از فتوت تا خاكساری
از فتوت تا خاكساری
چكيده
فتوّت، يكي از مفاهيم مهمّ عرفان و تصوّف است، كه از همان آغاز پيدايش در ميان عامه مردم، توجّه اهل نظر، عرفا و صوفيّه را به خود جلب كرده و كتب و رسائل بسياري در اين زمينه، تأليف شده است. هفده رساله در اين زمينه، به تصحيح و تحقيق مهران افشاري در كتاب فتوّت نامه و رسائل خاكساريه(تهران، پژوهشگاه علوم انساني، 1382) چاپ شده است و در اين گفتار، پس از مدخلي كوتاه درباره آيين فتوّت، به معرّفي، نقد و بررسي كتاب مذكور و مقايسه آن با كتابهاي فتوّت نامه (تاريخ، آيين، آداب و رسوم، به انضمام رساله فتوتيّه مير سيدعلي همداني) تأليف و تصحيح دكتر محمّد رياض، و كتاب آيين فتوّت و جوانمردي تأليف دكتر اسماعيل حاكمي پرداخته شده است. نويسنده گفتار، مشخّصات رسائل فتوّت و خاكساريه را كه در كتاب فتوّتنامه و رسائل خاكساريه آمده، ذكر كرده است و در پايان مقاله، اغلاط چاپي آن را نيز برشمرده.
يكي از مضامين دلكش عالم تصوف، كه به دنياي ادب هم راه يافته است و جايگاهي والا پيدا كرده «فتوت» است كه از همان ابتداي پيدايي در ميان عامه مردم توجه اهل نظر و صاحبان دانش را به خود جلب كرد، و در اين زمينه چندان كتاب و رساله نوشته شده است كه به قول يكي از محققان فرانسوي احصاي همه آنها ناممكن است.
فتوت در لغت عرب صفتي (مصدري) است كه از كلمه «فتي» مشتق شده است و فتي (تازه جوان) كسي را گويند كه پاي در دوره جواني نهاده و روزگار خوش شباب را آغاز كرده است. شايد به همين سبب در فرهنگهاي لغت فتوت را جوانمردي و مردي معني كردهاند و فتي را جوان و جوانمردِ نيكو خوي دانستهاند.1
فتوت در فرهنگ ايراني به معناي جواني، سخا، كرم، بخشندگي، جوانمردي و مردانگي آمده است2 و در عالم تصوف عبارت است از: غير را بر نفس خود ترجيح دادن، انواع ايثار (ايثار مالي و جاه و جلال و نفس)، كوشش در امور ديگران و ديگران را برخود برتري دادن و با همگان به انصاف رفتار كردن…، و در اصطلاح عارفان عبارت از ايثار است كه «اول درجه آن ايثار به جاه، و اعلامرتبه آن ايثار به نفس است». سُلّمي گفته است:
ايثار آن است كه خود را كوچك شمري و ديگران را بزرگ داري و حُرمت نهي، از لغزش برادران درگذري، با خَلق به نيكي رفتار كني، نسبت به كساني كه از آنان آزرده دلي بذل و بخشش كني، فضايل خَلق و عيوب خود را مشاهده كني…
و نيز گفتهاند:
فتوت آن باشد كه براي خود فضل و مزيّتي نبيني. و آن را سه درجه است: ترك خصومت، و تغافل از زلّت ديگران و احسان در مقابل بدي؛ فتوت با نفس كه غير خدا را نبيند و كارهاي خود را براي اجر و مزد انجام ندهد و اطاعت حق را خالصانه انجام دهد…3
فتوت هم در ميان ايرانيان و هم در نزد اعراب سابقه كهن و معاني وسيعتر داشته است چنان كه در عصر جاهلي در ميان اعراب يك معناي مجازي براي آن پديد آمد كه شجاعت و سخاوت بود و
عرب اين دو صفت را از همه صفات پسنديدهتر و ستودهتر ميداشت و چندان دامنه يافت كه مشتقات آن دهبار در قرآن كريم آمده است»4 و حتي به زبان پيامبر هم جاري ميشده است چنان كه شيخ ابوعبدالله محمد بن ابي المكارم در كتاب الفتوة از حضرت صادق(ع) نقل كرده است كه گفت «رسول خداي(ص) گفت: جوانمردانِ امت مرا ده علامت است: راستگويي و وفاي به عهد و اداي امانت و ترك دروغگويي و بخشودن بر يتيم و دستگيري سائل و بخشيدن آن چه رسيده است و بسياري احسان و خواندن مهمان، و سرِ همه آنها حَياست.
