اعتکاف؛ احیای سنت پیامبران
اصولاً هر دستوری از دستورهای آسمانی، بخش معینی از نیازهای روحی انسان را برآورده می کند. گرچه انجام مکروهات و ترک مستحبات، عقاب ندارد؛ ولی رسیدن به کمال والای انسانی تنها، با انجام واجبات و ترک محرمات حاصل نمی شود. همان گونه که بدن انسان برای بقا و سلامت خود، به مواد گوناگون اصلی و فرعی نیاز دارد؛ روح نیز در سایه عمل همه جانبه به مقررات و احکام اسلامی، به کمال مطلوب خواهد رسید.
متأسفانه اعتکاف در جامعه ما چهره یک سنت فراموش شده را به خود گرفته بود. اگر یکی از برنامه های اسلامی ـ اعم از واجب یا مستحب ـ با خطر فراموشی مواجه شود، هر مسلمانی باید به فراخور توان و قدرتش در راه احیای آن بکوشد. راستی هرگاه در یک جامعه اسلامی مردم با عبادتی که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن همه بدان اهتمام داشته، بیگانه باشند؛ چه کسی مسؤول است؟
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: “هرکس سنت نیکی را پی ریزی کند خداوند پاداش آن سنت و نیز اجر همه کسانی که بدان عمل کنند به او ارزانی می دارد بی آنکه از ثواب عمل کنندگان چیزی کاسته شود.” امام صادق (علیه السّلام) نیز می فرماید: “جهاد مستحب آن است که انسان، سنت نیکی را به پا دارد و در راه برپایی، باروری و احیای آن بکوشد. کار و تلاش در زمینه احیای سنت؛ از برترین اعمال به شمار می آید”.
برای احیای این سنت الهی در هر عصر، مردانی قدم به میدان گذاشتند و در زمان ما نیز همت مردانی در این راستا به ثمر نشست و این سنت فراموش شده بار دیگر همچون گلی شکوفا شد و کم کم عطر دل آویزش به سرتاسر ایران اسلامی رسید.
اعتکاف از زبان کاملان
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: “اعتکاف، در ده روز از روزهای رمضان، معادل دو حج و دو عمره است”.
همچنین فرموده اند: “اعتکاف از روی ایمان و اخلاص باعث آمرزش گناهان گذشته می شود”. هم ایشان گفته اند: “فرد معتکفی که کلیه گناهان را ترک کند؛ به او همچون کسی که همه کارهای پسندیده را انجام داده، پاداش می دهند”. و در جای دیگر نیز از ایشان نقل است: “خداوند متعال در هر روز صد و بیست رحمت بر خانه کعبه نازل می فرماید، شصت رحمت از آنِ طواف کنندگان، چهل رحمت از آن معتکفان و بیست رحمت از آن تماشاگران است”.
سخنی از سید بن طاووس
“بدان که اوج و کمال اعتکاف، آن است که، انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدنش را تنها بر اعمال صالح وقف کند و آنها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با افسارهای مراقبت، به خوبی مهار و از چیزهایی که روزه دار باید از آن بپرهیزد، کاملاً خودداری کند. بلکه، دقت و مراقبت معتکف، باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد؛ زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف و هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی آورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد. بنابراین هرگاه معتکف، نور عقل و جانش به غیر خدا مشغول شود یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد؛ به همان میزانی که غفلت نموده یا کوتاهی کرده از حقیقت و کمال اعتکاف خود، کاسته است.” هم او می گوید: “معتکف، نباید محل اعتکاف را ترک کند؛ مگر آن که ضرورتی پیش آید. بر فرض که چنین شد و از مسجد، بیرون رفت، باید در طول رفت و آمد؛ اعضا و جوارحش را به خوبی حفظ کند و به پیمان و اخلاصی که با خداوند بسته پایبند باشد. در این صورت خداوند، نیز به شرط و عهد خویش وفا خواهد کرد که “اوُفُوا بِعَهدی اوفِ بِعَهدِکُم وَ ایای فَارهَبون”.
