طلسمات

خانه » همه » مذهبی » افكار او حادتر از خمینی است !

افكار او حادتر از خمینی است !

افكار او حادتر از خمینی است !

در بررسی نظریات و مبارزات شهید صدوقی ابتدا به دیدگاه وی درباره حكومت پهلوی می‌پردازیم كه از خلال فعالیت‌ها و سخنان وی به نظریات می‌توان رسید . در بسیاری از حوادث انقلاب ؛ به ویژه از سال‌های دهه 40 به بعد ، می‌توان جنبه فعال زندگی مبارزاتی شهید صدوقی را پی‌ گرفت .
در اولین مرحله باید به مشروعیت جایگاه رژیم در دید او توجه داشت . این امر در بسیاری از گزارش‌های ساواك به نادرست و ناشایست بودن جایگاه رژیم در تصور

69d463cf d64d 4237 95ca 9e68181bdadd - افكار او حادتر از خمینی است !
140580 - افكار او حادتر از خمینی است !
افكار او حادتر از خمینی است !

شرح كوتاهی از نظرات و مبارزات آیت الله صدوقی در یزد
در بررسی نظریات و مبارزات شهید صدوقی ابتدا به دیدگاه وی درباره حكومت پهلوی می‌پردازیم كه از خلال فعالیت‌ها و سخنان وی به نظریات می‌توان رسید . در بسیاری از حوادث انقلاب ؛ به ویژه از سال‌های دهه 40 به بعد ، می‌توان جنبه فعال زندگی مبارزاتی شهید صدوقی را پی‌ گرفت .
در اولین مرحله باید به مشروعیت جایگاه رژیم در دید او توجه داشت . این امر در بسیاری از گزارش‌های ساواك به نادرست و ناشایست بودن جایگاه رژیم در تصور او اشاره می‌كند . نمونه آن را در نامه‌ای می‌توان دید كه از طرف شهید صدوقی در مورد اقدامات رژیم ، به آیت‌الله میرزا جواد تهرانی نوشته شده است ؛ اهداف نقشه‌های آنها را محو اسلام و مقررات اسلامی قید می‌كند كه با حركاتی چون وقایع فیضیه ، 15 خرداد سال 42 ، پیمان نظامی ، تغییر تاریخ ، اهانت به مرجعیت در روزنامه‌ها و … خود را نشان می‌دهد .
ساواك در گزارشی كه از او دارد، « افكار او را حادتر از امام خمینی می‌داند كه با تشویق و ترغیب عملیات ضد ملی و رژیم ، آرزوی قیام كل مملكت را علیه رژیم در سر خود می‌پروراند» در «اعتراض به رژیم ، انتقاد او به فساد جامعه بود و وابستگی به غرب و خرید همه چیز از غرب» و در ادامه آن «انتقاد از سینما و تلویزیون و عكس‌های برهنه مقابل سینماها ، جشن هنر شیراز و …» ؛ به ویژه كه «پول نفت صرف فساد اخلاقی در جامعه» می‌شود . «جشن‌های 2500 ساله را نیز سراسر فضاحت و رسوایی و… می‌داند كه رژیم با گرفتن آن سند كفر و زندقه بودن خود را امضا كرد و بر نامسلمان بودن خود صحه گذاشت».
اعتراض‌های زیربنایی نیز در تفكرات او دیده می‌شود. او با استناد به «اصل نظارت پنج تن از علما بر مجلس و مصوبات آن در قانون اساسی زمان» حكومت را غیرقانونی می‌دانست. عملكرد حكومت در نظر او قابل انتقاد بود. نمونه آن در اعتراضی است كه به برخورد دولت با روحانیون دارد و رفتار نادرست رژیم با آنها را دلیلی در اثبات بی دینی رژیم برمی‌شمارد . نهایت هدف در برخورد با رژیم، سرنگونی حكومت پهلوی است كه آن را پایان حركت اعلام می‌كند. او هر گونه سازش و مسامحه را با رژیم نفی می‌كند حتی به شكل عضویت در حزب رستاخیز؛ و با این رفتار دولت و مشروعیت آن را زیر سؤال می‌برد. در زمینه امكان برقراری رابطه از سوی مأموران رژیم با خود او، سعی می‌كند راه هر گونه نفوذ احتمالی را ببندد. او به بهانه بیماری از ملاقات با رئیس ساواك منطقه خودداری كرد و این در حالی بود كه در مجالس نماز در مساجد حاضر می‌شد.
به نشان عدم همكاری با دولت و اعلام نارضایتی از آن، بارها اعلام تعطیل عمومی و حتی عزای ملی نمود تا از این طریق اعتراض و نارضایتی به گوش رژیم برسد. نظر نهایی او درباره رژیم، سرنگونی آن و ایجاد حكومت اسلامی بود. چنین اعتقادی فقط مربوط به سال‌های آخر عمر رژیم نیست بلكه قبل از آن نیز در اعتراض‌های او در دستگیری و تبعید امام، یا مخالفت با شركت زنان در انجمن‌های ایالتی و ولایتی ، مخالفت با ایجاد مدارس یادبود سلطنت پهلوی و ساختمان آن – كه او آن را خلاف شرع می‌دانست – و مخالفت با جشن‌های شاهنشاهی دیده شد. رویارویی او با رژیم، همان‌طور كه دیده می‌شود حتی در سال‌های به اصطلاح آرامش رژیم – زمستان سال 51 – حالت بارز و جدی‌تری پیدا می‌كند . در همان سال‌ها نیز در پیروی از دیدگاه امام خمینی (ره) ارتباط روحانیون را با اوقاف – به سبب ارتباط یافتن با حاكمیت و ناچار تأیید آن – جایز نمی‌داند. هر چند این روند در سال آخر حكومت رژیم در قالب سخن از قیام مردم و نقش رژیم در ایجاد علل این قیام بازتاب پیدا می‌كند.
چنین است كه مأموران رژیم در بررسی تفكرات او، وی را حامی خط مشی امام ذكر می‌كنند و با قید عبارت «او در همه موارد از خمینی كسب تكلیف می‌كند»، ارتباط تفكری او را با مبانی مورد قبول امام در مورد حكومت پهلوی و مشروعیت آن نشان می‌دهند. در ادامه چنین امری، هر حركتی از سوی رژیم در ابقای خود و یا تغییر شرایط و تلاش در استواری پایه‌های حاكمیت از سوی او مورد عدم پذیرش و اعتراض و انتقاد قرار می‌گیرد. برنامه جشن 28 مرداد و بزرگداشت آن از سوی او تحریم شد. تغییر كابینه‌ها و روی كار آمدن هیئت دولت جدید – كه بعد از سقوط كابینه هویدا تا پیروزی انقلاب اسلامی چندین بار در كشور تكرار شد – از طرف او فریب و خدعه رژیم اعلام می‌شود. به عنوان نمونه در اعتراض به كابینه جدیدالتأسیس شریف امامی به جای آموزگار، شهید صدوقی عبارت “فریب” را ذكر كرده و اهداف اعلام شده توسط نخست‌وزیر جدید را “رسوایی” می خواند و از ملت می‌خواهد كه “فریب نخورند”.
در مورد ادعاهای فضای باز سیاسی یا آشتی ملی كه از سوی رژیم برای ساكت كردن مردم، مدام به كار برده می‌شد، او به سبب كشتار پیر و جوان و زن و مرد، كمك به اسرائیل و كشتار ملت ، اصطلاحات فوق را درست نمی‌دانست و شرط آشتی را اعتراف به جنایت‌ها، آزادی زندانیان، بازگرداندن تبعید شدگان، عمل به قانون اسلام – كه زیر پا گذاشته شده – ، بازگشتن امام به ایران و در پایان، برقراری حكومت اسلامی می‌داند.
او نارضایتی خود را از رژیم و حاكمیت آن با نوشتن نامه سرگشاده به جمشید آموزگار – نخست‌وزیر وقت – به حاكمیت نیز منعكس می‌كند و عكس‌العمل‌های رژیم در برخورد نادرست با ملت ، «كشتن ، سوزاندن و تبعید مردم را نشانه ضعف رژیم و نداشتن قدرت معنوی» می‌داند.
تلاش رژیم در جلب قلوب مردم به خصوص روحانیون یا اصناف و بازاریان نزد او دسیسه‌ای بیش نیست تا در میان صفوف مردم تفرقه ایجاد كند و با تكیه به فتوای امام، مذاكره – پیشنهاد دولت برای حل اختلاف با بازار و اصناف از طریق تعیین نماینده آنها – را ممنوع اعلام كرد و از ملت می‌خواهد نفرت و انزجار خود را نسبت به دولت نظامی اظهار كنند. اعلامیه‌های او ضربات سنگینی بر پیكر فرسوده رژیم وارد می‌كرد؛ به ویژه با مشخص شدن ضعف رژیم، او حركت آن را به سوی سقوط تشخیص داده، در روزهای آخر از ملت می‌خواهد با یك جهش دیگر آخرین سنگر رژیم را تسخیر كنند.
