نقض عهد دو گونه است:
گاهي انسان، خودِ عهد را مي گسلد و گاهي رابطه بين خود و عهد را قطع مي كند؛ يعني تعهد به عهد ندارد؛ چنانكه اگر انسان به طناب مستحكمي تمسك كند تا از سقوط محفوظ بماند قطع اين رابطه گاهي به از هم شكافتن تار و پود آن طناب است و گاهي به دست برداشتن از طناب و در هر دو صورت انسان گسيخته از طناب سقوط مي كند.
كتاب هاي الهي كه از طريق پيامبران (عليهم السلام) به امت ها و جوامع بشري داده شده، «عهد الله» و «حبل الله» است و كسي كه بخواهد اين عهود الهي را نقض كند، گاهي كتاب الهي را تحريف مي كند و گاهي آن را تحريف نمي كند، اما پيوند خود را با آن كتاب ها قطع مي كند.
كتاب هاي پيامبران پيشين به هر دو صورت مذكور قابل نقض بوده است؛ يعني هم ممكن بود يهوديان و مسيحيان ارتباط خود را با تورات يا انجيل قطع كنند؛ چنانكه پيروان تورات بر اثر گناه، تذكر و تعهد به كتاب خود را فراموش كردند: «فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[1]
و هم ممكن است خود اين طناب را بگسلند و تورات و انجيل را تحريف كنند: «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا»[2]
تفاوت اين دو شيوه نقض عهد در اين است كه در صورت اول [نقض مفاد عهد] فقط خود شخص منقطع، سقوط مي كند، ولي اصل حبل سالم و محفوظ است و ممكن است ديگري به آن تمسك كرده، نجات يابد، ولي در صورت دوم كه اصل حبل گسسته شده، هم خود عهد شكن سقوط مي كند و هم باعث سقوط ديگران مي شود؛ زيرا وقتي اصل طناب در بين نباشد ديگر از باب سالبه به انتفاء موضوع، كسي قدرت تمسك به آن را ندارد.
پي نوشت:
[1] مائده/13: «ولي بخاطر پيمانشكني، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم؛ و دلهاي آنان را سخت و سنگين نموديم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحريف ميكنند؛ و بخشي از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند؛ و هر زمان، از خيانتي (تازه) از آنها آگاه ميشوي، مگر عده كمي از آنان؛ ولي از آنها درگذر و صرفنظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست ميدارد!» [2] نساء/46: «بعضي از يهود، سخنان را از جاي خود، تحريف ميكنند؛ و (به جاي اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، ميگويند: «شنيديم و مخالفت كرديم! و (نيز ميگويند:) بشنو! كه هرگز نشنوي! و (از روي تمسخر ميگويند:) راعنا [= ما را تحميق كن!]» تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آيين خدا، طعنه زنند. ولي اگر آنها (به جاي اين همه لجاجت) ميگفتند: «شنيديم و اطاعت كرديم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درك كنيم)»، براي آنان بهتر، و با واقعيت سازگارتر بود. ولي خداوند، آنها را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از اين رو جز عدّه كمي ايمان نميآورند.»تفسير تسنيم، ج2، ص 554