خانه » همه » مذهبی » اشکال هاي غيرعلمي به حديث منزلت

اشکال هاي غيرعلمي به حديث منزلت

نگاهي به حديث منزلت (7)

اشکال هاي غيرعلمي به حديث منزلت

اکنون به اشکالاتي که از روش هاي غيرعلمي براي ردّ حديث منزلت پناه برده اند به اختصار اشاره مي کنيم. برخي از مغرضان اهل تسنن، آن گاه که از راه علمي نتوانسته اند اشکالي بر حديث منزلت وارد کنند، از روش هاي غيرعلمي بهره جسته اند.

0048538 - اشکال هاي غيرعلمي به حديث منزلت
0048538 - اشکال هاي غيرعلمي به حديث منزلت

 

نويسنده: آيت الله سيد علي حسيني ميلاني

 

نگاهي به حديث منزلت (7)

اکنون به اشکالاتي که از روش هاي غيرعلمي براي ردّ حديث منزلت پناه برده اند به اختصار اشاره مي کنيم. برخي از مغرضان اهل تسنن، آن گاه که از راه علمي نتوانسته اند اشکالي بر حديث منزلت وارد کنند، از روش هاي غيرعلمي بهره جسته اند.

1. تحريف حديث

نخستين راهي که پس از اشکال هاي واهي و شکست خورده برمي گزينند، همان تحريف حديث است.
آنان پس از آن که ملاحظه کردند که اشکال هاي بي موردشان در سندهاي حديث و دلالت هاي آن بي فايده است، به تحريف حديث روي آوردند؛ از جمله يکي از ناصبي ها که چاره اي جز تحريف حديث نديده؛ به اين کار دست زده است؛ ولي چه کار زشتي و چه تحريف بدي کرده است. او به گونه اي اين حديث را تحريف کرده که کافران چنين نمي کنند.
به شرح حال حريزبن عثمان در تاريخ بغداد، خطيب بغدادي و هم چنين به کتاب تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلاني مراجعه کنيد. آن ها از حريز چنين نقل مي کنند. حريز مي گويد: روايتي را که مردم از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نقل مي کنند که به علي گفته: «أنت منّي بمنزلة هارون من موسي»؛ اين سخن درست است. اما شنونده اشتباه شنيده است.
راوي پرسيد: مگر چطور بوده است؟
گفت: اين حديث چنين است:
أنت مني بمنزلة قارون من موسي [!!] پرسيدم: از چه کسي اين طور نقل مي کني؟
گفت: شنيدم که وليد بن عبدالملک بر فراز منبر آن را نقل مي کرد. (1)
به راستي نظر شما در مورد اين شخص و راويان اين روايت چيست؟
ولي با تأسف بسيار، همين حريز از کساني است که بُخاري در صحيح خود بر او اعتماد نموده و احاديثش را نقل کرده است. از طرفي تمامي نگارندگان کتاب هاي صحيح اهل تسنن – جز صحيح مسلم – او را پذيرفته و روايتش را تصحيح نموده و از او نقل کرده اند!
در نقلي آمده است: هنگامي که از احمد بن حنبل درباره ي اين شخص پرسيدند گفت: مورد اعتماد است، مورد اعتماد است، مورد اعتماد است!
اين در حالي است که در شرح حال حريز اين گونه نوشته اند: او هميشه به علي (عليه السلام) فحش مي داد و با تمام توان به آن حضرت مي تاخت و ظلم مي کرد [!] عالمان اهل سنّت تصريح کرده اند که حريز ناصبي بوده و همواره مي گفته: من علي را دوست ندارم، چون پدران مرا کشته است.
وي همواره مي گفته: امام ما (معاويه) براي ما و امام شما (علي) براي خودتان. او در هر صبح و شام هفتاد مرتبه علي را لعن مي کرده است [!] و موارد ديگري از اين قبيل که از او نقل شده است؛ اما با تمام اين تفاصيل، اهل سنت روايت او را صحيح مي دانند، احمد بن حنبل سه بار مي گويد که او مورد اعتماد است و بخاري و همه نگارندگان کتاب هاي صحيح – جز مسلم – از او روايت مي کنند.
آري، از اين رو پژوهشگر آزادانديش مي فهمد که آنان بر چه معيارها و ضوابطي در تصحيح حديث و اثبات وثاقت راوي اعتماد مي کنند، و با علي (عليه السلام) و خاندانش (عليهم السلام) چگونه رفتار مي کنند.

2. جعل حديث منزلت براي شيخين

عدّه اي ديگر در قبال حديث منزلت روش ديگري را برگزيدند. آنان حديث منزلت ديگري را هم براي شيخين درست کردند! و از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چنين نقل نمودند که فرمود:
أبوبکر و عمر منّي بمنزلة هارون من موسي.
ابوبکر و عمر براي من به منزله هارون براي موسي است [!] اين حديث را خطيب بغدادي به سند خود نقل کرده و پس از او مَنّاوي در کتاب کنوز الحقائق من حديث خير الخلائق، اين حديث را از خطيب بغدادي نقل مي کند. (2)
اما از نيک بختي اين است که ابن جوزي اين حديث ساختگي را آورده است، البته نه در کتاب الموضوعات؛ بلکه در کتاب العلل المتناهيه في الاحاديث الواهيه. وي پس از نقل آن مي گويد: اين حديث صحيح نيست. (3)
هم چنين ذهبي در ميزان الاعتدال مي گويد: اين حديث منکر و ناشناخته است. (4)
وي بار ديگر اين حديث را در همين کتاب آورده و مي گويد:
خبري دروغ است. (5)
ابن حجر عسقلاني نيز در لسان الميزان، اين حديث را دروغ دانسته و بر ساختگي بودن آن تصريح مي کند. (6)
بنابراين، هيچ راهي براي استناد به اين حديث ساختگي نيست. حديثي که خود اهل تسنن بر ضعف، يا دروغ بودن و مجعول بودنش تصريح مي کنند و علاوه بر آن اين حديث ساختگي، در هيچ کدام از کتاب هاي صحاح، مسانيد و سنن وجود ندارد.

