اطاعت در سیره حضرت فاطمه علیها السلام
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ…)(1) خداوند متعال در قرآن کریم همگان را به شناخت حقیقت و پیروی از آن فرا می خواند؛ تبعیت و اطاعتی که بروز و ظهور آن در زندگی شخصی و اجتماعی انسان ها می تواند سرچشمه همه کمالات و نازل کننده برکات و خیرات الهی گردد.
کنکاش در زندگی انسانهایی که نمادهای زنده هر مکتب و اندیشه ای اند، هر محققی را به خطوطی کلی در مسیر زندگی آن بزرگان رهنمون می سازد؛ شاهراهایی که عصاره زندگی اسوه های جوامع انسانی و الهی است. یافتن و خود را همسو ساختن با آن و خصلت های ناب اسوهها، وظیفه همگانی برای جویندگان حقیقت و سعادت می باشد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در مکتب الهی اهل البیت (علیهم السلام) نماد و الگویی جاودان معرفی گشته اسوه بودن حضرت زهرا (سلام الله علیها) تنها در موارد متعددی یاد شده است همچون:
الف) قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «اقتدوا بالشمس فإذا غاب الشمس فاقتدوا بالقمر، فإذا غاب القمر فاقتدوا بالزهرة فإذا غابت الزهرة فاقتدوا بالفرقدین فقالوا: یا رسول الله فما الشمس؟ و ما القمر؟ وما الزهرة؟ و ما الفرقدین؟ فقال: أنا الشمس و على القمر و الزهرة فاطمة و الفرقدان الحسن و الحسین.» (2)
ب) امام زمان بار در توقیع شریفی می فرماید: «.. فی إبنة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال لی أسوة حسنة…»(3) در عمر شریف و اندک خویش مشعل های فروزانی برای حق پرستان افروخته است که در و ظلمت های رفتار و افکار انسانها گشایشگر دروازه های نور به و روی اندیشه های بشری و الهی است. دقت در حیات طیبه بانوی طهارت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بیانگر آن است که خط اصلی زندگی حضرت بر محور«اطاعت» می۔ چرخد و شاه بیت دیوان زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) «تسلیم محض» در وادی حضرت حق جل و علی است.
نوشته حاضر می کوشد تا جلوه هایی از اطاعت پذیری را در سیره و سلوک بانوی کرامت حضرت صدیقه زهرا (سلام الله علیها) بیان دارد و در این مسیر به سه محور اشاره می رود؛ محور نخست: اطاعت الهی، محور دوم: اطاعت نبوی، محور سوم: اطاعت علوی.
محور نخست: اطاعت الهی
هر اطاعتی، برآمده از علم و آگاهی است و بدون دانش نمی۔ توان به اطاعت حقیقی دست یافت. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه ای که در مسجد مدینه پس از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و وقایع بعد از آن بیان می فرماید، همگان را به اطاعت خدواند و رابطه آن با علم توصیه می نماید: «وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» (4)
در این فرمایش اطاعت و علم در کنار یکدیگر جای گرفته اند و زمانی می توان به اطاعت راستین رسید که به شناخت کافی نسبت به خداوند نائل آمده باشیم. بنابراین شایسته است که پیش از بیان اطاعت حضرت فاطمه (علیها السلام) از خداوند به معرفت حضرتش نسبت به آفریگار خویش اشاره شود.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در همین خطبه مذکور درباره خداوند اینگونه می فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جُعِلَ اَلْإِخْلاَصُ تَأْوِیلَهَا، وَ ضُمِّنَ اَلْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا، وَ أَنَارَ فِی اَلْفِکْرَةِ مَعْقُولُهَا، اَلْمُمْتَنِعُ مِنَ اَلْأَبْصَارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ اَلْأَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ اَلْأَوْهَامِ کَیْفِیَّتُهُ، اِبْتَدَعَ اَلْأَشْیَاءَ لاَ مِنْ شَیْءٍ کَانَ قَبْلَهَا، وَ أَنْشَأَهَا بِلاَ اِحْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَهَا، کَوَّنَهَا بِقُدْرَتِهِ، وَ ذَرَأَهَا بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى تَکْوِینِهَا، وَ لاَ فَائِدَةٍ لَهُ فِی تَصْوِیرِهَا، إِلاَّ تَثْبِیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَنْبِیهاً عَلَى طَاعَتِهِ، وَ إِظْهَاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ إِعْزَازاً لِدَعْوَتِهِ»(5) گواهی میدهم، بجز الله، خدایی نبوده و شریکی برای او نیست، تفسیر این گواهی و شهادت، اخلاص است، و پایبند آن، و قلب های آگاه، که در پیشگاه تفکر و اندیشه، معنای آن را روشن فرمود. خداوندی که چشم ها او را نمی توانند بنگرند، و زبان ها از وصف او عاجزند، و وهم و خیال از درک ذات او فرو مانده – اند، اشیای عالم را بدون اینکه چیزی موجود باشد، آفرید، و بدون مثال و نمونه ای ایجاد کرد، با قدرت خود پدید آورد و با اراده خویش ایجاد نمود، نه به آفریدن آنها نیازمند بود، و نه از خلقت آنها سود می برد. جز آنکه خواست حکمتش تحقق یابد، و همه را به اطاعت و بندگی آگاه نماید، و قدرت خود را آشکار کند، و به همه راه بندگی بیاموزد، و دعوت خویش را عزت بخشد.
در این فرمایش حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، اطاعت و بندگی را از اهداف خلقت برمی شمرد و چنین نگاهی به آفرینش نقش مؤثری در زندگی آن بانو دارد. اینک به گوشه ای از این اطاعت و تسلیم می پردازیم:
الف) آنگاه که آیه شریفه «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا» (6) نازل گشت، واقعه ای برای حضرت فاطمه (علیها السلام) رخ داد که از زبان حضرت چنین است:
وقتی آیه نازل شد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را آنگونه که همدیگر را صدا می زنید، نخوانید» ترسیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را با لفظ (ای پدر) بخوانم، من هم همانند دیگران پدر را با نام (رسول الله) صدا زدم. [بدین خاطر] پیامبر، یکبار یا دوبار یا سه بار از من روی گردانید[پاسخ نگفت] سپس رو به من کرد و فرمود: ای فاطمه این آیه درباره ی تو و خانواده ی تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستی و من از تو هستم. همانا این آیه و برای ادب کردن جفاکاران درشت خوی قریش، انسانهای خودخواه و متکبر، نازل شده است. مرا با جمله (ای پدر) خطاب کن که مایه حیات قلب و خشنودی خداوند است.»(7)
این روایت هر چند بیانگر رابطه عاطفی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و عشق و علاقه پدر به دختر خویش را بیان می دارد، اما اطاعت پذیری حضرت زهرا (سلام الله علیها) از فرمان خداوند متعال را نیز نشان می دهد؛ که وی با تمام محبت و ابراز علاقه ای که پدر نسبت به او داشته خود را تافتهای جدا بافته از مسلمین ندانسته، به حکم آقازاده بودن امتیاز ویژه ای برای خویش قائل نیست.
