اقسام سه گانه قلب
در قرآن و روایات تعبیرات گوناگونی در مورد عقل و فکر و روح انسان شده است؛ یکی از این تعبیرات در مورد عقل، قلب است و قلب دو معنا دارد: یکی قلب جسمانی، و یکی هم قلب روحانی؛ قلب جسمانی همین تلمبهای است که در
نویسنده: سیدمحمد عبداللهزاده
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «إنَّ القلبها ثلَاثَهُ: قلبُ مَنکوسُ لا یَعِی شَیئاً مِن الخَیرِ و هو قلبُ الکافرِ، و قلبُ فِیهِ نُکتَةُ سَوداءُ و الخَیرُ و الشَّرُّ فیه یَعتَلِجانِ فَأیُّهُما کانَت مِنهُ غَلَبَ علیهِ، و قَلبُ مَفتُوحُ فیهِ مَصابِیحُ تَزهَرُ لا یُطَفَی ءُ نُورهُ إلی یومِ القیامةِ وَ هُوَ قَلبُ المُؤمِنِ؛ بدرستی که دلها سه گونه است: دلی که واژگون است، که هیچ خیری در آن نیست و آن دل کافر است. و دلی که در آن نقطهی سیاه وجود دارد، در این دل خوبی و بدی با یکدیگر میستیزند و هر کدام نیرومندتر بود بر دیگری چیره میگردد، و دلی گشاده که در آن چراغی میدرخشد، نورش تا روز قیامت خاموش نمیشود و آن دل مؤمن است». (1)
در قرآن و روایات تعبیرات گوناگونی در مورد عقل و فکر و روح انسان شده است؛ یکی از این تعبیرات در مورد عقل، قلب است و قلب دو معنا دارد: یکی قلب جسمانی، و یکی هم قلب روحانی؛ قلب جسمانی همین تلمبهای است که در وسط سینهی انسان است و خون را به تمام اعضای انسان میرساند و اما قلب روحانی همان عقل است. قلب در قرآن در مفهوم عقل و روح خیلی استعمال شده است.
عقل از ریشهی «عِقال» است، همان پابندی که بر شتر میزنند تا حرکت نکند و عقل را از این جهت عقل گفتند چون انسان را از زشتیها باز میدارد.
به این علت به عقل، قلب هم میگویند چون که یَتَقَلَّبُ مِن حَالٍ إلی حَالٍ است؛ یعنی دائماً در حال دگرگونی است، مثل قلب جسمانی که دائماً در حال تغییر است؛ لذا اگر یک دقیقه از کار بیفتد، عمر انسان به پایان میرسد.
در روایات هم کلمه قلب زیاد به کار رفته است از جمله همین روایت که قلبهای انسانها را به سه گونه تقسیم میکند:
1. بعضی از مردم قلبشان مانند ظرف وارونه است که چیزی از سعادت و خیر و انوار الهی در آن جای نمیگیرد حتّی اگر پای منبر رسول خدا و ائمّه (علیهم السلام) هم بنشیند فایده ندارد. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود قلب انسان وارونه شود و بمیرد، انس به گناه است و گناه روی گناه که رسول خدا فرمود: «اَلذَّنبُ عَلی الذَنبٍ» (2) یعنی گناه روی گناه دل را میمیراند و دل مرده دلی وارونه است.
2. بعضی از مردم قلبشان بر اثر گناه سیاه میشود که هر گناهی نقطهی سیاهی است در قلب که اگر توبه کند پاک میشود و اگر گناه ادامه پیدا کند این نقطه وسیع میشود و تمام قلب را میپوشاند که قرآن میفرماید: «(وَ أحاطَت بِهِ خَطیئَتَهُ)؛ و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند». (3)
این گونه افراد گاهی به سمت خیر هستند و گاهی به سمت شرّ که هر کدام از خیر و شر که نیرومندتر باشد بر دیگری غلبه پیدا میکند.
3. بعضی از مردم قلبشان گشاده و باز است نور خدا در آن میدرخشد و حقایق را درک میکند و بر سر دو راهی میتواند تصمیم بگیرد.
مهم این است که انسان بتواند در زندگی خود به این مرحله برسد که این نیاز به عمل مستمر و راز و نیاز و ترک گناه و تهذیب نفس دارد. امیدواریم خداوند توفیق این کار را به همهی ما عنایت فرماید. ان شاء الله.
در قرآن و روایات تعبیرات گوناگونی در مورد عقل و فکر و روح انسان شده است؛ یکی از این تعبیرات در مورد عقل، قلب است و قلب دو معنا دارد: یکی قلب جسمانی، و یکی هم قلب روحانی؛ قلب جسمانی همین تلمبهای است که در وسط سینهی انسان است و خون را به تمام اعضای انسان میرساند و اما قلب روحانی همان عقل است. قلب در قرآن در مفهوم عقل و روح خیلی استعمال شده است.
عقل از ریشهی «عِقال» است، همان پابندی که بر شتر میزنند تا حرکت نکند و عقل را از این جهت عقل گفتند چون انسان را از زشتیها باز میدارد.
به این علت به عقل، قلب هم میگویند چون که یَتَقَلَّبُ مِن حَالٍ إلی حَالٍ است؛ یعنی دائماً در حال دگرگونی است، مثل قلب جسمانی که دائماً در حال تغییر است؛ لذا اگر یک دقیقه از کار بیفتد، عمر انسان به پایان میرسد.
در روایات هم کلمه قلب زیاد به کار رفته است از جمله همین روایت که قلبهای انسانها را به سه گونه تقسیم میکند:
1. بعضی از مردم قلبشان مانند ظرف وارونه است که چیزی از سعادت و خیر و انوار الهی در آن جای نمیگیرد حتّی اگر پای منبر رسول خدا و ائمّه (علیهم السلام) هم بنشیند فایده ندارد. یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود قلب انسان وارونه شود و بمیرد، انس به گناه است و گناه روی گناه که رسول خدا فرمود: «اَلذَّنبُ عَلی الذَنبٍ» (2) یعنی گناه روی گناه دل را میمیراند و دل مرده دلی وارونه است.
2. بعضی از مردم قلبشان بر اثر گناه سیاه میشود که هر گناهی نقطهی سیاهی است در قلب که اگر توبه کند پاک میشود و اگر گناه ادامه پیدا کند این نقطه وسیع میشود و تمام قلب را میپوشاند که قرآن میفرماید: «(وَ أحاطَت بِهِ خَطیئَتَهُ)؛ و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند». (3)
این گونه افراد گاهی به سمت خیر هستند و گاهی به سمت شرّ که هر کدام از خیر و شر که نیرومندتر باشد بر دیگری غلبه پیدا میکند.
3. بعضی از مردم قلبشان گشاده و باز است نور خدا در آن میدرخشد و حقایق را درک میکند و بر سر دو راهی میتواند تصمیم بگیرد.
مهم این است که انسان بتواند در زندگی خود به این مرحله برسد که این نیاز به عمل مستمر و راز و نیاز و ترک گناه و تهذیب نفس دارد. امیدواریم خداوند توفیق این کار را به همهی ما عنایت فرماید. ان شاء الله.
پینوشتها:
1. محجة البیضاء، ج5، ص 22.
2. خصال، ص 228.
3. سورهی بقره، آیهی 81.
منبع مقاله :
عبداللهزاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.