اعتقادات شيعه
روزي به محضر سيد و مولايم، امام علي هادي عليه السلام وارد شدم؛ و چون مرا مشاهده نمود، فرمود: مرحبا، خوش آمدي، اي ابوالقاسم! تو واقعا دوست ما هستي.
پس اظهار داشتم: مي خواهم دين و اعتقاداتم را بر شما عرضه کنم؛ چنانچه مورد تأييد و رضايت شما باشد، بر آن پايدار و ثابت بمانم، تا آن لحظه اي که خداوند متعال را ملاقات نمايم؟
پس اظهار داشتم: مي خواهم دين و اعتقاداتم را بر شما عرضه کنم؛ چنانچه مورد تأييد و رضايت شما باشد، بر آن پايدار و ثابت بمانم، تا آن لحظه اي که خداوند متعال را ملاقات نمايم؟
اعتقادات شيعه
حضرت عبدالعظيم حسني رحمه الله فرمود:
روزي به محضر سيد و مولايم، امام علي هادي عليه السلام وارد شدم؛ و چون مرا مشاهده نمود، فرمود: مرحبا، خوش آمدي، اي ابوالقاسم! تو واقعا دوست ما هستي.
پس اظهار داشتم: مي خواهم دين و اعتقاداتم را بر شما عرضه کنم؛ چنانچه مورد تأييد و رضايت شما باشد، بر آن پايدار و ثابت بمانم، تا آن لحظه اي که خداوند متعال را ملاقات نمايم؟
حضرت فرمود: اي ابوالقاسم! آنچه را که مايل هستي، مطرح کن. عرضه داشتم: من معتقد هستم که خداوند يکي است و مانندي برايش وجود ندارد؛ و از محدوده ي تعطيل و ابطال و تشبيه خارج مي باشد؛ و خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلکه او تجسم بخش اشياء، شکل دهنده ي موجودات؛ و آفريدگار تمام جوهرها خواهد بود؛ او پروردگار، مالک، قرار دهنده؛ و ايجاد کننده ي هر موجودي است؛ او حکيمي مي باشد که هيچ کار قبيح و ناشايستي انجام نمي دهد؛ و در هيچ وظيفه اي خلل به وجود نمي آورد.
و معتقدم بر اين که حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و رسول خدا؛ و خاتم پيغمبران مي باشد؛ و تا روز قيامت پيامبري بعد از او نخواهد بود؛ و همانا شريعت او پايان همه ي شريعت ها است و تا قيامت شريعت ديگري نخواهد آمد.
همچنين اعتقاد دارم که امام و خليفه و ولي امر مسلمين، بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب؛ و سپس حسن، حسين، علي بن الحسين، محمد بن علي؛ جعفر بن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي؛ و آن گاه شما مي باشي، اي سرور و مولايم!
در اين هنگام، حضرت اظهار نمود: و امام و خليفه ي بعد از من، حسن فرزندم خواهد بود؛ و آيا مردم چگونه خواهند بود نسبت به خليفه ي بعد از او؟
عرضه داشتم: اي سرورم! منظورتان چيست؟
در پاسخ فرمود: چون او به طور مشخص ديده نمي شود؛ و جايز نيست نامش برده شود، تا آن زماني که ظهور و خروج نمايد؛ و زمين را پر از عدل و داد گرداند، همان طوري که پر از جور و ظلم شده باشد.
عرضه داشتم: من نيز اقرار و اعتراف مي نمايم؛ و معتقد هستم بر اين که دوست ايشان دوست خداوند؛ و دشمن ايشان دشمن خداوند خواهد بود، اطاعت از ايشان همچون اطاعت خداوند، و معصيت و مخالفت با ايشان مخالفت با خداوند متعال خواهد بود.
و اعتقاد دارم بر اين که معراج، حق؛ و سؤال در عالم قبر، حق؛ و بهشت و دوزخ، حق؛ و صراط و ميزان، حق است؛ و همانا قيامت به طور حتم واقع خواهد شد و شک و شبه اي در آن نيست؛ و به درستي که خداوند تمامي انسانها را از درون قبرها مبعوث مي گرداند.
همچنين ايمان و اعتقاد دارم بر اين که واجبات الهي بعد از ولايت (اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام) ، نماز، زکات و خمس، روزه، حج، جهاد، امر به معروف؛ و نهي از منکر مي باشد.
سپس حضرت فرمود: اي ابوالقاسم! به خداوند سوگند! اين همان دين و اعتقاداتي مي باشد، که خداوند براي بندگانش برگزيده است، پس بر آن محکم و استوار باش؛ و خداوند متعال تو را در دنيا و آخرت ثابت قدم نگه دارد.
41 – عن الفضل بن شاذان قال: قال علي بن موسي الرضا عليه السلام: من أقر بتوحيد الله، و نفي التشبيه عنه، و نزهه عما لا يليق به، و أقر بأن له الحول، و القوه، و الاراده، و المشيئه، و الخلق، و الأمر، و القضاء، و القدر، و أن أفعال العباد مخلوقه، خلق تقدير لا خلق تکوين.
و شهد أن محمدا رسول الله، و أن عليا، و الأئمه بعده حجج الله، و والي أولياءهم و اجتنب الکبائر، و أقر بالرجعه، و المتعتين، و آمن بالمعراج، و المساءله في القبر، و الحوض، و الشفاعه، و خلق الجنه و النار، و الصراط، و الميزان، و البعث، و النشور، و الجزاء، و الحساب، فهو مؤمن حقا، و هو من شيعتنا أهل البيت. (1)
امام رضا عليه السلام فرمود:
کسي که اقرار و اعتراف به وحدانيت خداوند و نفي تشبيه از او نمايد؛ و او را منزه گرداند از آن چه در لياقت و شأن او نمي باشد، همچنين اقرار نمايد که تمام توان و قدرت، اراده و مشيت، آفرينش، امر و نهي؛ و قضا و قدر، همه از آن خداوند متعال خواهد بود؛ و اين که تمامي افعال بندگان، مخلوق مقدرات الهي است.
و نيز شهادت دهد که حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم رسول خدا؛ و علي بن ابي طالب و ديگر ائمه عليهم السلام بعد از او، حجت هاي الهي و اولياء بندگان خدا مي باشند؛ و از گناهان و معاصي دوري جسته؛ و به رجعت؛ و متعه ي حج؛ و به نکاح متعه، اقرار نمايد.
و به معراج و سؤال (در شب اول) قبر؛ و وجود حوض کوثر و شفاعت؛ و آفرينش بهشت و دوزخ؛ و صراط، ميزان، بعث، حشر؛ و محاسبه و مجازات (کردار وگفتار) اعتقاد داشته باشد، پس چنين فردي مؤمن حقيقي خواهد بود و از شيعيان و دوستان ما اهل بيت مي باشد.
روزي به محضر سيد و مولايم، امام علي هادي عليه السلام وارد شدم؛ و چون مرا مشاهده نمود، فرمود: مرحبا، خوش آمدي، اي ابوالقاسم! تو واقعا دوست ما هستي.
پس اظهار داشتم: مي خواهم دين و اعتقاداتم را بر شما عرضه کنم؛ چنانچه مورد تأييد و رضايت شما باشد، بر آن پايدار و ثابت بمانم، تا آن لحظه اي که خداوند متعال را ملاقات نمايم؟
حضرت فرمود: اي ابوالقاسم! آنچه را که مايل هستي، مطرح کن. عرضه داشتم: من معتقد هستم که خداوند يکي است و مانندي برايش وجود ندارد؛ و از محدوده ي تعطيل و ابطال و تشبيه خارج مي باشد؛ و خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلکه او تجسم بخش اشياء، شکل دهنده ي موجودات؛ و آفريدگار تمام جوهرها خواهد بود؛ او پروردگار، مالک، قرار دهنده؛ و ايجاد کننده ي هر موجودي است؛ او حکيمي مي باشد که هيچ کار قبيح و ناشايستي انجام نمي دهد؛ و در هيچ وظيفه اي خلل به وجود نمي آورد.
و معتقدم بر اين که حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و رسول خدا؛ و خاتم پيغمبران مي باشد؛ و تا روز قيامت پيامبري بعد از او نخواهد بود؛ و همانا شريعت او پايان همه ي شريعت ها است و تا قيامت شريعت ديگري نخواهد آمد.
همچنين اعتقاد دارم که امام و خليفه و ولي امر مسلمين، بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب؛ و سپس حسن، حسين، علي بن الحسين، محمد بن علي؛ جعفر بن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي؛ و آن گاه شما مي باشي، اي سرور و مولايم!
