اسلوب و نظم نوین قرآن
اسلوب و نظم قرآن، در سبکی جدید و نوین بوده، که نه نثری مانند آن یافت می شود و نه شعری مانند آن، بلکه خود اسلوبی ویژه دارد که خارق العاده است؛ ضمن آنکه تمامی محاسن هر دو شکل مذکور، یعنی: محاسن نثر و شعر را نیز دارا می باشد؛ قرآن، گرچه کلامی الهی است، اما از صنف و نوع کلام بشری، اما عجیب و بدیع است؛ عقلها را متحیر خود نموده و دلها را به سوی خود جذب کرده است.
تعابیر قرآنی که از جنس حروف و کلمات بشری است، همواره شگفت انگیزند؛ زیرا سابقه ای از پیش نداشته و شنوندگانی هم که آن را شنیده و در آن دقت نموده اند، از آوردن مانند آن، ناتوان شده اند؛ «ولید»، کسی که از شاعران بزرگ و سرامدان زبان عربی است می گوید: «کسی از من واردتر در شعر، رجز و قصیده نیست و من هرچه در قرآن تأمل می کنم، نه شعر است، نه قصیده است و نه…؛ آن کلامی است که دارای حلاوت و طراوت فوق العاده ای است؛ کلامی بلندمرتبه و پرمحتوی که هیچ کلامی، همسان و در شأن آن نیست.(1)
تعابیر قرآنی، همانند شعر و نثر و سجع نیستند؛ بلکه ضمن برخورداری از آن مزایا، در قالبهای نوین و تعابیری جدید که آن را ممتاز نموده ارائه شده اند.
متخصصین علم بلاغت، کلام فصیح را به سه گونه تقسیم نموده اند که هر کدام در فصاحت کلام، نقش بسزایی را ایفا می کنند و عبارتند از:
1. ایجاز:
بیان و ادای معنا در قالب الفاظ کوتاه و مختصر، ولی وافی به مقصود؛
2. اطناب:
بیان معنا با لفظی بلند و طولانی به جهت فایده خاصی؛
3. مساوات:
بیان معنا با لفظی که همسان و به اندازه وی است.
در قرآن، تعابیر مذکور به ضمیمه تعابیر دیگر: مانند: «استعارات»، «تشبیهات»، «کنایات» و … به کار رفته و هر کدام در جای خاصی بر زیبایی و شکوه آن افزوده است؛ تعابیر و اسلوب قرآن، همواره به گونه ای به کار رفته اند که در جای خود ممتاز است، مانند:
1. شروع به واو قسم، مثل: والضحی، و الفجر، والنجم، و العادیات و …؛
2. فعل قسم بعد از نفی: مثل: لااقسم بیوم القیامة، لا اقسم بالنفس اللّوامه، لا اقسم بهذا البلد، فلا اقسم بربّ المشارق و المغارب… .
«رمانی» (ت 386 هـ.) می گوید:
قرآن نقض عادت نموده است و کلامی آورده است که در قالب شعر، سجع، خطب، رسائل، و … نمی گنجد؛ زیرا قرآن روشی جدید ارائه کرده که در آن از وزن و شعر بهره برده است.(2)
وجوه و نظایری که قرآن از آنها بهره برده شده از دیگر ویژگیهای اسلوب و نظم نوین قرآن هستند؛ چنانکه گاهی لفظی از معنای اصلی، منحرف شده و در غیر آن به کار رفته است؛ به گونه ای که آن قدر زیبا شده که آن را به معجزه ای بذل نموده است؛ در این رابطه «تفلیسی»(ت 558 هـ.) و دیگران بر بیان این موضوع پرداخته و برای آن صدها نمونه ذکر نموده اند.(3)
تعابیر قرآن و اسلوب و نظم آن، دارای ابعاد فراوان دیگری مانند، سازگاری حروف و معانی، تناسب آیات، تشبیهات، استعارات، کنایات و … می باشد که به تبیین هر یک از آن ها پرداخته خواهد شد:
پی نوشت ها :
1. مستدرک، حاکم، ج2، ص 507.
2. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص 102.
3. وجوه قرآن، ص 280-3.
منبع مقاله :
مؤدب، سیدرضا؛(1390)، اعجاز قرآن، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، چاپ دوم