تأسی به امام (ره) به عنوان قائد نهضت و عدم مقبولیت رژیم در نظر او با این كلام مورد تأكید قرار می‌گیرد : «ایشان (امام) صد در صد ایستاده كه تا حكومت اسلامی بر پا نشود، دست برنداریم؛ ما هم این گونه هستیم». با این حال او رفتار عادلانه و بدون درگیری را با افرادی كه در دستگاه‌های دولتی رژیم مشغول كار هستند، توصیه می‌كند. ادعاهای رژیم نزد او اثر خود را از دست داده بودند. مانند این مورد كه او با تشبیه مسئله ادعای فضای باز سیاسی به جریان عمروبن عاص و فریب‌كاری او در صفین، فریب بودن وعده‌های رژیم را به دیگران می‌شناساند.
تلاش رژیم در روی كار آوردن هیئت دولت‌های متعدد از نظر او مطرود بود و هر كس و هر مقام كه اقدام به تشكیل دولت كند از نظر مردم مردود است و كارش خیانت [است]، حتی اگر این تلاش در برقراری نوعی دولت ائتلافی باشد. تلاش‌های رژیم در روزهای آخر را بی‌مورد می‌داند و ذكر می‌كند: «برای بازگرداندن اوضاع به حال اول دیر شده است» و اعتراض خود را به حكومت نظامی ابراز می‌كند. غیر از نظریات حكومتی، او در باب‌های دیگر نیز نظریه‌هایی داشت. در مورد جوانان، او به ایجاد آمادگی و لزوم آن برای این قشر تأكید داشت كه بعد از آموزش دیدن، خود جوانان می‌توانستند در میان مردم نفوذ داشته باشند و از جوانانی كه اعلام آمادگی در همكاری با وی كرده بودند، پشتیبانی می‌نمود. در مورد عناصری كه در خدمت رژیم بودند او فكر ارتباط با پلیس و مأمورین دولت و جذب آنها به سوی مردم را مطرح كرد. مهمترین گروهی كه در نظر او بودند ارتش و نظامیان بود.
« داماد او به دستور او گفت: افراد پلیس و سربازان، برادران دینی ما هستند، دست آنها را بفشارید و برای آنها احترام قائل شوید و سعی كنید آنها را جذب نمایید». اعلامیه او در اواخر شهریور كه در كنار سپاسگزاری از عناصر مختلف، از ارتش نیز تشكر كرده بود و از آنها خواسته بود كه آلت اجرای نقشه‌های شوم و ویرانگر مشتی بیگانه و بیگانه‌پرست نباشند، خود تأیید این سخن است. مدام بر این نكته تأكید می‌كرد كه «داخل پلیس و ژاندارم‌ها هم كسانی هستند كه با ایمان و دیندار می‌باشند و شب و روز از این اوضاع مملكت و كار دولت ناراحت هستند» .
او برای كمك به فرار سربازان، دستور داد مردم سرشان را بتراشند تا سربازان فراری شناخته نشوند. شیوه مبارزه شهید صدوقی از جمله مسائل بسیار جالب و مهم می‌باشد. بررسی این شیوه توان هدایت و رهبری او و در عین حال، سنجش‌های به موقع در مقابل عملكرد‌های رژیم و مأموران را نشان می‌دهد كه با درایت و دوراندیشی خاص استفاده مناسب از موقعیت‌ها را در پیشبرد اهداف خود می‌برد. علاوه بر نشان دادن مخالفت – در جریان وقایع 15 خرداد و دستگیری امام – كه به شكل مهاجرت به تهران و تحصن در شهر ری انجام شد، در مقابله با اقدامات منطقه‌ای رژیم، برای نشان دادن نارضایتی خود از راه‌های خاصی بهره می‌گرفت از جمله: خارج شدن از منطقه و عدم شركت به هنگام مراسم‌های خاصی كه توسط رژیم برقرار می‌شد. (مثل عدم شركت در مراسم نیایش 15بهمن 51 و 21 فروردین 51 كه در هر دو مورد، یك روز قبل از مراسم، او منطقه را ترك كرده بود) این حركت مورد انتقاد رژیم قرار می‌گیرد.
پیش از عزیمت آیت‌الله صدوقی به پاریس، ساواك، خبر از توزیع اسلحه توسط وی می‌دهد: «شب گذشته در مسجد حظیره توسط شیخ محمد صدوقی تعدادی در حدود 50 قبضه اسلحه كمری بین چند گروه تقسیم و اظهار داشته عده‌ای كه اسلحه ندارند، قمه و كارد در زیر لباس‌های خود پنهان نموده و در صورت لزوم از آنها استفاده شود.»