همچنین از این سیره فاطمیه آموخته می شود که در هر مکتبی برای پیشبرد اهداف، رفتار و عملکرد فرزندان و خانواده بزرگان و سران آن مکتب، نقش ویژه ای در اطاعت پذیری دیگران از قوانین جامعه دارد.
روح خاضع و خاشع حضرت زهرا علیها السلام
اطاعت حضرت فاطمه (علیها السلام) از امر خداوند در این روایت نشانه روح خاضع و خاشع حضرت در برابر دستور الهی است، به گونه ای که حتی از پدر بزرگوار خویش نمی پرسد که فرمان خداوند درباره چه کسانی است و این همان تعبد محض حضرت فاطمه (علیها السلام) به آیات قرآن و اوامر شرعی می باشد.
ب) برای فهم اطاعت پذیری حضرت زهرا (سلام الله علیها) کافی است به روایاتی که درباره عبادت های آن بانوی نمونه رسیده، بنگریم؛ روایاتی که بیانگر شوق و عشق وی به مناجات کردن با معبود خویش است و آنکه اینگونه به پروردگارش عشق می ورزد در اطاعت از اوامر خدایی اش سر از پا نخواهد شناخت. و اینک نمونه هایی از عبادات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
– حسن بصری می گوید: در این امت عابدتر از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیدا نمی شود؛ آنقدر در عبادت بر سر پای می ایستاد تا پایش ورم می کرد.(8)
– رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «وَ أَمَّا اِبْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسِیَّةُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلاَلُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِکَةِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِکَتِهِ یَا مَلاَئِکَتِی اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ» (9) اما دخترم فاطمه (علیها السلام)، هرگاه در محراب عبادت می ایستد. خداوند عزیز و جلیل به ملائکه خویش اینگونه خطاب می کند: ای ملائکه من! سرور کنیزانم فاطمه (علیها السلام) را بنگرید که در پیشگاه من ایستاده، در حالی که بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است، و با تمام قلبش به عبادت من روی نهاده است. شما را گواه می گیرم که شیعیانش را از آتش ایمنی بخشیدم.
– ابن فهد حلی نی در کتاب «عدة الداعی» چنین آورده: صدیقة طاهره در نماز از ترس خداوند نفس نفس می زد.(10)
– امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سلمان فارسی (رضی الله عنه) را به منزل فاطمه (علیها السلام) فرستاد، سلمان لحظه ای کنار در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) ایستاد. سپس سلام کرد، شنید که حضرت فاطمه (علیها السلام) در داخل خانه به قرائت قرآن مشغول است و دستاس [آسیاب دستی در حیاط منزل در حال چرخیدن است، بی آنکه شخصی آنرا بچرخاند سلمان شگفت زده به خدمت پیامبر برگشت] رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تبسمی کرده، فرمودند: «یا سلمان! أن إبنتى فاطمة ملا الله قلبها و جوارحها، ایمانة إلى مشاشها، تفرغت لطاعة الله، فبعث الله ملک اسمه زوقابیل – و فی خبر آخر: جبرئیل – فأدار لها الحی و کفاها الله مؤنة الدنیا مع مؤنة الآخرة.» (11) ای سلمان! خداوند تمام وجود دخترم فاطمه (علیها السلام) را سرشار از ایمان کرده، وقتش را برای اطاعت و عبادت خداوند قرار داده است، و خداوند نیز فرشته ای را مأمور ساخته تا دستاس فاطمه (علیها السلام) را بچرخانه و خداوند امور دنیا و آخرت فاطمه (علیها السلام) را بر عهده گرفته است.
توصیف عبادت و اطاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) کاری است ورای امکان، که جز از عهدۀ خدای وی بر نمی آید و حال روحی حضرتش به هنگام عبادت را خدا می داند و بس؛ عزیزی که به گاه نماز ۷۰ هزار فرشته سلام گوی اویند:
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «… أما إبنتى فاطمة فهى سیدة نساء العالمین من الأولین والآخرین و إتها لتقوم فی محرابها فیسلم علیها سبعون ألف ملک من الملائکة المقربین و ینادونها بما نادت به الملائکة مریم فیقولن: یا فاطمه (علیها السلام)! إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین»(12) فاطمه ای (علیها السلام) که خداوند متعال درباره اش می فرماید: «هذا نور من نوری و أسکنه فی سمائی، خلقته من عظمتی…»(13) و در روز قیامت نیز خواسته های فاطمه (علیها السلام) را با این خطاب برآورده می سازد: «یا حبیبتی و إبنه حبیبی، سلینی تعطی…»(14)
این همه عظمت و بزرگواری بسرای حضرت زهرا (سلام الله علیها) تنها بر آمده از اطاعت مداری و بندگی خالصانه ایشان است که در زندگی خویش جز رضایت خداوند متعال انگیزه ای نداشت. پیامبر اسلام و روزی از دخترش پرسید: فاطمه (علیها السلام)! چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خداوند پیام آورده است تا هر چه بخواهی تحقق پذیرد! حضرت زهرا (سلام الله علیها) علت اینگونه بی اعتنایی خویش به خواسته های دنیوی را به نمایش گذاشت و فرمود: «شغلنی عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لى غیر النظر إلى وجهه الکریم.» (15) لذتی که از خدمت و حضور خداوند می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم. [آنچه در کتاب فرهنگ سخنان حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)ء صفحه ۸۳ به نقل از «ریاحین الشریفه» ذکر کرده با اصل کتاب قدری متفاوت است و حضرت می گوید: «یا ابتاه» شغلتنی عن المسألة لذة خدمته، لا حاجة لى غیر لقاء ربی الکریم فی دار الاسلام»
آی ذات خـدا را به وجود تو مبـاهات
در ذات تو، جز ذات الهی همگی مات
حـب تو به درگاه خدا اعظم اطاعـات
ای واسطه قرب مطیعین و مطیـعات(16)
محور دوم: اطاعت نبوی
گام دوم در بحث اطاعت مداری حضرت زهرا(سلام الله علیها)، اطاعت و تبعیت وی از پدر بزرگوار خویش است. از این منظر نیز شایسته است پیش از بیان مصادیقی از اطاعت پذیری حضرت فاطمه (علیها السلام) ، به شناخت و معرفت این بانوی نمونه از مقام و جایگاه نبی مکرم اسلام با اشاره رود تا گمان نشود که اطاعت وی از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها از نگاه رابطه پدر و فرزندی بوده و ناظر به مقام حقوقی رسول گرامی اسلام له نبوده است.
