2) اینکه آن لفظ تنها یک معنا داشته با شد و بر اعتبار همان معنا بر موارد گوناگون اطلاق شود مانند لفظ حیوان که بر گاو، گوسفند، شتر، … اطلاق می شود و در همه این موارد یک معنا از آن فهمیده می شود یا لفظ انسان یعنی همه این مصادیق در آن معنای خاصی که لفظ حیوان بر ایشان وضع شده مشترک اند.
بنابر این مشترک معنوی یک لفظ است که با یک وضع برای یک معنای کلی که دارای مصادیق متعددی است وضع شده بر خلاف مشترک لفظی که یک لفظ است با چند وضع برای چند معنا اشتراک معنوی مفهوم وجود بدیهی است.
بزرگانی چون محقق لاهیجی ،فخر رازی ،صدرالمتألهین یاداوری کرده اند که اشتراک معنوی مفهوم وجود یک امر بدیهی است ویا نزدیک به بدیهی است و دلایلی که ذکر شده بر اشتراک لفظی وجود از اشتباهات پاره ای متکلمان است.
کلام محقق لاهیجی: «واعلم ان اشتراک الوجود معنی بین جمیع الموجودات بدیهیٌ جداً و هذه الوجوه تنبیهاتٌ علیه».(شوارق الهام ص 26)
فخر رازی: «یشبه ان یکون من قبیل الاولیات».(المباحث المشرقیه ج1 صفحه 18)
صدر المتألهین: در اسفار (اما کونه – ای مفهوم الوجود – مشترکاً بین الماهیات فهوقریب من الاولیات اسفار، ج 1، ص 35)
دلیل نخست بر اشتراک معنوی وجود
دلیل بر آنکه مفهوم وجود مشترک معنوی است قابلیت تقسیم وجود است. ما وجود را به اقسام گوناگونی تقسیم می کنیم مثلاً آن را به وجود واجب و وجود ممکن و وجود ممکن را به وجود جوهر و وجود عرض وجوهر را به عقل، نفس، ماده، صورت، جسم و عرض را به کم و کیف و اضافه … تقسیم می کنیم وروشن است که تقسیم در صورتی صحیح است که وحدت مَقسم محفوظ باشد. و آن امر واحد (مَقسم) در همه اقسام حضور داشته باشد.
http://www.stislamiclamerd9.persianblog.com/
البته در پایان گفتنی است اگر چه وجود دارای یک مفهوم است. ولی از یک سو میان وجود موجودات و وجود خداوند تشبیه می شود و از سوی دیگر باید با تنزیه و تسبیح، وجود خداوند را با وجود دیگر موجودات هم سطح ندانیم. بلکه خداوند متعال مطلق وجود است و در وجودش استقلال ذاتی دارد اما موجودات همگی تجلی فعلی خدایند و از خود استقلالی ندارند. بلکه با اراده و تجلی خداوند، فعلیت پیدا می کنند. بدون این که با وجود خدا متحد باشند که شبهه حلول و اتحاد پیش بیاید و بدون این که از خود استقلالی داشته باشند که شبهه مفارقت و جدایی پیش نیاید.