طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اعمال حضرت خضر علیه السلام

اعمال حضرت خضر علیه السلام


اعمال حضرت خضر علیه السلام

۱۳۹۳/۰۵/۰۸


۳۹۹ بازدید

بدانم چرا حضرت خضر پس از سوراخ کردن قایق و ساختن دیوار چرا سر آن پسر بچه را برید؟ می گویند که آن پسر قرار بوده در آینده گناهی را مرتکب شود پس برای همین او را کشته ولی اگر چنین است، چه طور می شود کسی را قبل از آن که گناه و جرمی مرتکب شود، مجازات کرد؟ حکمت و دلیل این کار چه بوده است؟

آیا کار حضرت خضر صحیح بود؟
پاسخ این است که: آیا کار حضرت عزرائیل صحیح است؟ اگر کار این مأمور خدا صحیح است ، پس کار حضرت خضر نیز صحیح می باشد ؛ چون او نیز مأمور خدا در عالم تکوین است.
آیا اجرای حکم قبل از ارتکاب جرم درست است؟
عرض می شود که در جریان حضرت خضر ، مجازاتی رخ نداده است. در هیچ جای این داستان نیست که حضرت خضر آن فرزند را به جرمی کشته است. بلکه فرمود: « وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً ؛ فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً ــــ و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند؛ و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد ؛ از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جاى او ، فرزندى پاکتر و بامحبت تر به آن دو بدهد ». یعنی چون این فرزند هیچگاه صالح نمی شد و والدین خود را هم گمراه می نمود ؛ لذا خداوند آن فرزند را از آنها گرفت تا فرزندی صالح به آنها بدهد. لذا خداوند او را به خاطر کفرش نمیراند بلکه به خاطر احسان به والدینش او را از آنها گرفت تا بهتر از او را به آنها عنایت فرماید.
امّا تفصیل بحث
در اینکه حضرت خضر علیه السلام رسول نبوده ظاهراً اتّفاق نظر وجود دارد ؛ امّا اینکه آیا آن حضرت نبی بوده یا نه؟ اختلافی است. به هر حال شکّی نیست که آن بزرگوار مأمور به تبلیغ دین نبوده و کارگزار باطنی خدا در عالم هستی است. لذا کارهای او به هیچ وجه بیان کننده احکام شریعت نیست ؛ و کسی نمی تواند با استناد به افعال آن بزرگوار ، حکمی شرعی را استنباط نماید. امّا امیرالمومنین علیه السلام امام معصوم بوده و افعال امام معصوم ، حجّت شرعی است ؛ لذا هر کاری از او سرزد ، اگر قابل آن باشد که حکمی شرعی از آن استنباط نمود ، باید چنان حکمی استنباط شود. پس اگر امیرالمومنین علیه السلام ابن ملجم را قصاص قبل از جنایت می کرد ، در آن صورت چنین قصاصی حکم شرعی می شد و هر عارف و صاحب بصیرتی می توانست به چنین قصاصهایی دست بزند. امیرمومنان علیه السلام هنگامی که به ابن ملجم خبر داد که تو مرا خواهی کشت ؛ او گفت: پس مرا بکش تا دست به چنان جنایتی نزنم. حضرت فرمودند: ما قصاص قبل از جنایت نمی کنیم.
در جریان موسی و خضر ، هر کاری که حضرت خضرعلیه السلام انجام می دهد ، در حقیقت بر طبق سنّت تکوینی خداست که خداوند متعال تحقّق آن را اراده نموده است ؛ و جناب خضر علیه السلام صرفاً مأمور خداوند متعال در عالم تکوین می باشد ، همانگونه که جناب عزرائیل و دیگر فرشتگان ، مأمور تکوینی خدا هستند. امّا حضرت موسی علیه السلام رسول خداوند متعال می باشد ، لذا در این جریان هر چه از زبان او بیان می شود ، حکم شرع می باشد و امروز فقها می توانند بر مبنای سخنان آن بزرگوار ، حکم شرعی صادر