شیخ لطف الله در خلوت اعتکاف
“من پیرو آثار پیامبر و عترت پاک اویم و در گفتار و کردار دنباله رو آنانم. یکی از سنتهای اسلامی که نزد همگان، اعم از شیعه و سنی معروف و مشهور است؛ اعتکاف است. برپایی آن مخصوصاً در دهه آخر ماه رمضان یک عبادت اسلامی است. من به این سنت اسلامی در همه جا و به ویژه در قزوین و اصفهان، عمل کردم و برادران دینی را نسبت به برپاداشتن آن تشویق نمودم تا اینکه به یاری خداوند، اعتکاف به صورت سنتی رایج و زنده درآمد و حسنه ای جاوید در میان اهل ایمان شد”.
سخنی از رهبر معظم انقلاب
“دانشجویان مؤمن و انقلابی ما، می توانند با گسترش فرهنگ عمیق اسلامی، جهاد خود را در دانشگاهها به بهترین وجه انجام دهند. توجه به دین و اقبال به عباداتی مانند نمازهای جماعت و مراسم دعا و اعتکاف بسیار خوب است. اما دایره تأثیر و مدت تأثیر محدودی دارد؛ بنابراین برای گسترش این دایره و نیز اثر گذاشتن بر دلهای اهل تحقیق، انجام کار عمیق و علمی یک ضرورت است.”
حُسن ختام این فصل را با سخنی دیگر از رهبر معظم انقلاب پی می گیریم: “در سال گذشته دیدیم که جوانان، حتی جوانان دانشجو، اعتکاف می کنند و تعداد اعتکاف کنندگان، زیاد بودند. بنابراین جوانان ما به معنویات توجه کرده اند”.
برگزیده ادب فارسی
*سخن اهل دل
1- دستورات الهی برای پروراندن درخت وجود و شجره طیبه و طوبای نفس انسانی است، تا او را از عالم پایین به عالم بالا سیر صعودی داده و به مقام شامخ قرب الهی برساند. از جمله این دستورات مسأله اعتکاف است، که متن آن را سکوت و صوم و بیداری و خلوت و ذکر و راز و نیاز مداوم، تشکیل می دهد.
2- اعتکاف در حقیقت، در خانه ولایت وقوف پیدا کردن و در خانه دل و نهانخانه با حق، سخن گفتن و از غیر، لب فرو بستن و به خدا پیوستن است.
3- اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف می کوشد تا از فرش زمین نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشیانه دوست، منزل گزیند.
4- اعتکاف، عاشقان را به طواف حرم امن الهی یعنی دل می برد “القلب حرم الله” و نفس را با اسم “حافظ حق” نگهبان دل قرار می دهد “وَ لا تُسکِنْ حَرَمَ الله غَیرَ الله”.
5- اعتکاف انسان در پیشگاه حق را زمان خاص و وقت خاص نیست؛ زیرا که عارف را حضور دائم یابد که حضور دایمش، اعتکاف اوست و انقطاع الی الله به طور مداوم، زبان حال و قال اوست؛ این اعتکاف چند روز در مسجد جامع هر شهری، ظل و آیت و علامتی از برای آن اعتکاف حقیقی انسان است؛ تا کدامین صاحبدلی بدین بارگاه قدس الهی بار یابد.
6- معتکفان دائمی را که زبان “هو، هو” دارند، از آن عالم، خبری است و آن را که خبر شد، خبری باز نیامد. چه اینکه حقایق ملکوتی خوش نشین اند و تا قلب را آرام و دل را خالی از غیر نبینند فرو نمی آیند و از عالم بالا تنزل نمی کنند.
7- معتکف شدن در مسجدی برای چند روزی برای همگان میسر است؛ ولی معتکف در خانه حق شدن و دل را به صاحبدل دادن و استقامت در طی مسیر داشتن کاری است بس دشوار.
راه دشوار است و تن از کار ترسان است یاران
دل خریدار است کاین ره، راه جانان است، یاران
8- اعتکاف به دفتر دل رسیدن و طلسم را گشودن و از اسرار غیب آگاه شدن و به قیام قیامت جان رسیدن است. اعتکاف به حساب خود رسیدن است قبل از آنکه به حسابش برسند “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبُوا”.
9- اعتکاف صاحبدل، رحلِ اقامت افکندن و وصف دل را تا قیامت جان شنیدن است و در دل شب نیز از نوای سینه و نای گلو، های و هوی برآوردن است.