در اين هنگام، حضرت اظهار نمود: و امام و خليفه ي بعد از من، حسن فرزندم خواهد بود؛ و آيا مردم چگونه خواهند بود نسبت به خليفه ي بعد از او؟
عرضه داشتم: اي سرورم! منظورتان چيست؟
در پاسخ فرمود: چون او به طور مشخص ديده نمي شود؛ و جايز نيست نامش برده شود، تا آن زماني که ظهور و خروج نمايد؛ و زمين را پر از عدل و داد گرداند، همان طوري که پر از جور و ظلم شده باشد.
عرضه داشتم: من نيز اقرار و اعتراف مي نمايم؛ و معتقد هستم بر اين که دوست ايشان دوست خداوند؛ و دشمن ايشان دشمن خداوند خواهد بود، اطاعت از ايشان همچون اطاعت خداوند، و معصيت و مخالفت با ايشان مخالفت با خداوند متعال خواهد بود.
و اعتقاد دارم بر اين که معراج، حق؛ و سؤال در عالم قبر، حق؛ و بهشت و دوزخ، حق؛ و صراط و ميزان، حق است؛ و همانا قيامت به طور حتم واقع خواهد شد و شک و شبه اي در آن نيست؛ و به درستي که خداوند تمامي انسانها را از درون قبرها مبعوث مي گرداند.
همچنين ايمان و اعتقاد دارم بر اين که واجبات الهي بعد از ولايت (اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام) ، نماز، زکات و خمس، روزه، حج، جهاد، امر به معروف؛ و نهي از منکر مي باشد.
سپس حضرت فرمود: اي ابوالقاسم! به خداوند سوگند! اين همان دين و اعتقاداتي مي باشد، که خداوند براي بندگانش برگزيده است، پس بر آن محکم و استوار باش؛ و خداوند متعال تو را در دنيا و آخرت ثابت قدم نگه دارد.
41 – عن الفضل بن شاذان قال: قال علي بن موسي الرضا عليه السلام: من أقر بتوحيد الله، و نفي التشبيه عنه، و نزهه عما لا يليق به، و أقر بأن له الحول، و القوه، و الاراده، و المشيئه، و الخلق، و الأمر، و القضاء، و القدر، و أن أفعال العباد مخلوقه، خلق تقدير لا خلق تکوين.
و شهد أن محمدا رسول الله، و أن عليا، و الأئمه بعده حجج الله، و والي أولياءهم و اجتنب الکبائر، و أقر بالرجعه، و المتعتين، و آمن بالمعراج، و المساءله في القبر، و الحوض، و الشفاعه، و خلق الجنه و النار، و الصراط، و الميزان، و البعث، و النشور، و الجزاء، و الحساب، فهو مؤمن حقا، و هو من شيعتنا أهل البيت. (1)
امام رضا عليه السلام فرمود:
کسي که اقرار و اعتراف به وحدانيت خداوند و نفي تشبيه از او نمايد؛ و او را منزه گرداند از آن چه در لياقت و شأن او نمي باشد، همچنين اقرار نمايد که تمام توان و قدرت، اراده و مشيت، آفرينش، امر و نهي؛ و قضا و قدر، همه از آن خداوند متعال خواهد بود؛ و اين که تمامي افعال بندگان، مخلوق مقدرات الهي است.
و نيز شهادت دهد که حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم رسول خدا؛ و علي بن ابي طالب و ديگر ائمه عليهم السلام بعد از او، حجت هاي الهي و اولياء بندگان خدا مي باشند؛ و از گناهان و معاصي دوري جسته؛ و به رجعت؛ و متعه ي حج؛ و به نکاح متعه، اقرار نمايد.
و به معراج و سؤال (در شب اول) قبر؛ و وجود حوض کوثر و شفاعت؛ و آفرينش بهشت و دوزخ؛ و صراط، ميزان، بعث، حشر؛ و محاسبه و مجازات (کردار وگفتار) اعتقاد داشته باشد، پس چنين فردي مؤمن حقيقي خواهد بود و از شيعيان و دوستان ما اهل بيت مي باشد.
پي نوشت :
1. صفات الشيعه: 51 ح 71، وسائل الشيعه: 317/15 ح 20626.
= /س