ازدواج، نخستين سنگ بناي تشكيل خانواده، اجتماع و جامعه است و گرچه از يك منظر ازدواج يك مسأله ي شخصي و فردي به حساب ميآيد؛ ولي از بعد ديگر، چون بنيادش در سايه ي جامعه انساني نهاده شده ميشود، سود و زيانش جامعه را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
در قرآن كريم و روايات اسلامي مهمّترين فلسفه و حكمت ازدواج، بقاي نسل انسانها، تكامل و حفظ دين دانسته شده است.
برخي از فوايد و حكمتهاي ازدواج از ديدگاه قرآن كريم و روايات اسلامي عبارتند از:
1 .بقاي نسل انسان و حفظ حيات نوع بشر.[1]2 . آرامش زندگي و اجتماع: زن و مرد مكمّل يكديگر و باعث شكوفايي جسمي و روحي يكديگرند و هر كدام بدون ديگر ساكت و ناقص خواهند بود.[2]3 . تربيت و پرورش نسلهاي شايسته.[3]4 . ايجاد زمينه ي عفاف و پاكدامني در خانواده و جامعه.[4]5 . ارضاي غريزه ي جنسي از راه صحيح و منطقي و سوق دادن و هدايت آن به سوي راههاي مشروع و در راستاي كمال. قرآن كريم ميفرمايد: « مردان و زنان بيهمسر خود را همسر دهيد، هم چنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را، اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بينياز ميسازد؛ خداوند گشايشدهنده و آگاه است! و كساني كه امكان براي ازدواج نمييابند، بايد پاكدامني از فضل پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بينياز گرداند …[5]بنابراين، اگر به غريزه ي طبيعي جنسي از راه صحيح پاسخ داده نشود، طغيان و انحراف اين غريزه ميتواند بازتابهاي بسيار منفي براي فرد، خانواده و اجتماع داشته باشد و بهداشت رواني و جسمي فرد، خانواده، و جامعه را مختل كند، قرآن كريم، بهترين راه پاسخگويي به اين غريزه را ازدواج و تشكيل خانواده ميداند و روايات اسلامي نيز ازدواج را عامل مهمّي در دور نگه داشتن دين و جامعه، از انحرافات ميداند؛ چنان كه، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: « من تزوج فقد احرز نصف دينه؛ هر كسي كه ازدواج كند، نصف دينش را حفظ كرده است.»[6]6 . ازدواج عامل سكون و آرامش خاطر است. « وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[7]؛ و از نشانههاي او اين كه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودتّ و رحمت قرار داد، در اين نشانههايي است براي گروهي كه تفكر ميكنند.»
7 . ازدواج شخص را در برابر خانواده و جامعه متعهد ميكند و زندگي را براي شخص هدفدار و او را به اصول اخلاقي و هنجارهاي اجتماعي پايبند ميكند.[8]زيبايي براي دو طرف ازدواج يك امتياز است و در شيريني و سعادت «زندگي زناشويي» تأثير زيادي دارد. زيبايي معيار و اندازه معيّن ندارد كه بتوان افراد را با آن سنجيد بلكه بيشتر به سليقه ي افراد بستگي دارد.
زيبايي در همسر در حفظ و تقويّت عفت و ايمان همسر مؤثراست و در روايات اسلامي نيز بر اهميّت اين موضوع تأكيد شده است. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «در انتخاب همسر، همانگونه كه دربارة زيبايي صورت همسر تحقيق ميكنيد درباره ي موي او نيز سؤال و تحقيق كنيد؛ زيرا مو يكي از زيباييهاست.»[9] البتّه نعمت زيبايي بايد در كنار ديگر صفات و معيارها، مورد توجّه قرار گيرد و زيبايي بدون تديّن، عفت، اخلاق و … نه تنها امتيازي محسوب نميشود، بلكه ميتواند آفت باشد.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: « ايّاكم و خضراء الدمن[10]… از سبزه زاري كه بر فراز مزبلهاي روييده باشد بپرهيزد. قرآن كريم، نيز زنان و مردان را به رعايت عفت دعوت كرده و به ويژه از زنان ميخواهد كه زيباييها و زينتهاي خود را از نامحرمان بپوشانند.[11]بنابراين، ازدواج در اسلام نه تنها ارضا غريزه ي جنسي و يا ملاك زيبايي به تنهايي نيست، بلكه يك حكم فطري و هماهنگ با قانون آفرينش و وسيلهاي براي تربيت فرزندان صالح و استمرار نسل بشر است. و انسان با ازدواج به آرامش روحي، فردي و اجتماعي و مودت و رحمت و تعادل روحي و رواني ميرسد و شخصيّت تازه و هدفداري را در خود احساس ميكند.[12]
معرفي منابع جهت مطالعه ي بيشتر:
1.سيّد محمّد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلميه، الطبعة الخامسة، 1417ج 15، ص 111 ـ 114.
2 . ناصر مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ چهارم، 1367، ج 14، ص 456 ـ 466.
3. زن در آيينه ي جلال و جمال، اثر استاد جوادي آملي.
4. آيين همسرداري، اثر استاد ابراهيم اميني.
پي نوشت ها:
[1] . نساء: 4/1.
[2] . روم: 30/21.
[3] . بقره: 2/223.
[4] . نور: 24/33.
[5] . نور: 24/32 و 33.
[6] . ر.ك: محمدي ريشهري، محمد، ميزان الحكمة، ترجمه: حميدرضا شيخي، قم، انتشارات دارالحديث، چاپ دوم، 1379 هـ .ش، ج 5، ص 2251.
[7] . روم: 30/21.
[8] . ر.ك: مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه ي قم، چاپ سوم، 1374، ص 13 ـ 17.
[9] . نوري، حسين، مستدرك الوسائل، قم: مؤسسه آل البيت، چاپ اول، 1408 ق. ج 14، ص 181.
[10] . كليني، محمّد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1365، ج 5، ص 332.
[11] . نور: 24/31 ـ 33.
[12] . ر.ك: مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم: انتشارات صدرا، 1369، ص 21 ـ 52؛ مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1367، ج 14، ص 436 ـ 468.