اعتدال و انضباط در صدا و صوت
«واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير؛ پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشتترين صداها صداى خران است». [1]
اعتدال و انضباط در صدا و صوت
اعتدال و انضباط در صدا و صوت
در قرآن، دهمين و آخرين نصيحت لقمان به فرزندش چنين بيان شده:
«واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير؛ پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشتترين صداها صداى خران است». [1]اسلام دين اعتدال است، اعتدال و ميانه روى، و به عبارت روشنتر پرهيز از افراط و تفريط، در همه امور و شؤون زندگى، يك ركن ركين و اصل خللناپذير در همه ابعاد اسلام مطرح مىباشد، از اين رو امت اسلام در قرآن به عنوان امت وسط، و از اين جهتبه عنوان الگوى جهانيان معرفى شده، آنجا كه مىخوانيم: «وكذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس؛ همان گونه (كه قبله شما يك قبله ميانه بين شرق و غرب است) شما را نيز امت ميانهاى قرار داديم (در حد اعتدال بين تندروى و كندروى) تا براى مردم، گواه و الگو باشيد». [2]در روايات متعددى از امامان معصوم (علیه السلام) نقل شده كه فرمودند:
«نحن الامة الوسطى، و نحن شهداء الله على خلقه و حججه فى ارضه… نحن الشهداء على الناس… الينا يرجع الغالى و بنا يرجع المقصر؛ امت ميانه ما هستيم، و ماييم گواهان خدا بر خلق و حجتهاى او در زمين، ماييم گواهان بر مردم، غلو كنندگان و افراط گران بايد به سوى ما باز گردند، و مقصران و كندروان بايد به ما بپيوندند، و روش ما را الگو قرار دهند». [3]يكى از شاخههاى اعتدال، اعتدال در راه رفتن است، به طورى كه راه رفتن انسان مغرورانه و دور از ادب و انضباط نباشد، و نيز سست و بىحال كه نشان دهنده تنبلى و خستگى است نباشد، در بحث قبل، در مورد راه رفتن صحيح و مؤدبانه، سخن به ميان آورديم و در اين جا به همان بسنده مىشود. شاخه ديگر اعتدال، در صدا و صوت است، كه از آداب مهم معاشرت اسلامى به حساب مىآيد، كه در اين گفتار، به عنوان آخرين و دهمين نصيحت لقمان به پسرش (كه در قرآن آمده) به شرح آن مىپردازيم.
معنى اعتدال در صدا و صوت
اعتدال در صدا و صوت، يعنى رعايت ادب و انضباط در صدا و صوت كه به گونهاى بلند و ناهنجار و نا به هنگام نباشد تا باعث آزردگى ديگران شود. با توجه به اين كه صداها داراى انواع و اقسام است، مانند: صداى وسائل نقليه، صداى ماشين آلات، صداى بلندگوها بر فراز مساجد و حسينيهها و تالارها، صداى عادى انسانها در گفت و گوهاى رودررو و يا در تلفن، صداهايى كه از سرفه و عطسه و دهان دره و سكسكه توليد مىشود، كه اگر غير طبيعى باشد و انسان بر فشار آن با اختيار خود بيفزايد، نيز يك نوع صداى ناهنجارى است كه بايد از آن پرهيز كرد، و هم چنين صداهاى مختلف رسانههاى صوتى از قبيل راديو، تلويزيون، ويدئو، صداى بوقهاى مختلف از اتومبيلها، ترنها و كارخانهها و موتورسيكلتها… و به طور كلى يكى از مشكلات، به ويژه در عصر حاضر كه عصر ماشين و فضا و ارتباطات است، آلودگى صوتى است كه موجب سلب آسايش و آرامش انسانها مىشود و به عقيده كارشناسان، آلودگى صوتى علاوه بر آسيبرسانى به نيروى شنوايى موجب آسيب رسانى به قلب و اعصاب، و باعث بىخوابى و ضعف خواهد شد، و اين آلودگى به ويژه يكى از آزارهاى جانكاه براى بيماران اعصاب و بيماران ديگر به شمار مىآيد، و اين نوع صداها گاهى به عنوان عروسى، و زمانى به اسم عزادارى، و موقعى در زمين ورزش، و وقتى به نام سيزده بدر، و آتش بازى و ترقه بازى، كه از بدترين و خطرناكترين نوع ايجاد صدا است، و يا فريادهايى هنگام خريد و فروش، و نزاعها پديدار مىگردد، و احيانا اين فريادها موجب فتنه و كشمكش و ناهنجارىها شده است، بسيار ديده وشنيده شده، همسرى نزد همسرش، فرزندى نزد پدر و مادر و به عكس، و يا همسايگان و برادران و همسفران به خاطر اين كه درشت و خشن سخن مىگويند، و انضباط در صدا را رعايت نمىكنند، آتش عداوت بين خود را پديدار آورده و شعلهور مىسازند، به طورى كه اين موضوع هم چون يك مثل شده، كه يكى به ديگرى مىگويد: «صدايت را بلند نكن، خفه شو، اين قدر داد و فرياد نكش، آرام حرف بزن وگرنه من هم فرياد مىزنم!» و همين سخنان كه هر روز شاهد آن در بين مردم هستيم، مقدمه جنگ و جدال، و هيزم آتش كينه و عداوت خواهد شد. و مىتوان گفت: كه فريادها و صداهاى ناهنجار يا بلند كه موجب آزار ديگران مىشود، و حتى باعث تنفر و انزجار مىگردد، يكى از گناهانى است كه موجب حق الناس است، يعنى توبه از آن گناه، مشروط به جلب رضايت آنهايى است كه بر اثر سر و صداى او آزرده شدهاند. به خصوص رانندگان بايد بيشتر رعايت كنند، بسيار ديده شده كه در خيابانهاى شلوغ، و پس از ورزشهاى عمومى، و يا امورى كه باعث راه بندان شده، بعضى از رانندگان با بوقهاى ممتد، اعصاب مردم را خرد مىكنند، و در اين ميان افراد بيمار و يا سالخردهاى وجود دارند، كه به طور جدى آزرده شده و روح و روانشان كوفته خواهد شد، بر همين اساس در كشورهاى متمدن، براى جلوگيرى از آلودگى صوتى، قوانين و برنامههاى مبسوطى قرار دادهاند، و جريمه هايى وضع نمودهاند تا آسايش و آرامش محيط را حفظ كرده، و مردم را از اين آلودگى زيانبخش حفظ كنند، آمار نشان دهنده افراد بيمار بسيارى است، كه جان خود را فداى همين آلودگى صوتى نمودهاند، به عنوان مثال، شخصى به بيمارى قلبى مبتلا است، وبى خبر از همه جا از راهى عبور مىكند، ناگهان نوجوان بىادبى در كنار او ترقهاى با صداى مهيب ايجاد مىكند، و همين باعث مرگ آن بيمار، و يا آسيب شديد به او مىشود، هر انسان باوجدانى از اين گونه حركات نابخردانه، اظهار تنفر كرده و در مورد عامل آن نفرين مىنمايد.
نيز بايد توجه داشت كه مزاحمتهاى تلفنى، و تلفنهاى بىوقت، و يا در زدن و فشار دادن دكمه اف اف منازل در هنگام استراحت صاحب خانه، و فرياد زدن فروشندگان با بلندگو در كوچهها، به خصوص در وقتهاى استراحت را، مىتوان به عنوان آلودگى صوتى و مزاحمتهايى كه داراى حق الناس استشمرد، و هم چنين جار و جنجال شاگردان در كلاس در حضور معلم و استاد، از مصاديق روشن بلند حرف زدن است.
بنابراين در همه جا و همه انواع صداها، بايد رعايت اعتدال نموده و موجب مزاحمت ديگران نشد، چرا كه آرامش از حقوق طبيعى مردم است، و ناديده گرفتن آن، تجاوز به حريم حق الناس بوده و جرم سنگين مىباشد.
كنترل صوت از نظر قرآن
در قرآن در سه مورد سخن از انضباط صوتى در سخن گفتن به ميان آمده [4] كه دو مورد آن مربوط به سخن گفتن با پيامبر (صلی الله علیه وآله) است، و يك مورد آن به عنوان يكى از نصايح حضرت لقمان به پسرش، كه يك اندرز عمومى است مىباشد، در مورد نصيحت لقمان چنان كه در آغاز ذكر شد، متن آن چنين است:
«واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير» [5]در اين آيه به دو مطلب تصريح شده:
نخست: اين كه وقتى كسى را صدا مىزنى يا با كسى سخن مىگويى، از صداى خود بكاه، وبه تعبير ديگر صداى خود را فروگير، و آن را بلند نكن.
واژه «غض» در اصل به معنى فرو خواباندن و از بالا به پايين آوردن و كاستن است، كنايه از اين كه صداى خود را نرم و ملايم كن و از فرياد و نعره زدن برحذر باش.
دوم: اين كه: در نصيحت لقمان صداهاى ناهنجار و بلند به صداى الاغ تشبيه شده، با اين كه صداهاى گوش خراشتر و ناراحت كنندهتر از آن در محيطهاى ما وجود دارد، اين تشبيه از اين رو است كه جنبه عمومى دارد، و در هر جا و همه زمانها يك مثال روشن و همگانى است.
و ديگر اين كه علاوه بر ناراحت كننده بودن، زشتتر از صداهاى ديگر است، و گاهى بدون جهت، و بدون هيچ گونه نياز و هيچ گونه مقدمه رخ مىدهد، هم چون نعرهها و فريادهاى مغروران و ابلهان، و يا صداهاى ناهنجار ديگر آنها، كه بدون مقدمه و هدف و نياز، رخ مىدهد.
بر همين اساس امام صادق (علیه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:
«هى العطيسة المرتفعة القبيحة…؛ اين صدا عطسه بلند و زشت، و صداى زشت در سخن گفتن است.» [6] يعنى عطسههاى خشن و اختيارى از شاخههاى صداهاى زشت است.
و از بعضى از مفسران نقل شده منظور از «انكر الاصوات» زشتترين صداها است، و صداى الاغ در ميان صداهاى حيوانات زشتترين صداها مىباشد، چرا كه در آغاز آن با نفس عميق و زشت شروع مىشود، سپس بلند و ناهنجار مىگردد. [7] بعضى از انسانها نيز يك نواخت سخن نمىگويند، بلكه سخن گفتنشان با نفسهاى عميق و نعره و فرياد گوش خراش آميخته است.
دو مورد ديگر از آيات قرآن در راستاى رعايت ادب و انضباط در صدا، در سوره حجرات مطرح شده است، آنجا كه مىخوانيم:
«يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم وانتم لا تشعرون؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد صداهايتان را بالاتر از صداى پيامبر (صلی الله علیه وآله) نبريد، همان گونه كه بعضى از شما نسبتبه ديگرى، بلند گفت و گو مىكنيد، با پيامبر (صلی الله علیه وآله) اين گونه سخن نگوييد، مبادا (به خاطر اين صداى بلند كه برخاسته از بىادبى شما است، اعمال شما نادانسته، پوچ و نابود شود». [8] و در دو آيه بعد مىفرمايد:
«آنان كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه و موزون مىكنند، همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است – ولى كسانى كه تو را (اى پيامبر) از پشت حجرهها بلند صدا مىزنند، بيشترشان نمىفهمند».
اين آيات بيانگر آن است كه بايد در حضور پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیه السلام) بلكه بزرگان دين، كمال ادب را حتى در سخن گفتن رعايت كرد، بلند و ناهنجار سخن نگفت، و حريم مقدس آنها را حفظ نمود، و از جار و جنجال و سخن پراكنىهاى ناموزون در حضور آنها پرهيز نمود، چنان كه امام سجاد (علیه السلام) در ضمن شمردن حق استاد و معلم مىفرمايد:
«از جمله حق او بر تو اين است كه صدايت را از صداى او بالاتر نبرى». [9]نتيجه اين كه: اين آيات بيانگر يكى از ابعاد آداب معاشرت اسلامى است، و آن رعايت اعتدال و انضباط در صدا و سخن گفتن در حضور همه مردم به ويژه پيامبران، امامان و اولياء خدا كه بيشتر تاكيد شده است.
رعايت انضباط صوتى در كلام بزرگان
رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
«ان الله يحب الصوت الخفيض، و يبغض الصوت الرفيع؛ خداوند صداى كوتاه و ملايم را دوست دارد، و صداى بلند را ناپسند مىداند». [10]اميرمؤمنان على (علیه السلام) در رابطه با جهاد مىفرمايد: «و اميتوا الاصوات فانه اطرد للفشل؛ از صداها و جار و جنجالها در صحنه جنگ بكاهيد كه بهتر موجب دور كردن سستى و كاهلى مىشود». [11]و در سخن ديگر مىفرمايد:
«پايين آوردن صدا، و فروآوردن چشم، و اعتدال در راه رفتن از نشانههاى ايمان، و نيكى دين دارى است». [12]
استثناها
البته ناگفته نماند كه در بعضى از موارد به عنوان استثناء، بلند كردن صداى خوب، پسنديده و مطلوب است، مانند جاهايى كه به عنوان دفع ظلم ظالم، و دفاع از حق و در مواردى كه تلاوت آيات قرآن و همايشى دينى و علمى برقرار است، و بلند نمودن صدا موجب رسايى سخن و آثار مثبت ديگرى باشد، بر همين اساس در قرآن مىخوانيم:
«لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم؛ خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود بدىها (ى ديگران) را اظهار كند، مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد». [13]واژه جهر، به معنى آشكارا سخن گفتن است كه گاهى انجام آن بستگى به بلند سخن گفتن دارد، مىتوان گفت فرياد مظلوميت عاشورائيان و اسيران كربلا، بر همين اساس بوده است.
و در روايت آمده: يكى از ياران پيامبر (صلی الله علیه وآله) به نام ثابتبن قيس (خطيب مسلمين) بلند سخن گفت، وقتى كه شنيد طبق نزول آيه 2 سوره حجرات بلند سخن گفتن موجب حبط و نابودى اعمال نيك مىشود، بسيار ناراحتشد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به او فرمود: «صداى بلند تو براى خطابه و سخنرانى بوده است، و حساب تو از ديگران جداست». [14]از جمله ديگر استثناها، اذان را بلند گفتن در وقتهاى نماز، و بلند گفتن لبيك گروهى در مراسم حج است، پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «يغفر للمؤذن مد صوته و بصره؛ به هر اندازه كه صداى (بلند) مؤذن به آنجا مىرسد، و چشمش تا آن جا را مىبيند، آمرزيده مىشود». [15]اين سخن بيانگر آن است كه صداى خود را در اذان بلند كنيد، تا موج آن به مكانهاى بيشتر و دورتر برسد، تا پاداش بيشتر ببريد.
شعارهاى بلندى كه در راه پيمايىها بر ضد طاغوتها بلند گفته مىشود، نيز به عنوان دفاع از حق، و سركوب طاغوتيان است، و از استثناءها است و هرچه بلندتر باشد، رساتر خواهد بود. ولى در غير اين موارد نادر، ما حق بلند حرف زدن نداريم، تا چه رسد به اين كه فرياد و بلند سخن گفتن، جنبه تهديد نسبت به مؤمنين داشته باشد، كه قطعا روا نيست، زيرا موجب ترس و تحقير مؤمن مىشود.
سفارش امام خمينى (ره) در بلند نكردن صداها در بلندگوها
حضرت امام خمينى (رحمت الله علیه) در مورد پرهيز از صداهاى بىرويه، و مزاحمتهاى صوتى – گرچه به عنوان عبادت باشد – به طور مكرر نصيحت نموده و هشدار مىدادند، و در اين خصوص، بسيار حساس بود.
در اين جا به عنوان نمونه، نظر شما را به دو فراز از نصايح او جلب مىكنيم:
1- «و يك كلمه كه اين نصيحتى استبه اينهايى كه در روضه خوانىها و مجالسى كه دارند در تكيهها در اين طور چيزهايى كه دارند، توجه به ضعفاى مردم بكنند، در بين مردم، مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن، و ضعيف، صداها زياد نباشد، كه مردم را منزجر كند، بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند، بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد، و اين طور نباشد كه بخواهيد با معصيت، اطاعت خدا را بكنيد، خداى نخواسته معصيتخدا بشود، و از آداب ماه مبارك رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد…». [16]2- «گاهى مىشود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بىتوجهى و خلاف اسلام، واقع مىشود، فى المثل اشخاصى مىخواهند خدمتبكنند… و قصدشان هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل، طورى مىشود كه معصيت مىشود… مثلا مىخواهند در كميتهها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند خدمت كنند، لكن گاهى همينهايى كه مىخواهند خدمت بكنند يك كارهايى انجام مىدهند كه با موازين اسلامى جور در نمىآيد، مثلا اين كه نصف شبها شروع مىكنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايهها هستند و ناراحت مىشوند، مريضها هستند، معلولين هستند، بيمارستانها هست، و اينها رنج مىبرند، و شما يك چيزى را كه مىخواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مىشود، اگر در سحر فرض كنيد يك عدهاى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب! مىشود در داخل منزل خودشان بخوانند، اگر بلندگو دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صداها بيرون نيايد… شما مىخواهيد يك كار عبادى كنيد… فرضا بخواهيد يك كار اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده شود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را بيرون بگذارند، و تمام افرادى كه در اين محله يا محلههاى دور هستند، رنجببرند، اينها معصيت كبيره است، اذيت مسلم و آزار مؤمنين از بزرگترين گناهان كبيره است…». [17]
پینوشتها:
[1]. سوره لقمان، آيه 19.
[2]. بقره 143.
[3]. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 134.
[4]. حجرات آيات 3- 2؛ لقمان 19.
[5]. لقمان 19.
[6]. تفسير مجمع البيان، ج 8، ص 320 (ذيل آيه).
[7]. همان.
[8]. حجرات 2، نظير اين مطلب در آيه 63 سوره نور آمده است.
[9]. المحجة البيضاء، ج 3، ص 450.
[10]. بحارالانوار، ج 2، 62.
[11]. نهج البلاغه، خطبه 124، و نامه 16.
[12]. غرر الحكم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 97.
[13]. نساء 148.
[14]. اقتباس از تفسير مجمع البيان، ج 9، ص 130.
[15]. وسائل الشيعه، ج 4، ص 619.
[16]. صحيفه نور، ج 18، ص 21.
[17]. همان، ج 16، ص 243.
منبع:www.balagh.net
/خ