حضرت فاطمه (علیها السلام) در خطبه بلند خویش، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اینگونه برای اهل مدینه معرفی می فرماید: گواهی میدهم که پدرم محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده او[خداوند] است، خداوند او را قبل از آن که بیافریند، انتخاب کرد، و پیش از آنکه بفرستد، به نام نیکو، نام گذاری فرمود، و او را پیش از بعثت برگزید؛ آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غیبت پنهان بودند، و در تاریکی نیستی پوشانده و آثاری نداشتند انتخاب پیامبر که بر اساس علم خدا به آینده امور، و احاطه و تسلط او به حوادث روزگاران، و شناخت خداوند به سرنوشت هر چیزی بود. پیامبر را برانگیخت تا امر خود را تمام کند و آنچه را که مقدر ساخته به انجام رساند…. پس خدای بزرگ، تاریکی های جاهلیت را به وسیله پدرم محمدی صلی الله علیه و آله و سلم روشن ساخت، و مشکلات و تیرگی کفر از قلب ها زدود، و پرده ها را از جلوی دیدگان برداشت…» (17)
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با این شناخت عمیق نسبت به جایگاه رسالت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتار کرده است و بایست از نگاه وی، اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دوشادوش اطاعت الهی قرار گیرد و از این رو است که حضرتش نگاه به چهره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را یکی از سه محبوب دنیوی خویش معرفی می نماید: «حبیب الى من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله، و النظر فی وجه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و الإنفاق فی سبیل الله.»(18) از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و انفاق در راه خدا.
حال با این مقدمه، به بیان گوشه ای از اطاعت های بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می پردازیم:
الف) «روی أن سلمان قال: کانت فاطمة (علیها السلام) جالسة، قدامها رحی تطحن بها الشعیر، و على عمود الرحی دم سائل، و الحسین (علیه السلام) فی ناحیة الدار یتضور من الجوع، فقلت: یا بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دبرت کفاک و هذه فضة، فقالت: أوصانی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أن تکون الخدمة لها یوما. فکان أمس یوم خدمتها قال سلمان: قلت: إنی مولى عتاقه إما أنا أطحن الشعیر أو أسکت الحسین علیه السلام فلما فرغت قلت لعلى علیه السلام ما رأیت، فبکی و خرج ثم عاد فتبسم فسأله عن ذلک رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: دخلت على فاطمة علیها السلام و هی مستلقیة لقفاها و الحسین علیه السلام نائم على صدرها، و قدامها رحى تدور من غیر ید، فتبسم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وقال: یا علی أما علمت أن لله ملائکة سیارة فی الأرض یخدمون محمد و آل محمد إلى أن تقوم الساعة.)(19) از سلمان فارسی (رضی الله عنه) چنین روایت شده که گفت: حضرت فاطمه (علیها السلام) نشسته بود و جو آرد می کرد، از دسته دستاس خون و سرازیر بود و در گوشه منزل، امام حسین علیه السلام از گرسنگی گریه می کرد. گفتم: ای دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را اینگونه دست های خویش را آزار نده حال آنکه فضه خادم شما اینجاست (تا کمک کارتان باشد) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سفارش فرموده که فضه یک روز در میان کار کندریک روز من و روز دیگر فضه ، و فضه دیروز کار کرده و امروز باید استراحت نماید سلمان می گوید چنین ادامه دادم: من بندهای آزاد شده ام، یکی از دو کار را به من بسپارید؛ آرد کردن جو یا آرام کردن حسین علیه السلام را؟ حضرت فرمود: من راحت تر فرزندم را آرام می کنم، تو به آرد کردن جو بپرداز، قدری از جو را آرد کردم که هنگام اقامه نماز شد، رفتم با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز گزاردم، بعد از نماز ماجرای رخ داده را برای حضرت علی علیه السلام تعریف کردم، اشکش جاری گردید و از مسجد بیرون شد، سپس تبسم کنان بازگشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جویای مسأله شد. حضرت علی علیه السلام گفت: «نزد فاطمه (علیها السلام) رفتم، وی را خوابیده یافتم و حسین علیه السلام نیز روی سینه ی مادرش خواب بود، و نزد فاطمه (علیها السلام) دستاس می چرخید، بی آنکه شخصی آنرا بچرخاند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از تبسمی فرمود: ای علی! مگر نمی دانی که خداوند ملائکه ای دارد که روی زمین در گردش اند و تا روز قیامت خدمت گزار محمد و آل محمد (علیهم السلام) هستند.»
این روایت شریف هر چند نکات تازه و جدیدی از عظمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در بردارد، اما آنچه در این بحث مهم است توجه کردن وی به سفارش و دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ دستوری که حضرت فاطمه (علیها السلام) اگر دستش مجروح و خونین شود و فرزند دلبندش گریان گردد، حاضر به نادیده انگاشتن آن نیست؛ فاطمه (علیها السلام)، یک روز تو کارهای منزل را انجام بده و روز دیگر فضه.
ملائکه حق در منزل حضرت زهرا سلام الله علیها
بی جهت نیست که در ادامه روایت، ملائکه حق به کمک حضرت زهرا (سلام الله علیها) شتافته اند تا اطاعت مداری وی را ارج نهند و حضرتش ولی با این رفتار خویش، اطاعت محض از دستورات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اصحاب و پیروان پیامبر اسلام و می آموزد.
ب) عن أبی جعفر علیه السلام: أن فاطمة علیها السلام ضمنت لعلی علیه السلام عمل البیت و العجین والخبز و قم البیت، و ضمن لها على انه ما کان خلف الباب: نقل الحطب و أن یجیء بالطعام، فقال لها یوما: یا فاطمة هل عندک شیء؟ قالت: و الذی عظم حقک ما کان عندنا منذ ثلاثة أیام شیء نقریک به، قال: أفلا أجزیتنی؟ قالت: کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نهانی أن أسالک شیئا فقال: «لا تسألین ابن عمک شیئا إن جاءک بشیء و إلا فلا تسألیه…» (20)
امام باقر علیه السلام می فرماید: حضرت فاطمه (علیها السلام) کارهای منزل حضرت علی علیه السلام، خمیر کردن نان پختن، جارو زدن و نظافت خانه را بر عهده گرفت و حضرت علی علیه السلام نیز وظایف خارج از خانه همچون آوردن هیزم و تهیه غذا را پذیرفت. یک روز على علیه السلام به فاطمه (علیها السلام) گفت: فاطمه جان، چه در خانه برای و خوردن داری؟ عرض کرد: سوگند به خدایی که حق تو را بزرگ شمرده، سه روز است که چیزی در خانه مان نیست تا از شما پذیرایی کنیم! حضرت علی علیه السلام فرمود: چرا به من خبر ندادی؟ عرض کرد: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا از آنکه از تو درخواستی ا داشته باشم، نهی کرد و فرمود: «از پسر عمویت چیزی طلب نکن؛ اگر چیزی به منزل آورد، از بزرگواری اوست، و اگر نیاورد، تو در خواستی نداشته باش….»
این نیز جلوه ای دیگر از اطاعت نبوی حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمایش داده شده است؛ در اطاعت امر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تا سه روز سخنی بر زبان نمی آورد و اگر همسرش سؤال نمی کرد، باز هم فاطمه (علیها السلام) کام فرو می بست و دستور پدر را نمی شکست.
