استادان، آخوند خراسانی
محمدکاظم خراسانی که خود دارای استعداد و توانایی های بالقوه ی خوبی بود با خوشه چینی از محضر استادهای بزرگی که در حوزه های نجف بودند به صید مروارید از دریای معرفت و تقوای آنها همت گماشت. به راستی که حضور در پای درس آن بزرگان هر استعداد خفته ای را بیدار می کرد و در صراط حق و حقیقت به منصه ی ظهور می رساند.
از جمله استادها و معلمان مهم و تأثیرگذار در زندگی محمدکاظم خراسانی می توان از میرزای شیرازی نام برد. کسی که علاوه بر مدارج مهم علمی، در تاریخ سیاسی ایران زمین تاثیر مهم، دامنه دار و سرنوشت سازی بر جای گذاشت.
این عالم بزرگوار در سال 1230 هجری قمری در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در شیراز به پایان رساند و برای تکمیل آن به اصفهان رفت. بعد از کسب درجه ی اجتهاد، در سال 1259 هجری به نجف اشرف رفت و در درس شیخ محمدحسن «صاحب جواهر» و استاد اعظم شیخ مرتضی انصاری شرکت کرد. بین شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی رابطه ی صمیمانه برقرار کرد. از شیخ مرتضی نقل شده است که فرموده: من با سه تن مباحثه می کنم: میرزای شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی و آقا حسن تهرانی.
محمدکاظم خراسانی از شاگردان خاص میرزای شیرازی بود. تا زمانی که میرزا در نجف اقامت داشت محمدکاظم همیشه در درس ایشان شرکت می کرد. و گاهی که بر سر مساله ای بین استاد و شاگرد مباحثه درمی گرفت همه غرق تماشای دانایی و تجربه ی استاد و جست و جوگری و استعداد شاگرد می شدند. در سال 1291 هجری میرزای شیرازی به سامرا هجرت کرد و محفل درس خود را در آن شهر تاسیس کرد.
محمدکاظم هرچند وقت به سامرا می رفت و در درس استاد خود شرکت می کرد. میرزای شیرازی همیشه شاگردان خود را به شرکت در درس محمدکاظم خراسانی که علاوه بر تحصیل، به تدریس پرداخته بود، تشویق می کرد. درباره ی ارتباط صمیمانه و صعه ی صدر میرزای شیرازی روایتی نقل شده است که در اینجا آن را نقل می کنیم.
یک روز که محمدکاظم خراسانی در درس میرزای شیرازی شرکت کرده بود، استاد بالای منبر برای نظریه ی خود استدلال می کرد. در پایان صحبت استاد، محمدکاظم بر نظریه استاد ایراد گرفته و برای رد آن دلایلی آورد.
استاد برای رد ایراد محمدکاظم توضیحاتی داد. مباحثه و ارائه دلیل و برهان بین استاد و شاگرد مدتی طول کشید. در نهایت محمدکاظم به احترام استاد خود سکوت اختیار کرد.
فردای آن روز میرزای شیرازی برای تدریس بر بالای منبر رفت، در ابتدا درباره ی مباحثه دیروز توضیحی بدین مضمون داد.
«در مورد مساله ی دیروز حق با جناب آخوند بوده، و نظر ایشان درست است».
میرزای شیرازی و تحریم تنباکو
اما جنبه ی مهم دیگری که بر اهمیت میرزای شیرازی می افزاید فتوای ایشان درباره ی تحریم تنباکو است. حکمی که اقتدار پادشاه مستبد قاجار را شکست و به مردم نشان داد که می توان برای سرنوشت خود حاکم شد و جلوی ندانم کاری حاکمان خود فروخته ایستاد.
اغلب محققانی که درباره ی تاریخ تحولات دو قرن اخیر کشورمان به ارائه ی نظریه پرداخته اند، حکم تحریم تنباکو را مقدمه ی جنبش آزادیخواهی مردم در انقلاب مشروطه قلمداد کرده اند.
زیرا قبل از صدور این حکم به وسیله ی میرزای شیرازی، هیچ گونه ذهنیتی درباره ی مخالفت با حکم و نظر شاه در فکر مردم وجود نداشت. آنها تصور نمی کردند بتوان نظری مخالف دستور پادشاه داشت و یا ارائه کرد. پادشاه سایه ی خدا در روی زمین قلمداد می شد و حکم او حکم خدا بود. و چون جامعه در ید قدرت یک فرد مستبد، لاابالی و بی تدبیر قرار داشت هیچ کس را یارای مقابله ی نظری و علمی با او نبود.
اما میرزای شیرازی با شکستن غرور پادشاه به مردم فهماند که می توان به چنین کاری دست زد. بعد از حکم میرزا، چنان کار بالا گرفت که قلیان ها در اندرونی کاخ ناصرالدین شاه به وسیله ی زنانش شکسته شد. شاه که فکر نمی کرد کار به اینجا بکشد در نامه ای ادعا کرد که خودش نیز چنین فکری داشته ست، و درخواست کرد در مواقع لزوم علما و بزرگان به خود ایشان نظراتشان را بیان کنند و کار به سطح جامعه کشیده نشود.
محمدکاظم خراسانی شاگرد توانای میرزا که 13 سال به شاگردی و خوشه چینی از محضر استاد افتخار می کرد، بعد از مرگ ایشان در سال 1312، در مسائل سیاسی و اجتماعی روش استاد خود را ادامه داد. در انقلاب مشروطه ی ملت ایران که چند سال بعد از مرگ میرزا به وقوع پیوست محمدکاظم خراسانی نقشی ایفا کرد که برای همیشه در تاریخ به عنوان افتخاری برای روحانیت شیعه خواهد ماند. در بخش های بعد بیشتر به این قسمت از زندگی ایشان خواهیم پرداخت.