10- اعتکاف، روزه گرفتن، سکوت کردن و از غیر و نامحرم دور شدن و از معاشرت پرهیز کردن و از حرف و کلام غیر، تبری جستن و با همنوعان خویش که همدل اند، انس داشتن و از لذایذ مادی، دوری گزیدن و از زندان نفس آزاد شدن و با غسل و نیت، جان را تطهیر کردن و با عمل ام داوود، دستور العمل از کاملان گرفتن است. خود را یافتن و دل بدان کامل واصل سپردن و در نهایت، قرآنی شدن است؛ که “لا یمَسُّهُ اِلّا المُطَهّرونَ؛ جز پاکان نباید آن را مس کنند.”
11- برای نیل به هدف بزرگ تزکیه و تهذیب نفس و سر و سلوک، آدمی را اعتکاف باید؛ اعتکاف در محیطی خلوت و ملکوتی، به دور از هیاهوی زندگی؛ اعتکاف در حقیقت راز و نیاز با خالق و فارغ از خویشتن شدن و توجهی خاص به مبدأ آفرینش و مرکز قدرت و عزت و سعادت یافتن.
12- در عصر سلطه مادیت، بر سراسر جوامع انسانی، دنیا طلبی معیار برتری و عزت گردیده و از دین و معنویت که ریشه در اصل و فطرت بشر دارد جز شبحی کم رنگ، چیزی بر جا نمانده. چه زیبا و شیرین است که اهل معنی در خلوتی روحانی، در خانه خدای خود به اعتکاف نشسته و خود را به دریای بیکران رحمت دوست سپرده و از او برای گذر از این مرحله سخت یاری جویند.
اعتکاف در ادب فارسی
در شعر فارسی که متأثر از عرفان اسلامی است، مفاهیم قرآنی و روایی از جایگاه رفیعی برخوردارند. شعرا با به کارگیری قالبهای مختلف و سبکهای متفاوت و الفاظ متداول در مباحث عرفانی، این مفاهیم را به طالبان آن عرضه می کنند. اما مفهوم اعتکاف، با توجه به اینکه تنها یک عمل عبادی معمولی نیست؛ بلکه یک مرحله از مراحل سیر و سلوک عرفانی است. جایگاه ویژه ای در شعر عرفانی به خود اختصاص داده، هرچند شعرا از واژه اعتکاف، معتکف و عاکف کمتر استفاده کرده و به جای آن واژه خلوت را به خدمت گرفته اند.
خلوت در کلام امام
در حلقه درویش ندیدیم صفائی
در صومعه از او نشنیدیم ندایی
در مدرسه از دوست نخواندیم کتابی
در مأذنه از یار ندیدیم صدایی
در جمع کتب هیچ حجابی ندریدیم
در درس صحف، راه نبردیم به جایی
در بتکده،عمری به بطالت گذراندیم
در جمع حریفان، نه دوایی و نه دائی
در جرگه عشاق روم بلکه بیابم
از گلشن دلدار، نسیمی ردپایی
این ما و منی جمله ز عقلست و عقالست
در خلوت مستان نه منی هست و نه مایی
حضرت امام (ره)
خلعت اعتکاف
به تن نما، برادرم، خلعت اعتکاف را
رسان به کام خویشتن لذت اعتکاف را
سه پنج روز زندگی، به راه و رسم بندگی
به پا نما، برادرم، همت اعتکاف را
اگر که مفت میخرند؛ دراین زمانه عمر را
بیا بخر برای خود، عزت اعتکاف را
اگر ضعیف گشته ایی بزیر بار زندگی
رسان بجان خویشتن، قدرت اعتکاف را
زدود و داد در گذر، به حال خود نما نظر
گُزین در این میانه تو خلوت اعتکاف را
تشرف است بی گمان، اجازه ای است درمیان
اگر دهند دست من قسمت اعتکاف را
احمد درویش گفتار
حلقه عشاق
عقده دل وانما ماه رجب می رسد
هلهله کن عاکفا ماه طرب می رسد
حلقه عشاق را کعبه دل آمده
کعبه عشاق را عاشق رب می رسد
حیدر کرار بین، صاحب شمشمیر دین
روح زمان و زمین، شاه عرب می رسد
معتکفا هو بگو، زین همه نیکو بگو
حید کرار روز، زاهد شب می رسد
چهره ز غم بر کنید، لب به سخن وا کنید
از دل این قبله گه، مردِ ادب می رسد
رو سوی بطحا نما، چشم دلت را گشا
منبر و محراب را، مرد خُطَب می رسد
احمد درویش گفتار
منبع: http://www2. irib.ir
/خ