ج) عن على بن الحسین علیهما السلام أنه قال: حدثتنی اسماء بنت عمیس قالت: کنت عند فاطمة إذ دخل علیها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و فى عنقها قلادة من ذهب، کان إشتراها لها على بن أبی طالب علیه السلام من فیء، فقال لها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : یا فاطمة لا یقول الناس إن فاطمة بنت محمد تلبس لباس الجبابرة، فقطعتها و باعتها و اشترت بها رقبة فأعتقتها، فسر بذلک رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) (21) امام سجاد علیه السلام می فرماید: اسماء بنت عمیس این گونه برایم نقل کرده: نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بودم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و بر گردن فاطمه (علیها السلام) گردن بندی از طلا بود که حضرت على علیه السلام برایش خریده بود، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به دختر خویش فرمود: فاطمه جان! آیا مردم نمی گویند فاطمه (علیها السلام) دختر محمد، همچون پادشاهان و ستمگران لباس پوشیده است؟! با این سخن حضرت فاطمه (علیها السلام) آن گردنبند را بیرون آورد، فروخت و با پولش بنده ای را آزاد کرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با این عمل خشنود گشت.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از آگاهی از نظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خود اجازه دفاع کردن از کرده خویش و آوردن بهانه های متفاوت را نمی دهد و بی درنگ در پی رضایت و خشنودی قلب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدام می فرماید این خصلت و روحیه همان است که خداوند می فرماید:« وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا»(22) و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد؛ و هر کس خدا و فرستاده اش را نافرمانی کند، قطعا دچار گمراهی آشکاری گردیده است.
این روایت شریف گذشته از اطاعت پذیری حضرت زهرا (سلام الله علیها) به توجه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عملکرد فرزندش نیز اشاره دارد؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جایگاه حاکم جامعه اسلامی باید خویش و خویشان خود را از دنیازدگی و تجمل گرایی بر حذر دارد تا این روحیه ناپسند در جان جامعه رسوخ نکند، وظیفه ای که تک تک مسؤلان در جامعه و حکومت اسلامی آنرا بر دوش می کشند و رعایت نکردنش قطعا به ضرر جامعه اسلامی خواهد بود.
رفتارهای نیکو حضرت زهرا علیها السلام
همین رفتار را در مواردی دیگر نیز در عملکرد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می بینیم: «عن أبی جعفر علیه السلام قال: کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) إذا أراد السفر سلم على من أراد التسلیم علیه من أهله ثم یکون آخر من یسلم علیه فاطمة (علیها السلام)فیکون وجهه إلى سفره من بیتها و اذا رجع بدأبها. فسافر مرة و قد أصاب على علیه علیه السلام شیئا من الغنیمة، فدفعه إلى فاطمة علیها السلام فخرج فأخذت سوارین من فضة و علقت على بابها سترا فلما قدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دخل المسجد فتوجه نحو بیت فاطمة کما کان یصنع، فقامت فرحة إلى أبیها صبابة و شوقا الیه فنظر فإذا فی یدها سواران من فضة و إذا على بابها ستر، فقعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حیث ینظر الیها، فبکت فاطمة و حزنت و قالت: ما صنع هذا بی قبلها. فدعت ابنیها فنزعت الستر من بایها و خلعت السوارین من یدیها، ثم دفعت السوارین إلى أحدهما و الستر إلى الاخر ثم قالت لهما: انطلقا إلى أبی فأقرءاه السلام و قولا له: ما أحدثنا بعدک غیر هذا فشانک به، فجاءاه فأبلغاه ذلک عن أمهما، فقبلهما رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و التزمهما و أقعد کل واحد منهما على فخذه … ثم قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رحم الله فاطمة لیکسوها الله بهذا الستر من کسوة الجنة، و لیحلینها بهذین السوارین من الجنة»(23) امام باقر علیه السلام می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه عزم سفر می کرد از خانواده خویش خداحافظی می کرد و در پایان با حضرت فاطمه (علیها السلام) خداحافظی می نمود به گونه ای که هنگام سفر، از خانه فاطمه (علیها السلام) عازم می شد و در بازگشت نیز ابتدا به منزل حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد می گشت. یک بار که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسافرت رفته بودند، حضرت على علیه السلام آنچه از غنائم جنگی نصیبش شده بود را به همسر خویش داد و حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آن دو النگوی نقره و یک پرده برای منزل خویش تهیه کرده بود.
وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از سفر بازگشت، همچون گذشته پس از ورود به مسجد، راهی منزل فاطمه (علیها السلام) شد، وی با دیدن پدر با شوق و شادی به سمتش شتافت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تا نگاه کرد، آن النگوها و پرده را مشاهده فرمود، در حالی که به فاطمه (علیها السلام) مینگریست، نشست؛ حضرت زهرا (سلام الله علیها) با حزن و اندوه به گریه افتاد و گفت: «تا به حال پدرم اینگونه رفتار نکرده بود». آنگاه پسرانش را صدا زد و النگوها را از دست خارج ساخت و پرده را از منزل کند، النگوها را به یکی از حسنین علیهما السلام و پرده را به دیگری داد و فرمود: نزد پدرم رفته، سلام مرا برسانید و بگویید: از این پس، در غیاب شما چیزی را جدید نمی کنیم؛ حال اختیار النگوها و پرده به دست شماست. حسنین علیهما السلام آمده، پیغام مادر را رساندند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو را بوسید و در آغوش کشید و هر یک را بر زانوی خویش نشاند… آنگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خداوند فاطمه (علیها السلام) را شامل رحمت خویش سازد؛ در ازای این پرده، خداوند از لباس های بهشتی، وی را خواهد پوشاند و به ازای این دو زیور، خداوند فاطمه (علیها السلام) را از زیور بهشتی می آراید.»
در این روایت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بی آنکه سخنی بر زبان آورد، با نگاه خویش فاطمه (علیها السلام) را آگاه می سازد و آن حضرت و نیز چه زیبا خواسته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را عملی می سازد و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن النگوها و پارچه را بین فقرای مهاجرین تقسیم می فرماید.
اطاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) از مراد و راهنمای خویش در این داستان به نیکی ترسیم شده است و حضرت زهرا (سلام الله علیها) از نحوه نگاه پدر، محزون می گردد و اشک می ریزد و علت این اشک و حزن شاید آن باشد که چرا با رفتار و عملکرد خویش، برای لحظه ای قلب مقدس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نگران ساختم.
اطاعت پذیری از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در سنین کودکی
در ادامه حضرت زهرا (سلام الله علیها) راه خشنود ساختن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ان را به حسن و حسین علیهما السلام خویش می آموزد و این خود درسی است برای تمامی مادران مسلمان که شیوهی اطاعت پذیری از الگوها را در سنین کودکی به عزیزان خویش یاد دهند، همان گونه که حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز رفتارهای نیکو را از ایام کودکی در خانواده و خویش آموخته است:
«حضرت علی علیه السلام به هنگام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بقچه ای نزد حضرتش یافت و درباره آن سؤال فرمود بانوی دو عالم سلام الله علیها بیان داشت: «در آن حریر سبزی است و در آن کاغذ سفیدی که چند سطر نوشته دارد و آن نورانی است». حضرت علی علیه السلام از آن نوشته پرسید و اینگونه شنید: «على جان: وقتی پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به عقد شما در آورد و خبر داد که عقد من در زیر درخت طوبی اجرا گشته… من دو لباس کهنه و نو داشتم و در شب زفاف بر سجاده عبادت خویش نشسته بودم که صدای بینوایی را شنیدم: ای اهل بیت نبوت! امشب اگر جامه کهنه ای دارید، به من بیچاره بدهید، و من آن لباس نو را به او دادم. صبح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با چهره ای نورانی به حجره من تشریف آوردند و فرمودند: چرا لباس نو نپوشیدی؟ عرض کردم: مگر شما نفرمودید هر آنچه صدقه می دهید، باقی می ماند؛ من آن را صدقه دادم، پدر فرمودند: اگر جامه کهنه را می دادی و نو را می۔ پوشیدی، برای شوهرت بهتر بود و مراعات فقیر نیز کرده بودی و در گرمای تابستان نیز در حال روزه خود را حفظ می کردی. من عرض کردم: در این رفتار به شما اقتدا کردم، آنگاه که مادرم خدیجه شرفیاب حضور شما شد و هر چه داشت همه را در راه شما هدیه کرد، تا اینکه وقتی بینوایی از شما تقاضایی کرد، شما پیراهن خود را به وی دادی و خود را به حصیر پیچیدید و از اینگونه امور بسیار انجام داده اید و شما را همانندی نیست و این آیه شریفه در حق شما نازل گردید: « وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَ لَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا»(24) پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گریست و…»(25)
د) از جلوه های اطاعت پذیری حضرت زهرا (سلام الله علیها) ترجیح دادن خواسته رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر نیازهای خویش است و در این باره نیز مصادیق متعددی در تاریخ به یادگار مانده است:
عن على علیه السلام انه قال لرجل من بنی سعد: ألا أحدثک عنى وعن فاطمة علیها السلام إنها کانت عندی و کانت من أحب أهله إلیه، و أنها استقت بالقربة حتى أثر فی صدرها، و طحنت بالرحى حتى مجلت یداها، و کسحت البیت حتى اغبرت ثیابها، و أوقدت النار تحت القدر حتى و کنت ثیابها، فأصابها من ذلک ضرر شدید.
فقلت لها: لو أتیت أباک فسألیته خادما یکفیک ضر ما أنت فیه من هذا العمل فأتت النبی صلی الله علیه و آله و سلم فوجدت عنده حداثة فاستحت فانصرفت. قال: فعلم النبی أنها جاء لحاجة قال: فغدا علینا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ونحن فی لفاعنا فقال: السلام علیکم، فسکتنا و استحیینا لمکاننا، ثم قال: السلام علیکم، فسکتنا ثم قال: السلام علیکم فخشینا إن لم نرد علیه أن ینصرف و قد کان یفعل ذلک؛ یسلم ثلاثا فإن أذن له و إلا انصرف، فقلت: و علیک السلام یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، ادخل فلم یعد أن جلس عند رؤوسنا، فقال: یا فاطمة! ما کانت حاجتک أمس عند محمد؟ قال: فخشیت إن لم نجبه أن یقوم قال: فأخرجت رأسی فقلت: أنا و الله أخبرک یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لا إنها استقت بالقربة حتى أثرت فی صدرها و جرت بالحی حتی مجلت یداها، و کسحت البیت حتى اغبت ثیابها، و أوقدت تحت القدر حتی کنت ثیابها، فقلت لها: لو أتیت أباک فسألتیه خادمة، یکفیک ضر ما أنت فیه من هذا العمل.
قال صلی الله علیه و آله و سلم : أفلا أعلمکما ما هو خیر لکما من الخادم؟ إذا أخذتما منامکما فسبحا ثلاثا و ثلاثین، و أحمدا ثلاثا و ثلاثین و کبرا أدربعا و ثلاثین قال: فأخرجت علیها السلام رأسها فقالت: رضیت عن الله و رسوله . ثلاث دفعات» (26)
تسبیح حضرت زهرا علیها السلام
امام علی علیه السلام به مردی از بنی سعد می فرماید: «می خواهی از خودم و فاطمه (علیها السلام) سخنی برایت بگویم؛ فاطمه (علیها السلام) همسر من و نزد خانواده اش محبوبترین شخص بود؛ وی آنقدر با مشک، آب حمل کرده بود که اثر آن بر سینه اش مانده بود، و با دستاس، آسیاب کرده بود که دستانش تاول زده بود، و آن قدر با جارو به نظافت منزل پرداخته بود که لباسهایش پر از گرد و غبار شده بود، و به حدی زیر دیگ، آتش روشن کرده بود که لباسهایش رنگ و بوی خاکستر گرفته بود. و به این جهت به شدت خسته و بی حال می گشت.
به او گفتم: کاش به خدمت پدر بزرگوارت میرسیدی و خادمی درخواست می کردی تا زحمت این کارها را به دوش گیرد، فاطمه (علیها السلام) نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت، اما چون جمعی را در حال گفتگو با پدر یافت، شرم کرد و بازگشت.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دانست که دختر گرامی اش علیها السلام در پی حاجتی آمده بود، فردای آن روز ما زیر پارچه ای آرمیده بودیم که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لا به درب منزل آمد و فرمود: «السلام علیکم» ما ساکت ماندیم و چون آرمیده بودیم، حیا کردیم که جواب دهیم، باز فرمود: «السلام علیکم» و باز ساکت ماندیم. دوباره رسول گرامی سلام داد وما ترسیدیم اگر جواب ندهیم، حضرتش صلی الله علیه وآله و سلم بازگردند – زیرا شیوه آن بزرگوار چنین بود که سه مرتبه سلام می داد و اگر اذن دخول نمی شنید، باز می گشت – بنابراین من گفتم: «و علیک السلام یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)»، حضرت داخل شد و بی درنگ بالای سر ما نشست و فرمود: فاطمه جان: دیروز چه خواسته ای از پدر داشتی؟ من ترسیدم اگر جواب ندهیم، حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) برخیزند، پس سرم را بیرون آورده و گفتم: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من بیان می کنم… حضرت فرمود: آیا می خواهید چیزی که از خادم برای شما بهتر است یادتان دهم؟ به هنگام خواب ۳۳ بار «سبحان الله»، ۳۳ بار «الحمدلله» و 34 بار «الله اکبر» بگویید، در این هنگام حضرت زهرا (سلام الله علیها) سر خویش بیرون آورد دو، سه مرتبه گفت: آنچه خدا و رسولش بخواهند، می پذیرم.
این روایت به زیبایی تمام، اطاعت مداری را در زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشان می دهد، به گونه ای که با تمام سختی هایی که حضرت علی ال از زندگی آن بانوی نمونه بیان می فرماید، حضرتش و با یک جمله پدر راضی می شود و هیچگونه اعتراضی نمی نماید. و بحث رضایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خواسته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد دیگری از زندگی وی نیز به چشم می خورد.
آنگاه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به ازدواج حضرت فاطمه (علیها السلام) به وی فرمود: «دخترم فاطمه! پسرعمویت على علیه السلام از تو خواستگاری نموده است پاسخ تو چیست؟» حضرت فاطمه (علیها السلام) به پدر احترام کرد و عرضه داشت: «نظر شما چه می باشد؟» پیامبر فرمود: «أذن الله فیه من السماء»: خداوند از آسمان اجازت فرمود. حضرت زهرا (سلام الله علیها) پاسخ داد: «رضیت بما رضی الله لی و رسوله.»(27): خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.
و آنگاه که برخی زنان قریش حضرت زهرا (سلام الله علیها) را سرزنش میکردند که پدرش او را با مردی فقیر شوهر داده است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به نزول جبرئیل ال در این باره اشاره فرموده که آمده و آورده: «… یا محمد! إن الله عزوجل إطلع إلى الأرض اطلاعة، فاختار منها من الرجال علیا علیه السلام و من النساء فاطمة سلام الله علیها فزوج فاطمة من على، فرفعت [فاطمة] رأسها و تبسمت بعد بکائها، و قالت: رضیت بما رضی الله و رسوله» و ادامه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به بیان ویژگی های حضرت علی (علیه السلام) پرداختند و این مسأله تا آنجا پیش رفت که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از شوق از جایش خویش برخاست و فرمود: «رضیت بالله ربا و بک یا أبتاه نبیا و بابن عمى بعلا و ولیا.» (28) خشنودم که خدا پروردگار من، و تو ای پدر، پیامبر من، و پسرعمویم (علیه السلام) شوهر و امام من است.
و در روایتی دیگر آمده که حضرت فاطمه (علیها السلام) در امر ازدواج خویش نظر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر دیدگاه خویش ترجیح داده و می۔ فرماید:
و آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به بیان فضایل و خصلتها الهی حضرت على علیه السلام پرداختند، به گونه ای که در پایان روایت چنین آمده:«… فقالت فاطمة: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ما أختار علیه أحدا من أهل الأرض، فزوجها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) (29)
حضرت فاطمه (علیها السلام) گفت: ای رسول خدا ! هیچ کس از زمینیان را بر علی علیه السلام ترجیح نمیدهم، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عقد را جاری فرمود.
در روایات فوق نکات بسیاری برای شیوه رفتاری والدین با فرزندانشان در امر ازدواج یافت می شود ولی آنچه ما پیگیر آن بودیم همان عنایت حضرت فاطمه (علیها السلام) به دیدگاهها و نظرات رسول گرامی اسلام او بود که به خوبی قابل استفاده می باشد.
از دیگر مواردی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسول گرامی را مقدم می دارد، مسئله فدک است؛ وقتی آیه (وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ)(30) نازل شد، جبرئیل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «أعط فاطمة فدکا» فدک را به فاطمه (علیها السلام) عطا کن…، پیامبر اسلام از نزول آیه و امر الهی را به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ابلاغ فرمود و ادامه داد: «فیمنعوک إیاه من بعدی» پس از من آنرا غصب و از دست تو می گیرند حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «لست أحدث فیها حدثا و أنت حى، أنت أولی بی من نفسی و مالی لک، .. أنفذ فیها أمرک» [ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! تا زنده ای من هرگز در فدک تصرفی نخواهم کرد. تو بر من سزاوارتری و اموال من، مال تو است، اما برای اثبات حق من در فدک، مدرک و سند آن را محکم و استوار فرما آنگاه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مردم را در منزل خویش جمع کرد و حکم الهی را به همگان ارائه فرمود.(31)
نقل ماجرای فوق در کتاب مناقب ابن شهر آشوب چنین است: «… فنزل: (و آت ذا القربی حقه) قال: و ما هو؟ قال: أعط فاطمة فدکا.. فحمل الیها النبی ما أخذ منه و أخبرها بالآیة، فقالت: و لست أحدث فیها حدثا و أنت حی، أنت اولی بی من نفسی ومالی لک، فقال: أکره أن یجعلوها علیک سبة (العار) فیمنعوک ایاها من بعدی فقالت: أنفذ فیها أمرک، فجمع الناس إلى منزلها و أخبرهم أن هذا المال لفاطمة فغرقه فیهم، و کان کل سنة کذلک و یأخذ منه قوتها، فلما دنا وفاته دفعه الیها.» (32)
آنچه گذشت گوشه هایی از اطاعت نبوی در سیره رفتاری حضرت زهرا است (سلام الله علیها) ، که هر یک می تواند الگویی مناسب در این روزگار برای پیروان واقعی آن بانوی کریمه باشد.
محور سوم: اطاعت علوی
آخرین محوری که در بحث اطاعت در این مختصر به آن اشاره می رود، اطاعت پذیری حضرت زهرا (سلام الله علیها) از حضرت علی علیه السلام می باشد؛ که در این محور نیز ابتدا به شناخت حضرت فاطمه (علیها السلام) از امام خویش باید اشاره کرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ویژگیها حضرت علی علیه السلام در اسلام را چنین برمی شمرد:
– کلما أوقدوا نارا للحرب أطفاها الله أو نجم قرن الشیطان أو فغرت فاغرة من المشرکین أخاه فی لهواتها، فلا ینکفئ حتى یطأ صماخها بأخمصه و یخمد لقبها بسیفه، مکدودا فی ذات الله، مجتهدا فی أمر الله، قریبا من رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، سیدا فی أولیاء الله، مشمرا، ناصحا مجدا، کادحا، لا تأخذه فی الله لومة لائم…»(33) هر گاه آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد، یا هر هنگام که شاخ شیطان سر برآورد، یا اژدهایی از مشرکین، دهان باز کرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش علی بن ابیطالب علیه السلام را در کام اژدها و شعله های فتنه ها افکند و على هم باز نمی گشت، مگر آن که سر سرکشان را پایمال شجاعت خود می گردانید، و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش می کرد.
على علیه السلام آبدیده از تلاش فراوان در راه خدا، کوشش گر خستگی ناپذیر در امر خدا، نزدیک و خویشاوند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، سید و سروری از اولیای خدا، همواره دامن به کمر زده، نصحیت کننده، و تلاش کننده در راه خداست، که در راه خدا از سرزنش ملامت گران پروایی نداشت.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با این شناخت و معرفت از حضرت علی علیه السلام با وی زندگی می کرده است و این دیدگاه خود بیانگر اطاعت۔ پذیری والای حضرت زهرا (سلام الله علیها) از حضرت علی علیه السلام باشد و اینک به گوشه هایی از این اطاعت ها اشاره می رود:
الف) بعد از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و وقایع رخ داده، حضرت زهرا (سلام الله علیها) دست به برخی رفتارهای سیاسی در دفاع از عقیده خویش درباره ولایت حضرت علی علیه السلام زد، که یکی از آنها صحبت نکردن با عاملان اصلی آن وقایع یعنی ابوبکر و عمر بود: «و الله لا أکلمکما من رأسی کلمه حتى ألقى ربی، فأشکونکما إلیه بما صنعتما به و بی و ارتکبتما منی»(34) سوگند به خدا! بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه نیز سخن نمی گویم، تا به ملاقات خدا بشتابم و شکایت شما دو نفر را به خدا می برم، و توضیح خواهم داد که شما با خدا و دین او و با من چه کردید و چه اعمالی را مرتکب شدید.