در تاریخ 18/8/57، ساواك قم در مورد سفر آیت‌الله صدوقی به پاریس، این خبر را به مركز مخابره می‌كند: «قرار است آیت‌الله صدوقی، ساكن شهرستان یزد، به اتفاق حدود 8 نفر از روحانیون افراطی و مخالفین در این شهرستان، بنا به دعوتی كه از پاریس از ایشان شده ، به پاریس عزیمت و پس از پیوستن به آیت‌الله خمینی، ترتیب تشكیل و اعلام حكومت جمهوری اسلامی ایران در پاریس داده شود و در مقر آن در پاریس و تحت نظر خمینی، برنامه‌های آینده را تنظیم نمایند.» سرانجام وی در تاریخ 13/8/1357 به طرف پاریس پرواز می‌كند . « بعد برای زیارت امام به پاریس رفتیم و در حدود 12 روز كه در پاریس بودیم ، صحبت‌هایی بین ما و ایشان انجام گرفت.» طبق گزارش نمایندگی ساواك در فرانسه، محور مذاكرات آیت‌الله صدوقی با امام خمینی، در مورد اعتصابات بازار و چگونگی ساماندهی مبارزات مردم و جلوگیری از فشار بیش از حد به كسبه بوده است.
با فرا رسیدن محرم سال 57 كه امام، ماه پیروزی خون بر شمشیرش لقب داد، دامنه مبارزات مردم گسترش غیرقابل محاسبه‌ای یافت. رژیم ، شرط برگزاری مجالس عزاداری سالار شهیدان را منوط به كسب اجازه از شهربانی و كلانتری‌ها كرده بود و در رسانه‌های گروهی خویش بر این مطلب اصرار می‌ورزید. امام طی پیامی به عموم توصیه كردند كه به رغم عنف رژیم در برگزاری مجالس خویش از شهربانی و ساواك اجازه نگیرند. آیت‌الله صدوقی نیز طی سخنانی در مسجد حظیره در این باره می‌گوید: «به مبارزه خود ادامه بدهید و هیچ‌كس حق ندارد برای مجالس و غیره از شهربانی اجازه بگیرد. اگر شهربانی مجلس را به علت اجازه نگرفتن تعطیل كرد، بلافاصله مطلب را درشت بنویسید و بالای محل الصاق و نصب كنید.» در پی انعكاس این نظر بین مردم، به اعتراف شهربانی یزد، هیچ‌كس برای برقراری مجلس عزاداری به آنان مراجعه نمی‌كند. او در تمامی جریانات با صدور اعلامیه و دستورهای تلفنی و شفاهی، نقش سرنوشت‌سازی را در اعتصابات و راهپیماییهای مختلف علیه رژیم ایفا می‌كند. از قبیل اعلام همبستگی با اعتصابات كاركنان صنعت نفت، كشتار محرم سرچشمه تهران، تهدید استاندار یزد و راهپیمایی 140 هزار نفری تاسوعای حسینی كه در تاریخ كویر بی‌سابقه ذكر شده است. به دنبال حركت انفعالی مأمورین ژاندارمری در جمع‌آوری عكس‌های امام خمینی از میان مغازه‌ها، وی اعلام اعتصاب می‌كند. پس از این اعلام، رژیم به گونه‌ای سراسیمه تصمیم به تشكیل شورای تأمین استان می‌گیرد و به صورتی آشكار را عقب‌نشینی می‌كند: «شورای تأمین استان یزد تشكیل و به او اطمینان داده شود كه مأمورین از این تاریخ به بعد با عكس‌های [امام] خمینی كاری نخواهند داشت.»
آیت‌الله صدوقی، با تشكیل “كانون معلمان” در یزد ، به سازماندهی معلمان و فرهنگیان پرداخته، اعتصاب بزرگ فرهنگیان را به راه می‌اندازد. به دنبال تشدید فشارهای مردم یزد به رهبری آیت‌الله صدوقی در تاریخ 17/10/57، رئیس ساواك یزد طی گزارشی به مركز، در واقع مراتب انحلال ساواك را اعلام كرده، و از عدم امنیت برای خبرچینان و نیروهای ساواك خبر می‌دهد و پرونده‌ها و مدارك مربوطه را به شهربانی منتقل می‌كند. به دنبال تحصن روحانیت مبارز در دانشگاه تهران، آیت‌الله صدوقی نیز به جمع آنان پیوسته، در پی بازگشت پیروزمندانه امام در روز 12 بهمن، آیت‌الله صدوقی پس از دیدار با رهبر و مراد خود، روز 13 بهمن به یزد باز می‌گردد و مردم یزد از وی استقبالی بی نظیر به عمل می‌آورند.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد