امامت در آینه ی اندیشه (4)
در این مجموعه، رهبری عدالت محور هم قرار گرفته که تلاش فراوانی در تحقق عدالت و فضیلت می نماید. شاکله شناسی رهبری عدالت محور نشان می دهد که این نوع از رهبری منجر به
17) جمشیدی، حسن (1387)، ثقلین در آینه ی معرفت، اندیشه ی حوزه، ش 73.
18) نوایی، علی اکبر (1385)، نظام اجتماعی امت و امامت، اندیشه ی حوزه، ش 61 و 62.
چکیده: نظام اجتماعی امت و امامت، نظام الهی، خدامحور، متحد، هماهنگ و هم مسلک می باشد. ستون فقرات چنین نظام والا و ارزشمندی را دیانت و عدالت تنظیم می نماید، امام و رهبر قطب الهی حرکت چنین اجتماعی است؛ همه ی حرکت ها، ایده ها، آرمان ها در سمت و سوی اراده ی انسانی والا و الهی به نام امام و رهبر است.
از نظام امت و امامت، دو تصویر آرمانی وجود دارد. در تصویر نخست، امام و رهبر معصوم، سررشته ی افکار و اندیشه ها و حرکت های امت را در اختیار خویش دارد و در تصویر دوم، رهبری عدالت پیشه. این نظام، همان خلافت کبرای الهی به وسیله ی خلیفه الله است که ظهورات نوری خدای متعال را در جامعه بشری ساری و جاری و نمودار می سازد.
در این مجموعه، رهبری عدالت محور هم قرار گرفته که تلاش فراوانی در تحقق عدالت و فضیلت می نماید. شاکله شناسی رهبری عدالت محور نشان می دهد که این نوع از رهبری منجر به تأسیس نظام امت و امامت گردیده و در پی تربیت نیروی انسانی مؤمن می باشد. تلاش در زدودن استضعاف و دفع هجوم مخالفان، نشر اندیشه های بنیادی اسلام، بستر سازی برای تحقق عدالت، تقویت جنبه های اخلاقی و تداوم عزت جامعه ی دینی مور تلاش های او است و از خصلت های عالی، همچون فهم و درایت دینی، اجتهاد، مدیریت دینی بالا، کمال اعتقادی، برخورداری ازصفت عدالت، کفایت، شجاعت و… برخوردار است.
نظام مطلوب مورد اشاره، نظامی عدالت محور است و عدالت امامت و امت، روشی پویا و فعال است که سمت و سوی حرکت تکاملی امت را تعیین می نماید و در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و… مبتلور می شود.
بدین روی، احیای عدالت و گسترش و تعمیق آن، یک رسالت در نظام امت و امامت است. صور عدالت مورد نظر در این نظام عبارتند از:
1) عدالت افراد جامعه در تعاملات خویشتن؛
2) عدالت حاکم به مردم (امام به امت) و بالعکس؛
3) عدالت نفسانی، که ریشه ی همه ی عدالت ها در حوزه های رفتاری و عملکردی نظام امت و امامت است.
19) قربانی زاده، وجه الله (1383)، تبیین طیف انواع مدیران از منظر امام علی علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 49 و 50.
چکیده: در دهه های گذشته تلاش های زیادی، از سوی اندیشمندان علم مدیریت، برای شناسایی و تعریف ماهیت رهبری و مدیریت انجام و حاصل کار در قالب نظریه های مختلف بیان شده است. با این وجود موضوع رهبری و مدیریت از چنان دامنه ی وسیعی برخوردار است که مطالعات بیشتری را، با دیدگاه های متفاوت تر، طلب می نماید.
در این نوشته سعی شده است با استناد به فرمایشات حضرت علی علیه السلام، ویژگی های رفتاری مدیران در نظام اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و با محور قرار دادن یکی از جملات آن حضرت که در آن به سه بعد اصلی ورع، علم و سیاست تأکید شده است، طیفی از ویژگی های مدیران مطرح و با توجه به ابعاد یاد شده، هشت گونه از خصایص مدیران، تبیین و بالمآل شاکله ی مدیریت پاسخ گو تشریح گردد.
20) نوایی، علی اکبر (1382)، احیاگری و جنبش احیاگرانه ی امام حسین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: در نوشتار یاد شده، نویسنده به مناسبت تحلیل واقعه ی عاشورا، به تبیین مسأله ی احیاگری پرداخته است. وی تعریفی از حیاگری را ارائه نموده و آن را به معنای تجدید ساختمان، چه در مجموعه ی فکری و چه در مکتب اجتماعی و چه در تفکر دینی دانسته است. احیاگری زمانی ضرورت می یابد که تفکری اصیل و پایه ای، آسیب دیده باشد و وجود او را ابهامات و اوهام و خرافات، چه از ناحیه ی حاملان آن تفکر و چه از ناحیه ی دشمنان خارجی، فراگرفته باشد. در چنین زمانه ای است که نیاز به احیاگری، به عنوان یک ضرورت تاریخی، خود می نمایاند. مساله ی احیاگری در کتاب و سنت، مورد تأکید و توجه جدی واقع گردیده و آن را در زمانه ای دانسته که دین حق، در معرض برداشت های سطحی و در معرض کژی ها و اعوجاج ها قرار گرفته باشد. افول اندیشه ی دینی و احیای بدعت ها و سنت های غلط پس از دوره ی نبوی، ضرورت تام احیاگری را در سال 60 هجرت می نمایاند. زیرا جامعه ی دینی گرفتار حاکمی فاسد، جبار، ستمگر و هوسران واقع شده و زبونی عوام و انحراف خواص، سبب چنین بلیه ای شده است.
در بخش دیگری به شرایط یک احیاگر، همچون دشمن شناسی، اهل مخاطره بودن، تعهد و دردمندی، دوری از عوام زدگی و مصلحت اندیشی را به عنوان عوامل و شرایط احیاگری دانسته است.
سپس به این مسأله که حسین بن علی علیه السلام در قله ی احیاگری تاریخی دوره ی اسلامی قرار دارد و اسوه ی احیاگران است پرداخته شده است.
لزوم تناسب عمل احیاگرانه، با عصر و زمانه نیز به بحث درآمده و نهضت حسین بن علی علیه السلام را نهضتی که تناسب روشنی با عصر و زمانه دارد، تحلیل نموده و این نهضت را الگوی همواره ی احیاگان دنیای اسلام، تصویر نموده است. در نهایت راه کارهای لازمی را برای تحقق احیاگری در زمانه ی حاضر تحلیل نموده است.
21) معرفت، محمدهادی (1382)، امام حسین علیها لسلام، پیروز میدان نبرد، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: در این مقاله نویسنده دو گروه در کربلا را توصیف می کند؛ یکی گروه حق و دیگری گروه باطل.
درباره ی زندگی و انسان از دو اندیشه سخن می گوید؛ یکی ندیشه ی زندگی والا و شرافتمندانه، که انسان آمده است تا با افتخار بماند و برای به اجرا درآوردن رسالت الهی بکوشد، هر چند دشوار باشد و دیگری اندیشه ای که بسیار کوته بینانه و ضعیف است و تنها بر لذت های پست دنیوی منحصر می شود. گروه حق و امام حسین علیه السلام بر طریق نخست از اندیشه ی زندگی و گروه باطل و یزیدیان بر طریق دوم قرار دارند. اساس نوشتار بر مدار این سخن شریف معصوم می گردد که «هیچ باطلی در برابر حق برنمی خیزد، مگر این که حق بر باطل چیره می شود»؛ چه خدای تعالی چنین مقدر فرموده است و اندیشه ی حسینی و طریق حسینی چون حق است مطابق با این سنت الهی پیروز حقیقی میدان نبرد گروه حق و باطل در کربلاست.
22) عبدی، محمد ناصر (1382)، عبرت های عاشورا در نگاه بلند رهبری، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: مقام معظم رهبری، با اندیشه ای ژرف و دانشی وسیع، درس ها، پیام ها و عبرت هایی از مدرسه ی عاشورا مطرح نموده و جان تشنه ی شنوندگان را از درس های سازنده والهام آفرین عاشورا سیراب می نماید.
نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزه های عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشم ها را خیره کرده و از جان برآمده برجان نشینند.
در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی ها نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود و ضرورت مبارزه ای حسینی از هر جهت احساس می شد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهره ی مکتب عاشورا می زداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم می نماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا می برد که چون یاران امام حسین علیه السلام نه از خیل دشمن می ترسند و نه از قساوت پیشگان هراسی به خود راه می دهند.
پس از به بارنشتن آموزه های حسینی در مقطعی از زمان و پیروزی اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران، این آموزه ها و درس ها در قالبی دیگر، به صورتی متین و راه گشا مطرح می شوند و راه زیستن رابه پیروان نهضت حسینی، با تکیه بر آموزه های عاشورا می آموزد. در طول جنگ تحمیلی که درس های عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهام بخش ملتی بزرگ و حماسه آفرین می گردد، در خطابه ها و تحلیل هایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادت طلبی، بصیرت، دشمن شناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران می گشاید.
23) پژوهنده، محمد حسین (1382)، ماهیت شناسی قیام عاشورا، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: بحث ها و برداشت های گوناگون و گاهی متناقض نسبت به قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام شده است که معمولاً بر دو محور می چرخند: ماهیت شناسی و غایت شناسی نهضت. لیکن در این مقاله مورد نخست به بررسی و نقد گذاشته شده است.
آیا ممکن است قیام امام حسین علیه السلام نهضتی چند ماهیتی باشد تا همه یا بیشتر برداشت ها را بپذیرد؟ نخستین بحث ما بررسی و یافتن پاسخ به این سؤال است.
نویسنده در ادامه به طرح عمده ی دیدگاه های مأثور پرداخته است که در ذیل به اهم آنها اشاره می شود:
1) قیام انفجاری، نگاهی است برون دینی و احیاناً تحت تاثیر القائات مارکسیستی، که می گوید امام از رشد تضادها خواست بهره گیری نمایند.
2) برخورد عادی دو نوع عصبیت عربی، که از نظر تحلیل تاریخی اجتماعی، برخورد خصمانه ی دو جریان قومی را قهری می داند. در این دیدگاه از زاویه ی حکومتی به واقعه نگریسته می شود. طرفداران آن معتقدند امام برای به دست آوردن قدرت قیام نموده است. این دیدگاه شامل دو نوع برداشت می شود: دموکراسی و اقتدارگرایی، که هر کدام مستقلاً مورد بررسی قرار می گیرد.
3) قضای الهی و فدا شدن برای امت، نیز دیدگاه هایی هستند که در این مقاله از آنها بحث می شود.
نکته ی قابل تذکر آن است که نویسنده به جز نقد دیدگاه ها مبادرت به القای دیدگاهی ننموده و ارزیابی را به عهده ی خواننده گذاشته است.
منبع:اندیشه ی حوزه شماره 84.
18) نوایی، علی اکبر (1385)، نظام اجتماعی امت و امامت، اندیشه ی حوزه، ش 61 و 62.
چکیده: نظام اجتماعی امت و امامت، نظام الهی، خدامحور، متحد، هماهنگ و هم مسلک می باشد. ستون فقرات چنین نظام والا و ارزشمندی را دیانت و عدالت تنظیم می نماید، امام و رهبر قطب الهی حرکت چنین اجتماعی است؛ همه ی حرکت ها، ایده ها، آرمان ها در سمت و سوی اراده ی انسانی والا و الهی به نام امام و رهبر است.
از نظام امت و امامت، دو تصویر آرمانی وجود دارد. در تصویر نخست، امام و رهبر معصوم، سررشته ی افکار و اندیشه ها و حرکت های امت را در اختیار خویش دارد و در تصویر دوم، رهبری عدالت پیشه. این نظام، همان خلافت کبرای الهی به وسیله ی خلیفه الله است که ظهورات نوری خدای متعال را در جامعه بشری ساری و جاری و نمودار می سازد.