و همين فتوت و جوانمردي است كه به حضرت علي(ع) انتقال يافته و «فتا»ي مطلق شده است، كه: «لافتي الاّ علي…» در حق او گفته شده است. و از اين جاست كه فتوت، كه حتي از آن به «علم فتوت» ياد كردهاند، از دير باز وارد متون مختلف فارسي و عربي شده است و حتي كتابهاي مستقل در اين باب به رشته تأليف درآمده است همچون عوارف المعارف، حديقة الحقيقه، تذكرة الاولياء، رسائل جوانمردان، كتاب الادب و المرؤة، تحفة الاخوان في خصائص الفتيان… و بحث از آن به متون منثور منحصر نمانده و در شعر فارسي هم جايگاه شايسته يافته است چنان كه شيخ فريدالدين عطار در مثنويهاي خود به تفصيل درباره آيين فتوت سخن رانده است و ما يك قطعه منسوب به او را كه متضمن خصوصيات جوانمردي و جوانمردان است و به هاتفي هم نسبت داده شده است، نقل ميكنيم:
الا اي هوشمند خوب كردار بگويم با تو رمزي چند ز اسرار
چو دانش داري و هستي خردمند بياموز از فتوت نكته همي چند
كه تا در راه مردان ره دهندت كلاه سروري بر سر نهندت
چنين گفتند پيران مقدّم كه از مردي زدندي در ميان دم
كه هفتاد و دو شد شرط فتوّت يكي زان شرطها باشد مروّت
نخستين، راستي را پيشه كردن چو نيكان از بدي انديشه كردن
همه كس را به ياري داشتن دوست نگفتن آن يكي مغز و دگر پوست
ز بند نفسِ بد آزاد بودن هميشه پاك بايد چشم و دامن
اگر اهل فتوّت را وفا نيست همه كارش به جز روي و ريا نيست
كسي كو را جوانمردي است در تن ببخشايد دلش بر دوست و دشمن
به هر كس خواستي ميبايد آنت اگر خواهي به خود، نبود زيانت
مكن بد با كسي كو با تو بد كرد تو نيكي كن، اگر هستي جوانمرد
زبان را در بدي گفتن مياموز پشيماني خوري تو هم يكي روز
تو را آنگه به آيد مردي و زور كه بيني خويشتن را كمتر از مور
كسي كو را به خشم اندر رضا نيست فتوت در جهان او را روا نيست
فتوتدار چون باشد دلازار نباشد در جهانش هيچ گه كار
درين ره خويشتن بيني نگنجد به جز خاكي و مسكيني نگنجد
فتوت اي برادر بردباري است نه گرمي ستيزه بلكه زاري است…
به همين علت است كه فتوت مدتها با عيّاري، كه در مجموع نوعي خدمتگزاري به ضعيفان است، در هم آميخت و تا ديرباز همپاي آن در سطوح مختلف جامعه و در ميان لايههاي گوناگون مردم، به ويژه اصناف، به كار گرفته ميشد و جوانمردي لازمه عياري به حساب ميآمد.