سران سقیفه برای جلب افکار عمومی مردم به فکر چاره افتادند، تا به گونه ای از حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلجویی نمایند و اجازه ملاقات می خواستند و تظاهر به جبران اشتباهات می کردند.
اما حضرت فاطمه (علیها السلام) و در تداوم مبارزه همه جانبه خویش، هرگونه پیشنهادی را رد می نمود و موضع اعتراض یا سکوت و بیزاری را ادامه می داد، تا اینکه روزی امام علی علیه السلام وارد منزل شد و فرمود: «أیتها الحرة: فلان و فلان بالباب یریدان أن یسلما علیک فما تریدین؟» فاطمه جان: ابوبکر و عمر پشت درب خانه، منتظر اجازه ورود می باشند. تا نظر شما چه باشد؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) در برابر شوهر خویش فرمود: «البیت بیتک، و الحرة زوجتک، فأفعل ما تشاء»(35) على جان! خانه، خانه توست. من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام ده.
در این روایت، حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه خود معصوم و عاری از خطا و اشتباه است، ولی از امام خویش اطاعت سیاسی دارد و سخن خویش را نادیده می انگارد و اطاعت محض خویش از ولی زمان را اعلام می دارد و البته که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ابتدا براساس موضع شخصی خویش سوگند یاد کرده بود که«من رأسی» و از جانب خودم با آن دو نفر کلامی نمی گویم؛ ولی و اگر دستور حضرت علی علیه السلام به میان آورد، مسأله متفاوت خواهد شد.
بحث اطاعت سیاسی از حاکم جامعه اسلامی در هر عصر و زمانی لازم است؛ و بیش از همه بر بزرگان و سرآمدان سیاسی جامعه اسلامی است که دیدگاه سیاسی رهبر جامعه اسلامی را بر عقیده خویش مقدم دارند و در برابر وی صف آرایی نداشته باشند.
قضایای پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
ب) در قضایای پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، بعد از بردن امام على علیه السلام به مسجد، در آن ازدحام جمعیت، عمر با شمشیر برهنه تهدید کرد که اگر با ابوبکر بیعت نکنی، گردنت را می زنم. در این هنگام حضرت زهرا (سلام الله علیها) به ابوبکر فرمود:
– یا أبابکر! أترید أن ترملنی من زوجی؟ « فَقَالَتْ یَا أَبَا بَکْرٍ أَ تُرِیدُ أَنْ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی وَ اَللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَ جَیْبِی وَ لَآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَى رَبِّی فَأَخَذَتْ بِیَدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ خَرَجَتْ تُرِیدُ قَبْرَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِسَلْمَانَ أَدْرِکْ اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَى جَنْبَتَیِ اَلْمَدِینَةِ تُکْفَئَانِ …» (36) ای ابوبکر! آیا می خواهی شوهرم را از دستم بگیری؟! سوگند به خدا اگر دست از او برنداری، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک زده کنار قبر پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می روم. سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) دست امام حسن و حسین علیهما السلام را گرفت تا در کنار قبر پیامر با نفرین و ناله تهدید خود را تحقق بخشد.
امام علی علیه السلام به سلمان فرمود: سلمان! فاطمه (علیها السلام) را دریاب! گویی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمه (علیها السلام) موی پریشان و گریبان چاک نماید و در کنار قبر پیامبر و نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد.
سلمان شتابان خدمت حضرت فاطمه (علیها السلام) رسید و گفت: «ای دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و در حق مردم نادان نفرین مکن».
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: « یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّى آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَى رَبِّی»(37) و ای سلمان! آنها قصد جان على اله را دارند و من در شهادت » على ات نمی توانم صبر کنم، صبرم تمام شده، مرا به حال خود بگذار تا کنار قبر پدرم بروم، موهایم را پریشان نمایم، گریبان چاک کنم و به درگاه خدا ناله سردهم.
سلمان که حضرت فاطمه (علیها السلام) را برای ناله و نفرین مصمم یافت، گفت: امام علی علیه السلام مرا فرستاد و فرمود که به شما بگویم: فاطمه (علیها السلام)، به خانه باز گردید و از ناله و نفرین خودداری کنید.»
وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیام امام خویش را شنید، فرمود: « إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ »؛ حال که امام من فرمان داده بر می گردم و صبر می کنم و سخن آن بزرگوار را می پذیرم و از او اطاعت می کنم. و آنگاه که حضرت فاطمه (علیها السلام) و دست از نفرین و ناله برداشت، به سلمان فارسی (رضی الله عنه) فرمود:
– «ویلهم یا سلمان! یریدون أن یؤتموا ولدی الحسنین، والله یا سلمان! لا أخلى عن باب المسجد حتى أرى ابن عمى سالما بعینی». وای بر آنان ای سلمان! آنها می خواهند دو فرزند من حسن و حسین علیهما السلام را یتیم و بی سرپرست نمایند. ای سلمان! به خدا سوگند از درب مسجد مدینه پا بیرون نمی گذارم تا آنکه پسر عموی خود را با چشمان خودم رها شده و سالم مشاهده نمایم.
پس از لحظاتی چند که در میان سکوت، اندوه و شگفتی حاضران مهاجمین دست از امام علی علیه السلام کشیدند و حضرتش تنها و مظلوم از مسجد مدینه خارج گشته راهی خانه شد، حضرت زهرا (سلام الله علیها) به شوهر معصوم خود نگریسته فرمود:
«روحی لروحک الفداء، و نفسى لنفسک الوقاء یا أبا الحسن! إن کنت فی خیر کنت معک، و ان کنت فی شر کنت معک» على جان! جانم فدای تو، و روحم سپر بلاهای جان تو؛ همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بالای گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.
این پرده در تاریخ زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) اطاعت محض از مولا و سرور خویش را به نمایش می گذارد؛ اطاعتی که همواره در مسیر خواسته های معشوق خویش است و تا پایان راه با وی عهدی دیرین دارد؛ عهدی که همگان در زندگی خویش بدان محتاجیم و بایست در رسیدن به آن، به بانوی نمونه اسلام حضرت زهرا (سلام الله علیها) تأسی کنیم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در وصیت به حضرت علی علیه السلام بر اطاعت۔ مداری خویش تکیه می کند و می فرماید:«یا ابن عم ما عهدتنی کاذبة ولا خائنه و لا خالفتک منذ عاشرتنی» ای پسر عمو! هیچ وقت مرا دروغگو و خیانت کار ندیده ای، و از زمانی که با من زندگی کردی، با تو مخالفت نکرده ام.
