از علي گفتم بگذار بگويند شيعه ام
از علي گفتم بگذار بگويند شيعه ام
* علي كيست؟
در نسل ابراهيم خليل ريشه داشت . در خانه كعبه زاده شد؛ فضيلتي كه نه پيش و نه پس از او ، كسي در آن شريك نبود. در دامن نبوت رشد كرد. نخستين مسلمان شد؛ اولين مردي كه به رسالت ايمان آورد. در روزهاي سخت و پرآشوب، ياور اسلام گشت. سايه ساري بود آرامش بخش ، همراهي استوار و هم ياري فداكار. ليلة المبيت را او آفريد ؛ در شب هجوم مشركان براي قتل پيامبر در بستر ايشان آرميد. علي عليه السلام در بدر ، ذوالفقار حماسه آفرين بود؛ در احد ، سپر ستم زدا و در خندق ، تمامي اسلام كه در برابر تمامي كفر ايستاد. علي از اهل بيت بود؛ همانان كه از رجس و شرك دور بودند و از تطهير شدگان شمرده مي شدند. علي عليه السلام كسي است كه خداوند درباره اش گفته است: «پيشوا و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنان كه ايمان آوردند؛ همان ها كه نماز را بر پا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند.» علي عليه السلام تفسير اين همه فضيلت است؛ مردي كه فقط يك بار در تاريخ هستي ظهور كرد.
* جامع اضداد
از نكته هاي شگرف زندگاني حضرت علي(ع) كه شگفتي همه ژرف انديشان حقيقت جو را برانگيخته است ، بي كرانگي ابعاد وجودي آن حضرت در همه فضايل اخلاقي است . امير خاك و افلاك ، جامع صفاتي بود كه همراهي و هم نشيني آنها در وجود يك فرد در باور آدمي نمي گنجد…
امام خميني (ره) كه در شناخت اهل بيت (ع) معرفتي بي مرز داشت ؛ درباره اين ويژگي اميرمؤمنان علي (ع) مي فرمايد : «اين علي همه چيز است؛ يعني در همه ابعاد انسانيت درجه يك است ، و لهذا هر طايفه اي خودشان را به او نزديك مي كنند و خاصيت هر طبقه را هم دارد. خاصيت قدرت ورزشكارها را به طور وافي دارد… در عبادت ، فوق همه عبادت كنندگان است . در زهد فوق همه زاهدهاست . در جنگ ، فوق همه جنگ جويان هست. در قدرت ، فوق همه قدرت ورزان هست و اين يك اعجوبه اي است كه جمع ما بين متضاد با هم كرده است.» «[آن حضرت[بعد از اينكه دست دو نفر دزد را قطع مي كند، چنان نسبت به آنان عاطفه و محبت نشان مي دهد و معالجه و پذيرايي مي كند كه مداحان حضرت مي شوند. يا وقتي مي شنود ارتش غارتگر معاويه خلخال از پاي يك زن اهل ذمه درآورده اند، به قدري ناراحت مي شود و عواطفش چنان جريحه دار مي گردد كه در نطقي مي فرمايد: اگر از تأثر اين واقعه انسان بميرد، قابل سرزنش نخواهد بود. با اين همه عاطفه ، روزي هم شمشير مي كشد و افراد مفسد را با كمال قدرت از پا در مي آورد.»
* پرورش يافته عبدالله اعظم
امام راحل كه ضميري آميخته با معرفت و روحي نور گرفته از شعاع خورشيدي اهل بيت داشت ، نام و ياد حضرت علي عليه السلام را با عشق و حرارتي برآمده از صميم جان مي برد. امام خميني رحمه الله درباره مقام منزلت حضرت علي عليه السلام مي فرمود: «علي بن ابي طالب فقط بنده خدا بود و اين ، بزرگ ترين شاخصه اوست كه مي توان از آن ياد كرد و پرورش يافته و تربيت شده پيامبر عظيم الشأن است و اين از بزرگ ترين افتخارات اوست . كدام شخصيت مي تواند ادعا كند كه عبدالله است و از همه عبوديت ها بريده است ، جز انبياي عظام و اولياي معظم كه علي عليه السلام، آن عبد وارسته از غير و پيوسته به دوست كه حجب نور و ظلمت را دريده و به معدن عظمت رسيده است، در صف مقدم است ، و كدام شخصيت است كه مي تواند ادعا كند از خردسالي تا آخر عمر رسول اكرم صلي اله عليه و آله در دامن و پناه و تحت تربيت وحي و حامل آن بوده است جز علي بن ابي طالب كه وحي و تربيت صاحب وحي در اعماق روح و جان او ريشه دوانده. پس او به حق عبدالله است و پرورش يافته عبدالله اعظم است».
*ايمان حضرت علي (ع)
امام خميني (ره) كه تجلي پارسايي اش هر چشم حقيقت بين را خيره مي كرد، با شوري از سر شيدايي ، ارجمندترين توصيف ها را در وصف مولاي پرهيزكاران مي آورد.
امام درباره ايمان حضرت علي (عليه السلام) مي فرمود: «به خودشان قسم … اگر بشر پشت به پشت يكديگر دهند و بخواهند يك لااله الاالله اميرالمؤمنين را بگويند، نمي توانند… به مقام علي بن ابي طالب قسم كه اگر ملايكه مقربين و انبياي مرسلين ، غير از رسول خاتم كه مولاي علي و غير اوست، بخواهند يك تكبير او را بگويند، نتوانند. حال قلب آنها را جز خود آنها نمي داند كسي.» «شما شيعه همان هستيد كه مي فرمود: اگر همه عالم در مقابل من بايستد ، تنها در مقابل همه مي ايستم. آن ايمان است كه او را آن طور در مقابل همه چيز مي ايستاند. آن اخلاص اوست . آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد.»
* بگذار بگويند شيعه ام
اقيانوس بي كران وجود علي (ع) ، غواصان دانش و بينش را به تحيري شگرف وا داشته است . هر كس دل به حكومت حكمتِ علي سپرده ، ستايشگر كمال او شده است . در ميان انبوه اين ملاحان معاني ، انديشمندان غير مسلمان بسيارند و بي شمار كه برخي از آنها حتي كتاب هايي درباره آن حضرت نگاشته اند. از جمع اينان پُولس سلامه ، شاعر مسيحي عرب زبان در كتاب خود با شور و جذبه اي خالصانه آورده است: «اي ابوالحسن! شعر من در ساحل دريايي تو سنگ ريزه اي بيش نيست. اين شعر حماسي را بپذير و از بهشت جاويد به مردي ناتوان كه قلمش را به نام تو شرف بخشيده است ، بنگر.» سلامه در ادبيات ديگري مي گويد: «منم شيفته دلاوري ، الهام ، عدالت و اخلاق پسنديده ام . آري. اگر علي، پيامبر نبود، ولي خُلق او پيامبرانه است . اين اشعاري است براي بهترين مردم پس از محمد صلي الله عليه و آله كه آفرينش ، انساني چون او نديده است .» سلامه در اعتراض به هم كيشاني كه به او خرده گرفته اند، مي گويد : «اگر عشق ورزيدن به علي عليه السلام و اهل بيت طاهرين و شوريدن بر ستم ، شيعه گري است ، آري من شيعه ام.» ذهن و انديشه تا هر وقت روشن بنگرد ، روشني مي بيند و اگر با پليدي و بدگماني هم ساز شود ، همواره تيرگي حضور مي يابد. اين قانون هستي است كه هر كس و هر چيز هر چند ناچيز و كم مقدار ، هيچ گاه از نيكي تهي نيست و همين مقدار براي خوب ديدن ما كافي است . برخلاف نيك نگر كه در پناه بصيرت زيست مي كند و آرامشي مستمر دارد ، بدانديش در هراسي هميشگي است و با رنج موهوم باورهايش زندگي مي كند. بدبيني از حمايت دليل كم بهره است ، ولي نيك نگريستن همواره دليل هاي بسيار دارد. قرآن كه كتاب زندگي آموز انسان هاست، ما را از بدگماني برحذر داشته است : «اي كساني كه ايمان آورده ايد ! از بسياري از گمان ها بپرهيزيد ؛ چرا كه بعضي از گمان ها گناه است.» (حجرات :12) امير بيان ، حضرت علي عليه السلام نيز در بياني راه گشا فرموده است : «تا براي نيك انگاري سخن ديگران ، راه وجود دارد ، به گفته آنان بدانديش نباش.»
منبع: نشريه فصل رويش ويژه نامه اعتكاف