3. ردّ حديث منزلت

سومين و آخرين روشي که براي آنان مانده، همان ردّ کردن حديث منزلت و نپذيرفتن صحّت آن است؛ با اين که – آن سان که روشن شد – اين حديث در صحيح بخاري و صحيح مسلم و منابع ديگر آمده است.
بسياري از علماي اهل تسنن همين راه را پيموده اند و همين بهترين گواه است كه آن ها در راه هاي ديگر شكست خورده و با روش هاي علمي نتوانسته اند در اين حديث اشكالي وارد نمايند.
ابوالحسن سيف الدين آمدي گويد: اين حديث صحيح نيست.
ابن حجر مكّي سخن او را در الصواعق المحرقه نقل کرده است. (7)
هم چنين شريف جرجاني در شرح المواقف، نظر آمدي را پذيرفته و بر آن اعتماد کرده است. (8)
قاضي ايجي نيز در پاسخ حديث منزلت مي گويد: از ناحيه ي سند نمي توان به اين حديث استدلال کرد. (9)
هم چنين افراد ديگري نيز اين حديث را ردّ مي کنند و مي گويند: سند آن صحيح نيست و افراد بسياري از آنان نيز بر سخن آمدي اعتماد مي نمايند.
جالب اين که ذهبي در ميزان الاعتدال و در شرح حال آمدي چنين مي گويد: به جهت عقيده ي بدي که آمدي داشت از دمشق بيرون رانده شد، و اين که نقل شده است که او نماز نمي خوانده، صحيح است. (10)
ما مي گوييم: اگر بي نمازي عيبي است که انسان را از عدالت مي اندازد و سبب مي شود که سخن و نظرش در مسايل علمي بي اعتبار شود؛ پس چرا به اين شخص اعتماد نموده و سخنش را نقل مي کنند؟
علاوه بر آن بنا بر تحقيق انجام يافته، در شرح حال بسياري از حافظان حديث و پيشوايان بزرگ اهل سنت؛ همان محدثان و راويان سنت پيامبر و امينان بر دين آمده است که نماز نمي خوانده اند [!] اگر اين نوشتار فرصتي مي داد، به برخي از عبارت هايي که در مدح و ثناي آن ها و توثيق و تعظيمشان آمده است اشاره مي کرديم که اين عبارت ها گواه اين است که ترک نماز، همان که در نزد مسلمانان پايه و عمود دين است، مايه هيچ نقص و عيبي در اين افراد نيست [!]

سخن آخر

آن چه بررسي و بيان شد، تلاش و اشکالاتي بود که اهل تسنن پيرامون حديث منزلت داشتند. اشکال کنندگان، علما و حافظان آن ها و کساني هستند که اهل سنت در عقايد، احکام و فروع فقهي بر آن ها اعتماد مي کنند.
به راستي اگر خداي متعال براي اين امت، بهترين علمايش را – از همين طايفه ي مظلومي که به گفته اروي حالشان همچون بني اسرائيل در چنگال فرعونيان است – تقدير نکرده بود، دين مبين از بين مي رفت و آثار سيدالمرسلين نابود مي گشت.
ولي خداوند سبحان به وسيله اين عالمان حجت را بر ديگران تمام کرده است.
اکنون بر پژوهشگران با انصافي که در پي بحث و تحقيقند و مي خواهند حق را در هر جا که باشد بيابند و از آن پيروي نمايند، شايسته است که واقعيت قضايا را بفهمند.
از خداوند بزرگ مي خواهيم که ما را بر اين اعتقاد که بر پايه قرآن و سنّتي که نزد همه مقبول و معتبر است، استوار کرده و ثابت قدم بدارد و به ما توفيق دهد تا وظايف و مسئوليتمان را در آشکار کردن حقايق و توضيح امور- همان گونه که وجود دارد – به خوبي انجام داده و آن هايي را که در پي حق و واقعيتند به آن چيزي که خدا و رسولش راضي هستند ياري نماييم. صلوات و رحمت خدا بر حضرت محمد و خاندان پاکش باد.

پي نوشت ها :

1. تاريخ بغداد: 268/8، حديث 4365، تهذيب التهذيب: 209/2.
2. تاريخ بغداد: 385/11، حديث 6258، کنوز الحقائق من حديث خير الخلائق – چاپ شده در حاشيه الجامع الصغير -: حرف الف.
3. العلل المتناهيه: 199/1، حديث 312.
4. ميزان الاعتدال: 473/5، حديث 6900.
5. همان، 207/5،‌ حديث 6015.
6. لسان الميزان: 9/5، حديث 5828. در اين منبع فقط نام ابوبکر آمده است.
7. الصواعق المحرقه: 73.
8. شرح مواقف: 632/8.
9. همان.
10. ميزان الاعتدال: 358/3، حديث 3652.

منبع مقاله :
حسيني ميلاني، سيد علي؛ (1390)، نگاهي به حديث منزلت، ترجمه: هيئت تحريريه ي انتشارات الحقايق، قم: الحقايق، چاپ چهارم

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد