در جواب بخش الف بايد گفت: هيچ دليلي نداريم كه آن مورچه از نوع همين مورچگان بوده يا نبوده است. علاوه بر اين كه كار حضرت سليمان به عنوان كار فوقالعاده و معجزه مطرح بوده است، همچنين آشنايي با زبان پرندگان را خداوند به حضرت سليمان ياد داد، شايد هم بتوان گفت: آن مورچگان از همين نوع مورچگان بوده اند. چون اگر گفته شود مراد از مورچگان و پرندگاني كه حضرت سليمان با آنها حرفزده اين مورچگان و پرندگان نبودهاند. بلكه، يك نسل پيشرفتهاي بودهاند نبايد كار سليمان كار فوقالعادهاي بوده باشد.
كلماتي كه در قرآن بهكاررفته است، به صورت مطلق و بدون قرينه و قيد مي باشند و بايد آنها را بر معاني عرفيه و آنچه كه عرف مردم ميفهمند، حمل كرد.
بعضي از دانشمندان جانورشناس گفتهاند: مورچه يكي از قديميترين جانواران كره خاك است و هر قدر عقب برويم باز مي بينيم كه مورچگان در دنيا وجود داشتهاند.[1]اما دربارة نحوه كلام مورچگان با حضرت سليمان: براي روشن شدن بحث بايد نطق را تعريف كرد و ديد نطق چيست؟ نطق عبارت است از هر صوتي كه دلالت به مقصود و مرادي بكند. بخاطر همين ميشود گفت: حيوانات هم براي خودشان نطق و اصواتي دارند كه به وسيله آن، آنچه در نهان دارند ديگران را آگاه ميسازنند. به همين خاطر به صداي مورچه از آن جايي كه براي حضرت سليمان ـ عليهالسّلام ـ مفهوم بوده اطلاق قول شده، چون در قرآن فرموده است و «قالت نمله»
و از آية: وقال يا ايها الناس علمنا منطق الطير[2] استفاده ميشود، پرندگان و حيوانات هم نطق و تكلم دارند، كه حضرت سليمان ـ عليهالسّلام ـ با عنايت خداوند ميتوانست اصوات پرندگان را تشخيص بدهد و با آنها سخن بگويد، آنچه مسلم است، وزان نطق حيوانات همسان نطق و تلكم انسانها نميباشد. بلكه، در علم زيست شناسي ثابت شده كه مورچگان براي خودشان صداهايي دارند و باهم ديگر حرف ميزنند، بعضي از علماء زيست شناس گفتهاند: مورچگان علاوه بر اين كه با شاخكهاي خود با هم حرف ميزنند، وسيلهاي ديگر هم دارند، زيرا وقتي كه لانة مورچهها مورد حمله قرار ميگيرد يا واقعة غير منتظرهاي روي ميدهد مورچگان چنان با سرعت از خطر با خبر ميشوند كه بايد قبول كرد اين اعلام خطر به وسيلة ديگري غير از تماس شاخكها به عمل آمده و شايد از امواجهاي كه هنوز ما نشناختهايم استفاده ميكنند.[3]پس مورچهها صداهايي براي خودشان دارند كه دلالت بر مقصودشان ميكند و نطق آنها وزان خاص خود را دارد. امّا، سيستم شنوايي ما طوري است كه قدرت شنيدن آنها را ندارد. اما كسي كه خداوند آن قدرت را به او عنايت كرده مثل سليمان و ائمه ـ عليهمالسّلام ـ ميتوانند آن صداها را بشنوند و تشخيص بدهند.
اما درباره جنسيت مورچه بايد گفت: بعضي از مفسرين اين احتمال را دادهاند مورچهاي كه بقيه مورچهها را مورد خطاب قرار ميدهد و ميگويد به داخل خانههايتان برويد ماده بوده زيرا در اين آيه آمده است: قالت نمله[4] كه فعل به صورت مونث است كه دلالت بر ماده بودن مورچه ميكند. بعضي از مفسرين هم گفتهاند: اين تا در فعل قالت تاء تانيث لفظي است و اين تاء دليل بر مونث بودن حقيقي نميكند و اين كه فعل مونث آمده از باب رعايت مونث لفظي و مجازي است؛ چون ممكن است نمله مونث مجازي باشد و بخاطر رعايت مطابقت لفظ كلمه «نمله» فعل قالت هم مونث آمده باشد.[5] پس اين مونث بودن مورچه درحدّ احتمال است البتّه دانستن اين كه اين مورچه نر بوده يا ماده در آنچه كه هدف قرآن و اين سوره است تاثيري ندارد.[6] آنچه مهم است اين است كه ما بدانيم حضرت سليمان با زبان مورچگان و پرندگان آشنا بوده، باد ، جن و غيره در تسخير او بوده اند… و همه انسان ها آمادگي دارند در بخش از جهان هستي تسخير كنند و از اين قبيل مطالب مهم كه مورد نظر و آن شريف است. از اين كه جنس مورچه ي زمان حضرت سليمان نر بوده يا ماده، چنان مهم نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمد حسين طباطبائي، الميزان، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، ج 15 ، از صفحه497 تا 500.
2. سيد علي اكبر قريشي، تفسير احسن الحديث، انتشارات بنياد بعثت، اول، 1370 ج 7،ص 445.
3. امين الاسلام طبرسي، جوامع الجامع، مترجم حبيب روحاني، علي عبدالحميدي، آستان قدس رضوي چاپ اوّل 1376، جلد 4، ص453.
4. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه تهران؛ چهاردهم1374 ج 15،ص 423.
پي نوشت ها:
[1]. موريس مترلينگ، زندگي مورچگان، ذبيح الله منصوري، بيجا، كانون معرفت، ص14 .
.[2] نمل/16.
[3]. موريس مترلينگ، زندگي مورچگان، مترجم ذبيح الله منصوري، بيجا، كانون معرفت، ص 69.
[4]. نمل/17.
[5]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، 1403 ق، ج14، ص96 .
[6]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 423..