نمایند. مثلاً در این جریان حضرت موسی خطاب به جناب خضر فرمود: « أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُّکْرًا ـــــ آیا شخص بى گناهى را بدون اینکه کسى را به قتل رسانده باشد کشتى واقعا کار ناپسندى مرتکب شدى» ؛ از این سخن حضرت موسی می توان استفاده نمود که پس کشتن شخص به عنوان قصاص ، جایز می باشد. و اگر حضرت موسی علیه السلام نمی دانست که حضرت خضر مأمور باطنی خداست ، شرعاً بر او واجب بود که جناب خضر را به جرم قتل عمد مجازات نماید. امّا وقتی با تذکّر حضرت خضر متوجّه می شد که او صرفاً مجری احکام تکوین می باشد ، به خاطر اعتراضش ، از حضرت خضر طلب گذشت می کرد.
پس باید دانست که این جریان در حقیقت تبلورى از جریان یافتن امور بر طبق سنن تکوینی الهى است ؛ و در حقیقت نمایشی بوده که از جریان یافتن اراده الهى در عالم تکوین پرده بر می داشته ؛ لذا خود خضرعلیه السلام نیز فرمودند: « وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ـــ و من این را خودسرانه انجام ندادم» (کهف: 82). بنابراین کار خضرعلیه السلام نمایشى از پشت پرده ی اموری است که دائماً در این جهان اتفاق مى افتند. برای مثال چه بسیار مواردى که کودکى به دلیل همان شرایطى که براى پدر و مادر آن کودک در جریان خضر و موسی بود ، به واسطه بیمارى ، تصادف ، قتل و … از دنیا مى رود؛ و خداوند او را از سر راه پدر و مادرش برمى دارد و چه گنج ها که حفظ می کند و چه کشتی ها و ماشینها که می شکند تا صاحبانش را از ضرری بزرگتر برهاند ؛ و … . امّا ما افراد عادی خیال می کنیم که همه ی این امور اتّفاقی بودند ؛ غافل از این که هیچ برگی از درختی نمی افتد مگر به اذن و اراده ی تکوینی خدا.
اگر این جریان را از نگاه والدین آن کودک و صاحبان آن کشتی و صاحبان آن گنج ، نظر کنیم ، خواهیم دید که مشابه آن جریانات بارها برای خود ما نیز رخ داده اند و بی شکّ همه نیز به اراده ی تکوینی خدا بوده اند ؛ و چه بسا در برخی از آنها دست پنهان حضرت خضر نیز حضور داشته است. والدین آن کودک یقیناً همواره قاتل فرزندشان را نفرین خواهند نمود ؛ ولی هیچگاه هم نخواهند فهمید که قتل او به نفع آنان بوده است. صاحبان آن کشتی نیز عامل تخریب کشتی خود را نفرین می کنند ؛ ولی بعداً می فهمند که خیرشان در همان بوده است. امّا صاحبان آن گنج ، هیچگاه نمی فهمند که چه لطفی در حقّشان شده است. هر کدام ماها نیز با این سه قسم کار خدا در مورد خودمان روبرو هستیم. و حضرت خضرعلیه السلام خواست پرده از این راز برای حضرت موسی ــ به عنوان یک شخص دیندار ــ بردارد تا او و ما بدانیم که در هر حال باید شاکر خدا بود و باید دانست که چه بسیار مصائب که در حقیقت خیر ما در آنهاست و ما آنها را شرّ می پنداریم و هیچگاه هم از خیر بودنشان آگاه نمی شویم ؛ و چه بسیار مصائب که خیر بودنشان بعداً برای ما روشن می شود ؛ و چه بسیار الطاف الهی که تا آخر عمر نیز از آنها آگاه نخواهیم شد. لذا خداوند متعال فرمود: « عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ــــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است ؛ و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است ؛ در حالی که خدا مى داند، و شما نمى دانید»(البقرة:216)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد