزمين برهوت در يمن معرفي كردهاند و داستانهائي واقعي در اين زمينه وجود دارد.[4]
ج. ملاقات ارواح از اهل خانه:
مطابق روايات رسيده از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ارواح مردگان ميتوانند به ديدار اقوام و خويشان خود بيايد و از احوال آنان مطلّع گردند و مقدار اين ديدار با توجه به اعمال صالح و تديّن آن روح و مرده است و افراد با ايمان و كساني كه درجات بالاتري نزد خداوند متعال دارند، از ملاقات بيشتري برخوردارند و البته اين ملاقاتها هم با اجازه خداوند و اذن او صورت ميگيرد.[5]امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: روح مؤمن به زيارت اهل خود ميرود و آنچه را كه موجب محبّت اوست ميبيند، ليكن چيزهائي كه موجب كراهت او ميگردد از نظر او پوشيده ميشود؛ و كافر نيز اهل خود را ميبيند و آنچه موجب ناراحتي و كراهت او است مشاهده ميكند و ليكن چيزهائي كه موجب محبّت اوست از نظر او پوشيده ميگردد. و حضرت فرمودند: بعضي از مؤمنان در هر هفته يكبار در روز جمعه به زيارت و ملاقات اهل خود ميرسند و بعضي ديگر بر حسب مقدار عمل خود ميتوانند آن را ملاقات و زيارت كنند.[6]اسحق بن عمّار ميگويد: از حضرت ابي الحسن الاول راجع به ارواح گذشتگان پرسش كردم كه: آيا آنها اهل خود را ملاقات و ديدار ميكنند؟ حضرت فرمودند: بلي.
گفتم: در چه مقدار از زمان ديدار ميكنند؟ حضرت فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال يكبار؛ بر حسب منزلت و جايگاه مؤمن.[7]خلاصه اين كه اصل ديدار مسلم است ولي مقدار آن به حسب مراتب ايمان و جايگاه آنان فرق دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن، انتشارات هدف، 1369، ج 5 و 6.
2. علامه حاج سيد محمد حسين حسيني تهراني، معادشناسي، انتشارات علامه طباطبايي، 1421 ق، ج 1 و 2و3.
3. سيدمحمد حسين طباطبايي، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه صادق لاريجاني، انتشارات الزهرا، 1369.
پي نوشت ها:
[1] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، مطبوعاتي هدف، 1369، ج 5، ص 460 به بعد.
[2] . محمدي اشتهاردي، محمد، عالم برزخ، انتشارات نبوي، 1371، ص 200.
[3] . كليني، فروع كافي، طبع سنگي، ج 1، ص 67.
[4] . مطالعه بيشتر ر.ك: حسيني تهراني، سيد محمد حسين، معادشناسي، انتشارات علامه طباطبايي، 1421 ق، ج 3، ص 235 ـ 270.
[5] . طباطبايي، سيد محمد حسين، حيات پس از مرگ، انتشارات اسلامي، 1371، ص 39 ـ 51.
[6] . كليني، فروع كافي، طبع سنگي، ج 1، ص 62.
[7] . همان، ص 62.