فرق استخاره و تفال:
استخاره با تفأل فرق دارد، طبق روایات وارده از معصومین(ع) استخاره معمولاً با قرآن و تسبیح انجام مى گیرد، ولى در تفأل بیشتر کتاب هاى عرفانى و ذوقى مثل دیوان حافظ مطرح است و از طرفى در استخاره طلب خیر دنیا و آخرت است از خداى سبحان، بدین معنا که کسى که استخاره مى کند تنها خیر دنیا را در نظر نمى گیرد بلکه خیر دنیا و آخرت را توأمان در نظر مى گیرد، بنابراین چه بسا کسى استخاره مى کند واستخاره بد مى آید و شخص به آن توجه نمى کند و خیر دنیایى را مى بیند ولى در باطن امر ضرر اخروى مى باشد.
در روایات نیز آمده است که شخصى که مى خواست به تجارت برود از امام صادق(ع) طلب استخاره کرد. امام(ع) در جواب فرمودند که خیر نیست. آن شخص توجهى به استخاره نکرد و به دنبال تجارت رفت. بعد از آمدن از سفر تجارت خدمت امام(ع) رسید و سودى که درتجارت برده بود به امام(ع) گزارش داد. امام(ع) فرمود: در این سفر شما ضرر کرده اید تا سود، چون که نماز صبح شما در سفر قضا شده است، لذا مى بینیم که در استخاره خیر دنیا و آخرت هر دو منظور است. عکس قضیه نیز صادق است مانند جایى که انسان استخاره مى کند خوبمى آید ولى در ظاهر امر ضرر مى کند ولى باطن امر خیر است و این ناظر به جهت اخروى قضیه مى باشد و نکته دیگر این که، استخاره الزام آور نیست ولى بهتر است بعد از استخاره کردن به آن عمل کند.
البته استخاره مربوط به مواردی است که انسان با تحقیق و مشورت به تصمیم درست و قاطعی نمی رسد و شکش برطرف نمی شود, آنگاه با قرآن استخاره و طلب خیر می نماید تا به کمک قرآن کریم بتواند تصمیم بگیرد و از شک خارج شود.
هنگامی که انسان می خواهد کاری را انجام دهد لازم است با نهایت دقت و توجه تمام مقدمات کار را تا آنجا که ممکن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زیان است بپرهیزد. پس از صمیم قلب از خداوند بخواهد او را در این راه موفق کند، و نفع و خیر نصیب او سازد. خلاصه این که وقتی انسان دست به یک کار بزرگ می زند، و سرانجام کار، روشن نیست پس از انجام کارهای لازم که در پیشرفت او دخالت دارد، باید در این حال از خدا بخواهد و بطلبد که او را در این کار پیروز گرداند و در رسیدن به مقصود رهنمون گردد.
این همان استخاره به معنی طلب خیر کردن از خداوند است که روایات صحیح و معتبری دارد، این نوع استخاره نه احتیاج به قرآن دارد نه تسبیح، بلکه یک توجه باطنی به خداوند است.
و نیز در کارهای مختلف انسان می تواند بعد از استمداد از عقل و فکر و مشورت با افراد مطلع، در صورتی که مطلب برایش ابهام دارد و در حالت تحیر و تردید قرار دارد با خداوند مشورت کند و استخاره با قرآن یا تسبیح انجام دهد تا تحیر او را از بین برود، مسلما توجه به خداوند در این حالت آن هم توام با خلوص نیت موثر است و خداوند راه خیر و صلاح را به او نشان می دهد. (ناصر مکارم و جعفر سبحانی، پرسش ها و پاسخ های مذهبی، انتشارات نسل جوان، چاپ 15، 1370، ج 2، ص 138)
نکته قابل توجه این است وظیفه انسان در موارد مختلف زندگی توسط قرآن و روایات مشخص شده است. و لازم نیست در همه موارد از قرآن سئوال کند نماز روزه، خمس، زکات، جهاد، امر به معروف رعایت موازین اخلاقی آداب ازدواج و همسرداری، نحوه تعامل با مردم، معامله و تجارت و … همه حکمتش معلوم است و هر جای بعد از طی مقدمات لازم مردد بود می تواند از خداوند کمک بگیرد تا او را از تحیر نجات دهد.
رجوع به قرآن و فهمیدن مقصود هم کار هر کسی نیست آشنائی مقدماتی و طهارت قلب لازم است.
هنگامی هم که کار را به خداوند واگذار کرد و از صمیم قلب از خدا خواست او را هدایت به خیر کند باید اعتماد کند و هر چه خداوند صلاح دانست به آن عمل کند یعنی بر طبق استخاره رفتار نماید.