به همين ترتيب جوانمردي با پهلواني هم ملازمه داشت و پهلواني بدون جوانمردي به تصور در نميآمد و يافت هم نميشد؛ و اگر زورمندي فاقد جوانمردي پيدا ميشد «قلدر» بود نه پهلوان. چنان كه يكي از نامدارترين پهلوانان تاريخ ايران يعني پهلوان محمود خوارزمي كه بيشتر به نام «پورياي ولي» شناخته است از اَبدال و بزرگان عالم اخلاق و انسانيت بوده است زيرا كه انديشه اصلي او دستگيري از افراد ناتوان، و غمخواري و بيمار داري ضعيفان و بيچارگان بود.
* * *
تحولات اوضاع اجتماعي، اقتصادي و سياسي ايران در طول تاريخ و تاخت و تازهاي بيهنگام و زيانآور گردنكشان داخلي و كشورگشايان خارجي خواه و ناخواه مردم را به سمت «خود دفاعي» سوق داد به اين معني كه مردم ناگزير شدند كه براي حفظ خانه و زندگي و جان و مال و عِرض و ناموس خود اميد از حكمرانان ببرند و خود دست به كار دفاع شوند. پيدايي جنبشهايي مثل مازياريه، بابكيه، سربداريه، حروفيه… نتيجه طبيعي، همين طرز فكر است. بديهي است كه در اين ميان حركتهايي كه مايه دينيِ اسلامي داشتند موفقتر و پايدارتر ميشدند و براي سامان دادن پيروان و هواداران خود دست به فعاليتهاي تعليماتي و تشكيلاتي ميزدند كه لازمه آنها وجود آداب و رسوم و قواعد و مقرراتي بود كه در رسالهها تدوين ميشدند و غالبا سرّي و رمزي به حساب ميآمدند. هر اندازه كه حركتي يا طريقتي دامنهدارتر ميشد و عمر درازتر مييافت به همان نسبت آداب و رسوم و قواعد و شرايط آن افزايش مييافت و در نتيجه در هر زمان رسالههاي بيشتر و كاملتر يا شاملتر تأليف و تدوين ميشدند تا جايي كه امروزه دهها كتاب به صورت رسائل، فتوتنامه، قلندرنامه و مانند اينها يافت ميشوند كه بيشترشان گمنام و ناآشنا هستند و گردآوري و تصحيح و تنقيح و چاپ آنها اقدامي ستودني و مأجور است، كه كتاب فتوتنامهها و رسائل خاكساريه از اين نسخ است.
* * *
كتاب كه با دقت تمام فراهم آمده متشكل از پنج بخشِ مُجزاست: ديباچه، مقدمه، فتوتنامهها، رسائلِ خاكساريه، فهرستها.
مؤلف در ديباچه پنج صفحهاي خود چگونگي آشنا شدن با موضوع و داستانِ سالها كوشش و جست و جو را به اختصار شرح داده است. پس از آن در مقدمهاي بالغ بر شصت صفحه تحقيقي نسبتا جامع درباره سه مبحث عمده ارائه كرده است:
1) آيين جوانمردي از دير باز تا عصر حاضر؛
2) تأثير منش عيّاري در تصوف و آيين ملامتي؛
3) جوانمردي و قلندري و فرهنگ عامه ايران.
در واقع مؤلف در اين بخش با تكيه بر اسناد و مدارك موجود، پس از تعريف جوانمردي و جوانمردانِ سيفي يعني اهل شمشير و جوانمرديِ قولي يعني اهل قلم و سخن، نشان ميدهد كه چگونه آيين عياري يا جوانمردي در ايران به قلندران و خاكساري انجاميد، ونفوذ و تأثير عياري در تصوف چه اندازه بوده است و رابطه جوانمردي با آيين ملامتي چگونه بوده است. پس از اينها به اهميت جوانمردان و قلندران و خاكساران در تاريخ اجتماعي ايران ميپردازد. در اين ميان طبعا مفاهيم و اصطلاحات ديگر هم مثل: رند، آستانه، تكيه، لنگر، شهر آشوبي، سرسپردن، توبه، بيعت، تلقين، خرقه، و ابزارهاي كار عياران جوانمردان هم مطرح ميشوند، اما مؤلف در تعريفِ رند به اشتباه آن را با «لات» يكي دانسته (صفحه بيست) و احتمالاً ميان لات و «لوتي» [لوطي [(صفحه هفتاد و سه به بعد) خلط كرده است، زيرا كه لات «بي صفت» يعني فاقد هرگونه صفت مثبت است، در حالي كه «لوطي صفت» در زبان و فرهنگ ما جايگاهي مثبت دارد.