شیخ مرتضی انصاری و شاگرد خاصش
از دیگر استادهای مهمی که در تبلور روح پاک محمدکاظم خراسانی نقش بسزایی داشتند می توان به شیخ مرتضی انصاری اشاره کرد. شیخ مرتضی انصاری متولد شوشتر بود و تحصیلات خود را در دزفول به پایان برد و سپس در نجف ساکن شد. محمدکاظم به درس شیخ مرتضی علاقه ی فراوان داشت. حکایتی که خود ایشان بعدها برای فرزندانشان نقل کرده اند شدت علاقه اش را نشان می دهد.
در یکی از روزها محمدکاظم تنها پیراهن خود را شسته و منتظر خشک شدن آن بود. موقع رفتن به درس شیخ مرتضی رسید و پیراهن خشک نشده بود. ناچار قبای خود را پوشید و مچهای آستین آن را بست و در حالی که عبا را به دور خود پیچیده بود وارد مجلس درس شیخ شد. در گوشه ای نشست به درس استاد گوش سپرد. بعد از پایان درس به سرعت محل را ترک کرد تا کسی متوجه لباس او نشود. ظهر همان روز در خانه ی محمدکاظم را زدند. وقتی در را باز کرد از دیدن شیخ مرتضی یکه خورد. استاد متوجه وضعیت ناراحت شاگرد خاص خود در کلاس شده بود برایش پیراهن تازه آورده بود و چنان به سرعت از آنجا دور شد که محمدکاظم فرصت تشکر هم پیدا نکرد.
مناظره محمدکاظم خراسانی و شیخ شوتری
طبق عادت قدیمی محمدکاظم به هر شهر و دیاری سفر می کرد و در درس علمای آنجا حاضر می شد و از علم آنها بهره می گرفت.
در سفری که برای زیارت مرقد مبارک امام حسین (ع) به کربلا رفته بود، در صحن با حلقه ی درسی برخورد کرد. درباره ی استاد سؤال کرد. پاسخ دادند آخوند اردکانی است. آخوند اردکانی از معاصران شیخ مرتضی انصاری بود و محفل درس ایشان بیشتر کربلا برقرار می گردید. بین آخوند اردکانی و شیخ مرتضی انصاری اغلب مناظره ی علمی برقرار بود.
محمدکاظم به میان طلّاب رفت و به صحبت های آخوند اردکانی گوش داد. آخوند اردکانی گفته ای از شیخ مرتضی را نقل کرد و دو اشکال به آن گرفت و برای رد نظرات شیخ نیز دلایلی مستدل ارائه کرد.
محمدکاظم که به دقت به حرفها و مستندات ایشان توجه می کرد، آنها را به ذهن سپرد و برگشت به نجف، آن گفته ها را در مجلس درس شیخ مرتضی مطرح کرد. شیخ پاسخ داد: اشکال اول آخوند اردکانی وارد است و آن را قبول می کنیم، اما اشکال دوم درست نیست و جواب آن روشن است.
محمدکاظم برای درست بودن اشکال دوم نیز پافشاری کرد و به اقامه ی دلیل پرداخت اما شیخ مرتضی دلایل او را نپذیرفت و مناظره بین ایشان بالا گرفت. در این وقت یکی از طلاب گفت:
«این آخوند را ببینید که دارد گفتار آن آخوند را تایید می کند». (1)
بعد از آن تاریخ محمدکاظم به آخوند خراسانی مشهور شدند.
دیگر استادهای آخوند خراسانی
آخوند خراسانی علاوه بر شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی از محضر استادهای فراوانی بهره گرفت که ذکر نام همه ی آن بزرگان در اینجا ممکن نیست. اما به برخی از آنها گذرا اشاره می کنیم:
1. حاج سید علی شوشتری: ایشان از چهره های ماندگار قرن سیزدهم محسوب می شود. محمدکاظم آن قدر به درس ایشان علاقه داشت که قبل از حاضر شدن به محضر استاد درس آن روز را مطالعه می کرد و اشکالات خود را موقع درس از ایشان می پرسید.
محمدکاظم چند سالی در خدمت آقای شوشتری که به زهد و تقوا مشهور بود حاضر شد که از خرمن معرفت و علم ایشان بهره ها گرفت.
2. شیخ راضی. محمدکاظم در نزد ایشان به یادگیری فقه و اصول پرداخت. فقها و دانشمندان زیادی نزد شیخ راضی که فقیه عصر خود بود به تحصیل پرداختند. شیخ در سال 1290 وفات یافت.
3. سیدمهدی قزوینی. این استاد گرانقدر که اجازه ی روایتی به محمدکاظم داده، در آن از دانش و کمالات او تعریف و تمجید بسیار کرده است. سیدمهدی قزوینی که فقه و اصول تدریس می کرد کتاب مهمی برای فرقه ی امامیه تالیف کرد است.
به راستی اگر نبود تاثیر کرامات بزرگواری، سعه ی صدر و پارسایی استادان بزرگ محمدکاظم، معلوم نبود سرنوشت برای او چه رقم می زد.
منبع: سیدکاظمی، احمد؛ زندگی نامه اندیشه ها و مبارزات آخوند محمدکاظم خراسانی؛ گروه پژوهشهای تاریخی شرکت انتشارات قلم؛ 1382.