اعمالی که حجاب معرفت می شود
اعمالی که حجاب معرفت می شود
1-حجاب گناهان:
آیه اول: الذین یکذبون بیوم الدین… مطففین- 11 تا 14
مُعتَدٍ اَثیم: متجاوز و گنهکار اساطیرُ الاوَّلین: افسانه های پیشینیان
رَیْن(بلْ ران….): سه تفسیر از نظر لغویین برای آن شده است:
1-زنگاری که روی اشیاء قیمتی می نشیند
2- زنگاری که روی فلزات قیمتی می نشیند و دلیل بر پوسیدگی آن است
3- هر چیزی که سلطه و غلبه بر شی دیگر پیدا می کند. لذا این واژه را در غلبه شراب بر عقل، و موت بر انسانهای زنده و خواب بر چشمان به کار می برند
نکته : این معانی در یک مفهوم جامع جمع است و آن زنگارهایی است که بر اشیاء غلبه می کند سپس بر هر گونه غلبه شیء بر شیء دیگر اطلاق شده است
تفسیر و جمع بندی :
1- در این آیه قرآن اشاره به کسانی می کند که قیامت را به کلی منکرند سپس می گوید دلایل قیامت روشن است تنها کسانی قیامت را انکار می کنند که متجاوز و گنهکارند، آنها هیچگاه در برابر آیات الهی تسلیم نمی شوند لذا وقتی آیات خدا بر آنها خوانده می شود برای آینکه آن را نپذیرند می گویند : اینها افسانه ها و اساطیر پیشینیان است
2- از این آیه به خوبی استفاده می شود که گناه صفای قلب را می گیرد به گونه ای که حقایق در این آینه الهی منعکس نمی شود، و گر نه آیات حق مخصوصاً در زمینه مبدأ و معاد روشن است
3- بعضی از مفسران گفته اند از این ظاهر می شود اولاً اعمال بد نقوش و صورتهایی در نفس ایجاد می کند؛ ثانیاً این نقش ها و صورتها مانع از ادراک حق می شود؛ ثالثاً روح آدمی به حسب طبیعت نخستین دارای صفا و جلائی است که حقیقت را چنانکه است درک می کند و میان حق و باطل جدائی می افکند(فألهمها فجورها و تقواها)
4- بعضی دیگر از مفسرین می گویند : هنگامی که انسان اعمالی را تکرار می کند تدریجاً حالت ملکه نفسانی پیدا می کند مانند خواندن و نوشتن که در آغاز با زحمت زیاد و مطالعه آن را انجام می دهد، در مورد گناهان نیز چنین است، هنگامی که انسان کرّاراً مرتکب معاصی می شود در قلبش ملکه گناه حاصل می شود و می دانیم حقیقت گناه چیزی جز این نیست که انسان را به غیر خدا مشغول می کند و توجه به غیر خدا ظلمت است، هنگامی که این ظلمت ها یکی پس از دیگری بر قلب چیده شد صفای اولی را از آن می گیرد و این ظلمت ها سلسله مراتب دارد که در مرحله اول «رَیْن» یا زنگار است و مرحله دیگر «طبع» یعنی مهر نهادن است و در مرحله بالاتر «قفل ها» است
آیه دوم «فَهَلْ عَسَیْتَهُمْ – محمد 22 و 23»
«إِن تولّیتُم»
1- بعضی به معنای «روی گردانیدن» تفسیر کرده اند
2- و بعضی دیگر به معنای «رسیدن به مقام ولایت و حکومت»، یعنی اگر روزی زمام حکومت بدست شما بیفتد دست به فساد و خون ریزی و قطع رحم خواهید زد.
3- در بعضی روایات آمده از امام علی (ع) که : این آیه درباره بنی امیه نازل شده است کنایه از این که بنی امیه نه بر صغیر رحم کردند و نه بر کبیر، حتی خویشاوندان خود را به خاک و خون کشیدند
4- «تولی» خواه به معنای اعراض از جهاد باشد و خواه به معنای رسیدن به مقام حکومت و دست به ظلم و فساد زدن، تفاوتی در بحث ما نمی کند و در هر حال نشان می دهد که گناهان حجاب قلوبند
تفسیر و جمع بندی :
این آیه ناظر به وضع منافقان است که به دروغ ادعای ایمان می کنند اما هنگامی که آیات جهاد نازل شد این بیماردلان حالتی دارند شبیه کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته و نزدیک است قبض روح شود؛ قرآن در این آیه به آنها می گوید : اگر شما به مخالفت خود ادامه دهید و از فرمان خدا و عمل به کتاب او روی برگردانید انتظاری جز این نخواهد بود که در زمین فساد کنید و حتی بر خویشاوندان خود رحم ننمائید، بعد می افزاید : خداوند این گروه را ( به جرم این گناهانشان ) مورد لعن قرار داده و شنوایی و بینایی آنها را گرفته یعنی چشمانشان کور و گوشهایشان کر است چهره حق را نمی بینند و صدای حق را نمی شنوند
آیه سوم : «أولم یَهْدِ … – اعراف-100»
لمْ یَهْدِ : عبرت نمی گیرند و هدایت نمی شوند
أَصَبْنَاهُم : هلاک می کنیم
نَطْبَعُ : مهر می زنیم
تفسیر و جمع بندی :
1- در این آیه به کسانی اشاره می کند که وارث گذشتگان شده اند بی آنکه از سرنوشت آنها درس عبرت بگیرند و می فرماید : «ما اگر بخواهیم می توانیم آنها را به کیفر گناهانشان کیفر دهیم و بر دهانشان مهر بزنیم و گوشهای شنوا را از آنها بگیریم»
2- بعضی گفته اند این اشاره به آن است که اگر بخواهیم آنها را به یکی از دو عذاب مجازات می کنیم
الف- یا بخاطر گناهانشان نابودشان می سازیم
ب- یا آنها را زنده نگه می داریم اما حس تشخیص حق از باطل را از آنها صلب می کنیم و این عذابی است درد ناکتر از نابود شدن با عذاب الهی
3- ولی با توجه به اینکه « أَصَبْنَاهُم» به صورت فعل ماضی است و « طْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» به صورت فعل مضارع، معلوم می شود که جمله دوم جمله مستقلی است و عطف بر ما قبل نمی باشد بنابراین معنای آیه چنین می شود : «ما به هر حال بر دلهای این گروه مهر می نهیم و حجابی بر آن می افکنیم (خواه در عذاب آهنا تعجیل کنیم یا نه).»
آیه چهارم :
لمْ کان عَاقِبَةُ … (رم – 10)
اساؤ السُّؤَای : بدی کردن
تفسیر و جمع بندی :
1- به عاقبت کسانی اشاره می کند که اعمال بدی مرتکب شدند و می فرماید : «سرانجام آنها آیات الهی را تکذیب کردند و به باد استهزاء گرفتند» که بالاترین مرحله کفر است
2- خلاصه اینکه : آیات متعدد قرآن گناهان و معاصی را یکی از موانع عمده معرفت می شمرد
3- اینحقیقتی است که برای بسیاری از مردم قابل لمس است و آن را تجربه کرده اند که وقتی گناهی از آنها سر می زند تاریکی خاصی در قلب و جان خود می بیند و به عکس، هنگام گرایش به پاکی و تقوی احساس روشنایی و آمادگی برای معرفت بیشتر دارند.
حجاب بودن گناه در روایات
عن رسول الله (ص) : « إِنَّ العَبْدَ إِذَا أَخْطَأَ خَطِيئَةً نُكِتَتْ (نقطه) فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ ، فَإِذَا هُوَ نَزَعَ (خودداری کرد) وَاسْتَغْفَرَ وَتَابَ سُقِلَ قَلْبُهُ (تمام قلبش را فرامی گیرد)، وَإِنْ عَادَ زِيدَ فِيهَا حَتَّى تَعْلُوَ قَلْبَهُ ، وَهُوَ الرَّانُ (الرّین) الَّذِي ذَكَرَ اللَّهُ فی کتابه « كَلَّا بَلْ رَانَ (زنگاری) عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ.»
عن الصادق(ع) :
« کان ابي يقول : ما من شيءٍ افسَدُ للقلبِ من خطيئةٍ ،انَّ القلب ليُواقِعُ الخطيئة (قلب تحت تأثیر گناه واقع می شود) فما تزال به حتي تَغلِبَ عليه فيَصيرُ اعلاه اسفَلَهُ »
عن رسول الله (ص) : « كَثرَة الذُنوبِ مَفسَدَةٌ لِلقَلبِ »
راه از بین بردن آثار گناهان بر دل:
علاوه بر توبه دستور داده شده است که کلمات پیشوایان دین را بخوانند
قال رسول الله (ص) :
« تذاکروا (گفتگو کنید) و تلاقوا (ملاقات کنید)و تحدثوا، فانّ الحدیثَ جلاءُ القلوب، انّ القلوب لترین (از نگاه می گیرد) کما یَرَینُ السّیف و جلاؤُهُ الحدیث »
اعمالی که حجاب معرفت می شوند
2- کفر و اعراض
آیه اول :تلک القری نقص علیک … اعراف /101
قری:آبادی ها نقص :شرح می دهیم انبائها :اخبار
تفسیر و جمع بندی :
1- در این آیه بعد از اشاره به سرگذشت پنج گروه از اقوام قبلب (قوم نوح ، هود ، صلاح ، لوط و شعیب )که بر اثر تکذیب آ یات الهی گرفتار عذاب های الهی شدند می فرماید:
این اقوامی که ما اخبارش را برای تو بازگو می کنیم کسانی نبودند که اتمام حجت بر آنها نشده باشد ،بلکه پیامبران با دلائل روشن به سراغ آنها آمدند ولی آنها بر اثر لجاجت بر کفر و تکذیب خود اصرار ورزیدند و همین اصرار بر کفر سبب شد که خداوند بردل های آنها مهر بزند و حس تشخیص را از آنان بگیرد .
2- جمله “و کذالک یطبع الله علی قلوب الکافرین “اشاره به هر کافری نیست زیرا بسیاری از حق طلبان ،قبل از شنیدن دعوت انبیا در صف کافران بوده اند و بعد به صف مومنان پیوسته اند .بلکه منظور کسانی است که در کفرخود اصرار و لجاجت دارند و همین کفر مانع درک و دید آنان می شود .
نکته :مساله جاهل قاصر و مقصر
آیه دوم :فبما نقضهم میثاقهم … نشاء/155
تفسیر و جمع بندی :
1- این آیه بعد از اشاره به خلاف کاری های جمعی از یهود و دشمنی های آنان نسبت به پیامبران این جملاتن را می فرماید.
2- قرآن می فرماید علت آن که انها چیزی را درک نمی کنند کفر آنها است که بر دل هایشان مهر زده شده است .
3- منظور از کفر در این جا کفری آمیخته با عناد و دشمنی نسبت به انبیاءو… که که چنین کفری حجاب است .حجاب سخت که اجازه درک حقایق را به انسان نمی دهد و این چیزی است که خود پسندیده اند .
4- احتمالات در” قلوبنا غلف “
الف- این که دل های ما در غلاف است این جمله مسخره کردن آیات الهی و حضرت موسی است .
ب- آنها واقعا درباره خدا چنین اعتقادی را داشتند که خدا هم آن را جدی گرفته و می فرماید :آری خداوند بر دل های شما به خاطر کفر مهر نهاده .
ج:منظور این است که آنها معتقدند که دل های ما ظرف های مملو از علم و دانش است همچون غلافی که شمشیر در آن باشد .پس ما نیلزی به علم و دانش دیگری نداریم .
اعمالی که حجاب معرفت می شوند
کفر و اعراض:
آیه سوم:و من اظلم … کهف /57
اظلم :ستمکار تر نسی ماقدمت یداه :گناهانی را که انجام داده فراموش می کنند .
اکنه :پرده و قرا :سنگینی در گوش
تفسیر و جمع بندی :
1- به عنوان یک استفهام انکار یقریدی می فرماید:آیا از کسانی که آیات الهی را می شنوند و اعراض می کنند و گناهان خود را به فراموشی می سپارند کسی ظالم تر پیدا می شود ؟ما بر دل های این گونه افراد پرده می افکنیم تا آنها نفهمند و از فیض سعادت ایمان محروم گردند.
2-چرا قرآن این افراد را ظالم ترین شمرده است ؟زیرا هم بر خویش ظلم می کنند و هم بر دیگران و هم در برابر ساحت قدس الهی و آئین او ظالمند . آیه فوق نه تنها دلالتی بر جبر ندارد بلکه دلیل بر اصل اختیار است
3- خداوند در این گناهان این اثر را آفریده که صفات قلب را از میان می برد ، قدرت تشخیص را از انسان سلب می کند مثل این که اگر انسان سم کشنده ای را با آگاهی بخورد تاثیر قهری آن مرگ است .
آیه چهارم :و الذین لایومنون فی … فصلت /44
عمی:گویی نابینا هستند (صدای حق را نمی شنوند )
تفسیر و جمع بندی :
1- این آیه اشاره به افراد بهانه گیر و لجوج می کند که گاه می گفتند چرا قرآن به زبان عجم نازل نشده ؟تا ما برای آن اهمیت بیش تری قائل باشیم و فایده آن محدود به قوم عرب نباشد (شاید هم حرفشان این باشد که توده مردم از آن چیزی نفهمند و جذب آن نشوند)قرآن در پاسخ در صدر این آیه می گوید ” و لو جعلناه اعجمئا لقالوا لولا فصلت آیاته “چرا آیاتش روشن نیست سپس می افزودند :ا اعجمی و عربی (آیات قرآن عجمی از پیامبر عربی درست است .)
2- خدا به پیامبرش دستور می دهد : این برای کسانی است که ایمان می آورند ولی افراد بی ایمان بهره ای نمی برند .
3- این آیه نیزبه خوبی روشن می سازد که بهانه جوئی ها و اصرار بر کفر حجابی بر گوش جان انسان می افکند .
منبع:کتب تفسیری
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mohammadtj
/ج