پس از اين مقدمه نسبتا جامع و در هر حال آموزنده به بخش اصلي كتاب ميرسيم كه با «فتوتنامهها» آغاز ميشود، و پس از تعريف «فتوتنامه» و گفت و گو از فتوتنامههاي چاپ شده، هفده رساله خطي به اين شرح معرفي شدهاند و متن آنها به چاپ رسيده است:
ـ فتوتنامه (شماره 8) از مجموعه خطي كتابخانه ملي فرانسه، مورّخ اوايل قرن هشتم.
ـ فتوتنامه سيد (شماره 9) از مجموعه خطي همان كتابخانه، منظوم.
ـ فتوتنامه (شماره 20) از مجموعه كتابخانه ايا صوفيه، ظاهرا متعلق به قرن هفتم.
ـ فتوتنامه (شماره 10) از مجموعه خطي كتابخانه ملت افندي تركيه كه ظاهرا در اواخر قرن هفتم نگاشته شده است.
ـ فتوتنامه سيد عزّي مروي در كتابخانه مركزي دانشگاه، از قرن هشتم، منظوم.
ـ فتوتنامه قصاب، از مجموعه رسائل خطي شماره 8898 كتابخانه مجلس، كه فتوتنامهاي صنفي متعلق به سده دهم يا يازدهم است.
ـ فتوتنامه كفشدوزان از مجموعه شماره 1133 كتابخانه گنجبخشِ پاكستان، مربوط به بعد از قرن هشتم.
ـ فتوتنامه كفشدوزان، از همان مجموعه.
ـ فتوتنامه طباخان، كتابت در سال 1093، از مجموعه شماره 2777 كتابخانه مجلس.
ـ قتوتنامه سلمانيان، از مجموعه كتابخانه دانشكده الهيات مشهد كه در 1307 ق كتابت شده است.
ـ فتوتنامه دلاكان از مجموعه شماره 7566 كتابخانه مركزي دانشگاه مكتوب به سال 1317 ق.
ـ فتوتنامه حَجّامان كه در اصل كسوتنامه حجامان نام دارد و در مجموعه خطي كتابخانه گنجبخش پاكستان مندرج است [در دو صفحه، كه از كوتاهترين رسالههاي مندرج در اين كتاب است].
ـ فتوتنامه اميرالمؤمنين(ع) از مجموعه شماره 3478 كتابخانه مركزي دانشگاه كه احتمالاً به روزگار شاه صفي نگارش يافته است.
ـ فتوتنامه (شماره 4) از مجموعه خطي كتابخانه فرانكفورت آلمان كه احتمالاً در دوره قاجار كتابت شده است.
ـ فتوتنامه (شماره 1) از همان مجموعه.
ـ فتوتنامه (شماره 5) از همان مجموعه كه عمدتا به صورت سؤال و جواب تنظيم شده است.
ـ فتوتنامه (شماره 3) از همان مجموعه (در آداب سجاده).
* * *
پس از اين فتوتنامههاي مستقل، دستهاي ديگر تحت عنوان «رسائل خاكساريه» مشتمل بر سيزده رساله معرفي شده است:
ـ رساله فقريه، از مجموعه خطي كتابخانه فرانكفورت
ـ تاجنامه پيران يا ارشاد كسوت از همان مجموعه (در دو صفحه).
ـ آيتهاي تراش يعني دستورالعمل چگونگي تراشيدن و اصلاح موهاي بدن، از همان مجموعه (دو صفحه).
ـ سؤالاتِ وصله و خرقه، از همان مجموعه (يك صفحه).
ـ رساله طريقت سيدجلال الدين حيدر، كه نسخههايي از آن در تهران و مشهد يافت ميشوند.
ـ بيان اركان از مجموعه خطي شماره 860 كتابخانه دانشكده الهيات مشهد.
ـ رساله در طريقت، از مجموعه شماره 7566 كتابخانه مركزي دانشگاه تهران.
ـ هشت مقام قطاركش، از مجموعه شماره 860 كتابخانه دانشكده الهبات مشهد (در مقامات تائبان، شاكران، صابران، راضيان ،توكل، زاهدان، لِساحان، عارفان).
ـ رساله خطي شماره 11510 كتابخانه مجلس.
ـ چهارده خانواده، كه نسخههاي مختلف از آن يافت ميشود و گويا در اواخر قرن سيزدهم نوشته شده است.
ـ رساله در بيان اصناف، از مجموعه شماره 4419 كتابخانه مركزي دانشگاه تهران.
ـ رسالهاي ديگر درباره اصناف، از مجموعه رسائل خاكساريه به شماره 7566 در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران.
ـ وسيلة النجاة، درباره اعتقادات و آداب و رسوم «درويشان عجم» از روي نسخه شماره 9200 كتابخانه مجلس كه در 1266 ق كتابت شده است. رسالهاي منثور و منظوم در بيش از 60 صفحه، و لذا طولانيترين رساله مندرج در اين كتاب است.
ارزش اين رسالهها، كه تقريبا منحصرا به زندگي فردي و اجتماعي در جوامع شهري اختصاص دارند در اين است كه تشكيلاتِ سازمانيِ مردم شهرها را در طي قرون نشان ميدهند و لذا براي مطالعات جامعهشناسي نهايت اهميت را دارند. در واقع جوامع شهري ايران و به طور كلي عالم اسلام، همواره متشكل از اصناف و متكي بر آنان بوده است. اهميت اصناف تا همين اواخر چندان بود كه در حكومت پيشين در كنار «اتحاديهها» و «اتاقها» و سازمانهاي مختلف، كه همه چماق حكومت بودند، يك «اتاق اصناف» هم با عرض و طول بسيار، ظاهرا براي دفاع از حقوق اصناف و پيشهوران و در واقع براي مراقبت از آنها و كشاندنشان به راههاي مطلوب دستگاه حاكم به رياست لاتِ تنومندي كه از وابستگان دربار بود، درست كرده بودند.
رساله فتوتيه
رسالههايي كه تا اينجا نامشان ذكر شد از مؤلفان ناشناخته هستند، اما رسالههايي هم كه نام و نشان نويسندگانشان معلوم است كم نيستند، و از آن جمله است رساله فتوتيه از ميرسيد علي همداني كه ميان سالهاي 714 تا 786 ق، يعني تا پيش از برآمدن تيموريان ميزيسته است. اين رساله را، كه نسخههاي خطي بسيار از آن در دست هست دكتر محمدرياض (پاكستاني) تصحيح كرده و مقدمهاي مبسوط و نسبتا جامع بر آن نگاشته است. فتوتيه سيدعلي همداني «مشتمل بر زُبده و برگزيده مطالبي است كه در غالب كتابهاي مربوط به مسلك فتوت توان يافت». مؤلف نخست اصطلاح «اخي» را توضيح ميدهد و پس از آن معني و مقصود و منفعت اخلاقي و اجتماعي فتوت و آداب و رسوم مهم آن و نيز اهميت «سلسله خرقه» را بيان ميكند و ده قول از بزرگان فتوت و تصوف و نيز قولي از شاه مردان حضرت علي(ع) را درباره اصل و حقيقت فتوت نقل مينمايد و هرجا كه مناسب ميداند به آيات قرآن و احاديث رسول و اقوال بزرگان صوفيه و اشعار ديگران اِستشهاد ميجويد و در مجموع تصوف و فتوت را معادل هم ميگيرد.
آنچه در اين كتاب جلب نظر ميكند اولاً مقدمه نسبتا جامع مصحح است و ثانيا توضيحاتي كه در حواشي صفحاتِ متن افزوده است. مصحح در مقدمه مبسوط خود با عنوان «تاريخ، آيين، آداب و رسوم فتوت» مباحث زير را به دقت مطرح كرده و توضيح داده است: معني و مقصود فتوت، فرق فتوت اسلامي با فتوتِ قبل ازاسلام، موضوع فتوت اسلامي، تاريخچه فتوت، فتوت انبيا و صلحاي قبل از اسلام، فتوت در زندگاني حضرت رسول(ص)، حضرت علي(ع) سرمشق فتيان و انعكاس اين مطلب در ادبيات فارسي، علي(ع) و اسناد خرقه فتوت، ذكر علي(ع) در كتب جوانمردي، فتوت و تصوف، ملامتيه و فتوت، رابطه فتوت و تصوف و ملامت، سخنان بزرگان در حقيقت فتوت، شرايط و آداب و رسوم فتوت، امور منافي فتوت، امور لازم براي داوطلب مسلك فتوت، چگونگي ورود در جرگه فتيان، فتوت اجتماعي و تحولات عجيب آن، عياري و شَطاري، ترويج فتوت به وسيله بعضي از خلفا و پادشاهان اسلام، اَخيّت و رابطه آن با فتوت، مجامع فتيان، فتوت در اسپانيا و سيسيل، اصطلاحات مخصوص فتيان، فتوت و مفاهيم آن در ادبيات فارسي، فتوت در شبّه قاره هند و پاكستان، فتوت و اصناف مختلف مردم، زوال نهايي فتوت، كتابهاي معروف عربي و فارسي درباره مسلك فتوت… و ميتوان گفت كه در واقع كمتر نكتهاي در اين زمينه ناگفته مانده است.
آيين فتوت
آنچه دكتر محمدرياض در مقدمه و حواشي فتوتيه نوشته است با كتاب آيين فتوت و جوانمردي فراهم آورده دكتر اسماعيل حاكي تكميل ميشود.
در اين كتاب، پس از بررسي آيين فتوت و جوانمردي، طبقات مختلف فتيان، فتوتنامه نويسي، نمونههايي از داستانهاي عياران و جوانمردان، جوانمردان مشهور… به يعقوب ليث واصل نسب و جنگهاي او پرداخته شده است. در واقع آن چه در عياري و فتوت و جوانمردي گفته شده است درآمدي است براي رسيدن به يعقوب ليث و تبيين نقشي كه در شكلگيري اين مقولهها داشته است.
كتاب با پنج پيوست (به قلم روانشادان سعيد نفيسي و عبدالحسين زرين كوب) و چهار فهرست (اعلام، كتابها، نامجايها، اقوام و قبايل) به پايان ميرسد و در مجموع تحقيقي است كه مخصوصا نسل جوان علاقهمند به موضوع را سودمند ميافتد.
مقايسه
اكنون پس از اين معرفيهاي اِجمالي، مقايسه اين سه كتاب و نشان دادن وجوه اشتراك يا افتراق محتواي آنها خالي از فايده نخواهد بود.
كتاب آيين فتوت و جوانمردي از دكتر اسماعيل حاكمي، كه گويا رساله دكتراي اوست كه در سال 1339 نوشته شده بوده است و چاپ كنوني، چنان كه از «يادآوري» صفحههاي 159 تا 162 برميآيد همان متن است بياندك دستكاري و ويرايش، و در آن وجه تاريخي بر وجوه ديگر غلبه دارد، چنان كه صرف نظر از آن چه به يعقوب ليث (ص 72 تا 120) مربوط ميشود دو مبحث عمده كتاب هم به نقل «نمونههايي از داستانهاي عياران و جوانمردان» و «جوانمردان مشهور» اختصاص دارد؛ در حالي كه همانگونه كه پيش از اين ديده شد در فتوتنامه دكتر محمدرياض اصل بر تعاريف نهاده شده است و همه اصطلاحات و تعبيرات فتوت و اصناف جوانمردان به دقت تعريف و تبيين شدهاند. و علت اين كه دكتر رياض ـ كه اين كتاب را همچون رساله دكتريِ خود در دانشكده ادبيات تهران تدوين كرده بوده ـ از وجود كتاب دكتر حاكمي بيخبر مينمايد همان دستنوشته ماندن آيين فتوّت است هرچند كه اين دو كتاب مُكمّل هم هستند و فايده آنها در وقتي تام و تمام ميشود كه با هم مطالعه شوند.
همين حكم در مورد فتوتنامهها و رسائل خاكساريه هم صادق است به اين معني كه مؤلف آن در حالي كه از وجود متن چاپ شده فتوتنامه ميرسيد علي همداني خبرداشته است (ص 2) هيچ نامي از آيين فتوت و جوانمردي نبرده است و حال آن كه تا جايي كه در توانش بوده همه منابع مربوط به اين مقوله را مورد كاوش و استفاده قرارداده است. تفاوت عمده اين كتاب با دو تأليف ديگر در دستهبندي موضوعها و مباحث فتوت است. به اين صورت كه مؤلف در سه بخش متمايز مقدمه (چگونه آيين عياري در ايران به قلندري و خاكساري انجاميد، تأثير و نفوذ عياري در تصوف و پيوند جوانمردي با آيين ملامتي، اهميت جوانمردان و قلندران و خاكساران در تاريخ اجتماعي ايران) جوانمردي، عيّاري، تصوف، قلندري و شاخهها يا شعبههاي مرتبط با هر يك از اينها را شناسايي و به كمك متون قديم و جديد تعريف كرده است. در واقع در اين مقدمه چگونگي ارتباط جوانمردي با ديگر دغدغههاي ذهني و اجتماعي طبقات شهري قرون متمادي ايرانِ اسلامي مورد بررسي و بحث قرار گرفته است، و اين يك وجه امتياز عمده اين كتاب از دو كتاب ديگر است.
سهوالقلم و ايراد
بديهي است كه هر سه كتاب عاري از كمي و سهو القلم نيستند. مثلاً در صفحه بيست و سه همين كتاب كلمه «شهر آشوبيها» در مورد نابسامانيها و دستبردهاي شهري به كار رفته است كه اصطلاح «شهر آشوب» معروف در ادبيات را به ذهن متبادر ميكند بيآن كه به هم ربط داشته باشند (اين كلمه با همان معني در صفحه چهل و هفت تكرار شده است) يا در صفحه پنجاه و چهار سخن از «جوانمرد پيشگان» در ميان است كه تركيبي نارواست زيرا كه «جوانمردي» پيشه ميشود نه «جوانمرد». ديگر اين كه مؤلف كه به وقت و حوصله پاي همه صفحهها را از يادداشتهاي مختلف انباشه است حق بود كه در ذيل صفحه شصت و يك در عبارت «تره پوسيده و كدوي طلخ و كذر تباه شده» توضيح ميداد كه منظور از كذر همان گِزِر يعني هويج است. اين هم كه در صفحه هفتاد و يك نوشته شده است كه «زورخانهها دري كوچك و پلكاني ممتد داشته…»اند با آنچه ما در زورخانههاي قديم ديدهايم تطبيق نميكند و پلكانِ ممتد خاص گرما به بوده است زيرا كه لازمه وجود پلكان ممتد اين است كه زورخانه را در زير زمين بسازند و در عمل هرگز چنين نبوده است درست بر عكس گرمابه كه براي سوار شدن آب اجبارا گود ساخته ميشد…. و بالأخره اين كه كتاب خالي از اشتباه چاپي هم نيست. مثلاً در صفحه چهل و سه «محسوب ميدانستند» نادرست، و صحيح آن «محسوب ميداشتند» است. يا در صحفه 233 «يا اولي الابصار» نادرست و «يا اولواالابصار» درست است…
ايرادهاي وارد به فتوتنامه… دكتر رياض سه دستهاند: 1) غلطهاي چاپي، 2) تكرار، 3) به كار بردن نامناسب تاريخ ميلادي.
1 ـ چند نمونه از غلطهاي چاپي:
صفحه سطر نادرست درست
18 1 اعراض اعتراض
1 98 مؤنث موؤنت
28 2 ابوحفض ابو حفص
46 7 سمناي سمناني
46 10 محي محيي
67 14 آب نمك غش و آب نمك بيغش و
7 26 نقل و به نقل نقل به نقل
88 4 تفضيل تفصيل
97 10 با خاك ترك مهرجويي باخاك تو ترك مهرجوي
130 21 چنان كز پيش باشي،باشازبس…. باش از پس
131 9 اخي را چو طمع باشد… اخي را چون طمع باشد…
132 23 چون حلقه دارگوش چون حلقه درگوش
137 1 آقاي گلجين آقاي گلچين
137 8 چرس دادن چرس دان
147 10 خصوصيات نسخه خصوصيات نسخهها
148 1 نسخه خطي نسخه عكسي
149 5 بيداري ظلمت آباد بَيْداي ظلمت آباد
149 10 خزانه قدم خزانه اقدم
189 6 مينبايد به مينيابد به
2) تكرار. مطالب مقدمه و متن در چند مورد تكرار شدهاند، مثلاً آن چه در صفحههاي 54 و 55 آمده است در صفحه 156 به بعد تكرار شده است، و آن چه در صفحه 130 آمده تكرار قول مندرج در صفحه 58 است.
3) تاريخ ميلادي. اما ناگوارتر از همه اينها وجود تاريخ ميلادي در يك متن فارسيِ مربوط به جامعه ايراني و تاريخ اسلامي است، چنان كه در صفحات 78، 82، 103، 111، 126 و…
اما ايرادهاي آيين فتوت… عمدتا به رسمالخط مربوط ميشوند مثل: غافلست (ص 9)، جدا و پيوسته نوشتن«ها»ي جمع در يك سطر، جدا نوشتن كلمات مركبي كه در حكم كلمه بسيط، هستند مثل خدمت گزاران (10) و پيوسته نوشتن كلمات مستقل مثل آنكس(17، 26)، دمبدم (24)… استفاده بيمورد و مفرط از پرانتز (30) و… براي آگاهي اجمالي از ميزاني دقت در تأليف و تدوين كتاب ميتوان به فهرستهاي چهارگانه آن مراجعه كرد و براي نمونه به پيجويي برخي از اسامي و اصطلاحات در متن پرداخت و كتابنامه روز آمد آن را سرمشق قرارداد و تحسين كرد زيرا كه خالي از كشفيات جديد نيست!
پينوشت ها :
1. (مولانا حسين واعظ) كاشاني، فتوتنامه سلطاني، به احتمام محمدجعفر محجوب، بنياد فرهنگ ايران، 1350، «مقدمه»، ص 7.
2. فرهنگ فارسي معين، 5/1362.
3. دكتر سيدجعفر سجادي، فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، ص 618.
4. فتوتنامه سلطاني، «مقدمه»، ص 8.
منابع :
1. فتوتنامهها و رسائل خاكساريه (سي رساله) / مقدمه، تصحيح و توضيح مهران افشاري. ـ تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1382، هفتاد و نه + 380 ص.
2. فتوت نامه: تاريخ، آيين، آداب و رسوم، به انضمام رساله فتوتيه ميرسيد علي همداني / تأليف و تصحيح و تحشيه دكتر محمدرياض. ـ تهران: اساطير، 1382، 224 ص.
3. آيين فتوت و جوانمردي / تأليف دكتر اسماعيل حاكمي. ـ تهران: اساطير، 1382، 182 ص.
ارسال توسط کاربر : sm1372
/ن