حضرت علی علیه السلام نیز فرمود:«معاذ الله! أنت أعلم بالله و ابر و أتقی و آکرم و أشد خوفا من الله، من أن أوبخک بمخالفتی» (38) پناه به خدا! تو عالم تر به خدا و نیکوکارتر و پرهیزگارتر و گرامی تر و ترسان تر از خدایی، از اینکه من تو را به نافرمانی از خود سرزنش کنم.
اطاعت مداری در زندگی حضرت فاطمه (علیها السلام) از همان ابتدای زندگی مشترک وی با حضرت علی علیه السلام مورد توجه و عنایت شوهر گرامی اش بوده است به گونه ای که فردای عروسی وقتی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اول از حضرت علی اف درباره همسرش حضرت فاطمه (علیها السلام) می پرسد، جواب حضرت علی الت بر مدار مطیع بودن همسر خویش است:«فسأل (صلی الله علیه و آله و سلم) علیا: کیف وجدت أهلک؟ قال: نعم العون على طاعة الله و سأل فاطمة قالت: خیر بعل»(39) حضرت فاطمه (علیها السلام) از منظر حضرت علی علیه السلام یار و یاوری نیکو برای اطاعت کردن از خداوند است؛ همان گونه که رفتار و سیره آن بانو امروز برای عاشقانش الگوی نیک در مسیر طاعت الهی است و چنگ زدن به دامان آن بزرگوار، یاور شایسته ای برای پیمودن راه حقیقت است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) همان گونه که در اطاعت از همسر خویش کوشا بود در حمایت از حضرت علی علیه السلام نیز پیشگام بود و وی را قبله آمال خویش می دانست؛ زیرا از رسول گرامی اسلام نه شنیده بود که: «مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی ولا تأتی»(40) مثل امام مانند کعبه است؛ مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف نماید.
على اسـت کعبه و بیت گلیـن اوسـت مطاف
و در آن مطاف گلین، فاطمه است غرق طواف
طواف اول زهرا به حفظ حیدر بود
شروع از وسط حجره تا دم در بود
کسی که رکن حرم، خشتی از حیاتش بود
طـواف دوم او بـیـن درد و آتــش بــود
طواف سوم او جان به کتف نهادن بود
دم از علـی زدن و پشت در فتادن بود
طـواف چـهارم او شـعله بر جگر میـزد
نفس شمرده شمرده به پشت در میزد
طواف پنجم او شد شهادت پسرش
که گشت در بر مادر فدایی پـدرش
ششم طواف چه گویم ز ضربت آن دست
به گوش مادر سـادات، گوشواره شکست
طـواف هـفتـم دادنــد اجـر مـولا را
در این طواف شکستند دست زهرا را
در این طواف به بازوی او نشانه زدند
که در بهشـت حوری به تازیـانه زدند(41)
به امید آنکه این مختصر مورد قبول بانوی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار گیرد و همگان را در پیمودن مسیر اطاعت یاری رساند و از شفاعت خویش بهره مند فرماید و این نوشته بتواند گامی باشد در آشنایی بیشتر با حضرت فاطمه (علیها السلام) انشاء الله ؛ هر چند که امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنما سمیت فاطمة لأن الخلق طموا عن معرفتها»(42)؛ وی را فاطمه (علیها السلام) نامیدند؛ زیرا مردم از شناخت حقیقی وی عاجزند.
پینوشتها:
١- سوره، آیه۵۹
2- معانی الأخبار،ج1 ص ۲۶۷ ، باب ۴۹
3- بحارالانوار ج53 ص ۱۸۰
4- سوره فاطر، آیه ۲۸
5- بحار الأنوار, ج۲۹ ص۲۲۰
6- سوره نور، آیه ۶۳.
7- بحارالأنوار، ج32 ص۴۳ ؛ کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام / ۳۵۸ح ۴۲۱.
8- فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت ص ۲۲۱
9- بحار الأنوار, ج۴۳ ص۱۷۲
10- فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت ص ۲۲۱.
11- اعلام الهدایة ، ج3 ص41 – بحارالأنوار ج43 ص ۴۶ ح ۴۴.
12- بحارالأنوار، ج43 ص ۲۴ ح ۲۰.
13- همان ج43ص ۱۲ ح ۵.
14- همان،ص ۲۱۹ ح ۱.
15- ریاحین الشریعة ج1 ص105؛ نهج الحیاة ص ۱۹ح ۵۶.
16- عارف بجنوردی.
17- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) ۸۶/1
18- همان، ص ۲۳۲.
19- بحارالأنوار، ج28 ص۴۳ ح ۳۳.
20- تفسیر عیاشی، ج1 ص171 – بحارالأنوار، ج31ص ۴۳ ح ۳۸.
21- بحارالأنوار ، ج43 ص ۸۱ح ۲.
22- سوره احزاب، آیه ۳۶.
23- بحار الانوار، ج ۴۳، ص۸۳، ح ۶۳۳.
24- سوره اسراء، آیه ۲۹.
25- ریاحین الشریعة، ج1 صص ۱۰۵- ۱۰۴.
26- علل الشرائع، ج2 ص65باب ؛بحارالأنوار، ج88صص ۴۳و ۸۲.
27- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) ص ۲۰.
28- بحارالانوار، ج43 صص ۱۵۱- ۱۵۰.
29- تفسیر علی بن ابراهیم، ج2 صص ۳۳۸ – ۳۳۶
30- سوره اسراء، آیه ۲۸.
31- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) ص ۲۰۸.
32- مناقب ابن شهر آشوب، ج1ص ۱۴۲.
33- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) ص ۱۹۲
34- علل الشرائع، ج1ص ۲۲۱ باب ۱۴۹.
35- بحارالأنوار، ج43 صص ۱۹۸- ۲۰۳
36- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)صص ۱۲۷ – ۱۳۰.
37- همان
38- فرهنگ فاطمیه،ص۴۰؛ بحارالأنوار ، ج43 ص ۱۹۱
39- مناقب، ابن شهر آشوب، ج3 ص365 ؛ بحارالأنوار، ج43 ص ۱۱۷.
40- بحارالأنوار، ج36ص ۳۵۳
41- حاج غلامرضا سازگار(میثم).
42- بحارالانوار، ج43 ص ۶۵ ح ۵۸
منابع:
١- قرآن کریم
۲- اعلام الهدایة
٣- امالی، شیخ صدوق
۴- بحارالأنوار
۵- تفسیر عیاشی
۶- تفسیر قمی
۷- ریاحین الشریعة
۸- علل الشرائع
9- فاطمة؛ تجلیگاه انوار آفرینش
۱۰- فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) ؛ از ولادت تا شهادت
۱۱- فرهنگ فاطمة
۱۲- فرهنگ سخنان حضرت فاطمة الزهراء
۱۳- کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین
۱۴- لسان العرب
۱۵- معانی الأخبار
۱۶- مکارم الأخلاق
۱۷- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام
۱۸- نهج الحیاة
منبع: سلسله مقالات فاطمیه، نویسنده: سعید رحیمی میمونه، ناشر: معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان چاپ و انتشارات، صص 64-17