در این مجموعه، رهبری عدالت محور هم قرار گرفته که تلاش فراوانی در تحقق عدالت و فضیلت می نماید. شاکله شناسی رهبری عدالت محور نشان می دهد که این نوع از رهبری منجر به تأسیس نظام امت و امامت گردیده و در پی تربیت نیروی انسانی مؤمن می باشد. تلاش در زدودن استضعاف و دفع هجوم مخالفان، نشر اندیشه های بنیادی اسلام، بستر سازی برای تحقق عدالت، تقویت جنبه های اخلاقی و تداوم عزت جامعه ی دینی مور تلاش های او است و از خصلت های عالی، همچون فهم و درایت دینی، اجتهاد، مدیریت دینی بالا، کمال اعتقادی، برخورداری ازصفت عدالت، کفایت، شجاعت و… برخوردار است.
نظام مطلوب مورد اشاره، نظامی عدالت محور است و عدالت امامت و امت، روشی پویا و فعال است که سمت و سوی حرکت تکاملی امت را تعیین می نماید و در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و… مبتلور می شود.
بدین روی، احیای عدالت و گسترش و تعمیق آن، یک رسالت در نظام امت و امامت است. صور عدالت مورد نظر در این نظام عبارتند از:
1) عدالت افراد جامعه در تعاملات خویشتن؛
2) عدالت حاکم به مردم (امام به امت) و بالعکس؛
3) عدالت نفسانی، که ریشه ی همه ی عدالت ها در حوزه های رفتاری و عملکردی نظام امت و امامت است.
19) قربانی زاده، وجه الله (1383)، تبیین طیف انواع مدیران از منظر امام علی علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 49 و 50.
چکیده: در دهه های گذشته تلاش های زیادی، از سوی اندیشمندان علم مدیریت، برای شناسایی و تعریف ماهیت رهبری و مدیریت انجام و حاصل کار در قالب نظریه های مختلف بیان شده است. با این وجود موضوع رهبری و مدیریت از چنان دامنه ی وسیعی برخوردار است که مطالعات بیشتری را، با دیدگاه های متفاوت تر، طلب می نماید.
در این نوشته سعی شده است با استناد به فرمایشات حضرت علی علیه السلام، ویژگی های رفتاری مدیران در نظام اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و با محور قرار دادن یکی از جملات آن حضرت که در آن به سه بعد اصلی ورع، علم و سیاست تأکید شده است، طیفی از ویژگی های مدیران مطرح و با توجه به ابعاد یاد شده، هشت گونه از خصایص مدیران، تبیین و بالمآل شاکله ی مدیریت پاسخ گو تشریح گردد.
20) نوایی، علی اکبر (1382)، احیاگری و جنبش احیاگرانه ی امام حسین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: در نوشتار یاد شده، نویسنده به مناسبت تحلیل واقعه ی عاشورا، به تبیین مسأله ی احیاگری پرداخته است. وی تعریفی از حیاگری را ارائه نموده و آن را به معنای تجدید ساختمان، چه در مجموعه ی فکری و چه در مکتب اجتماعی و چه در تفکر دینی دانسته است. احیاگری زمانی ضرورت می یابد که تفکری اصیل و پایه ای، آسیب دیده باشد و وجود او را ابهامات و اوهام و خرافات، چه از ناحیه ی حاملان آن تفکر و چه از ناحیه ی دشمنان خارجی، فراگرفته باشد. در چنین زمانه ای است که نیاز به احیاگری، به عنوان یک ضرورت تاریخی، خود می نمایاند. مساله ی احیاگری در کتاب و سنت، مورد تأکید و توجه جدی واقع گردیده و آن را در زمانه ای دانسته که دین حق، در معرض برداشت های سطحی و در معرض کژی ها و اعوجاج ها قرار گرفته باشد. افول اندیشه ی دینی و احیای بدعت ها و سنت های غلط پس از دوره ی نبوی، ضرورت تام احیاگری را در سال 60 هجرت می نمایاند. زیرا جامعه ی دینی گرفتار حاکمی فاسد، جبار، ستمگر و هوسران واقع شده و زبونی عوام و انحراف خواص، سبب چنین بلیه ای شده است.
در بخش دیگری به شرایط یک احیاگر، همچون دشمن شناسی، اهل مخاطره بودن، تعهد و دردمندی، دوری از عوام زدگی و مصلحت اندیشی را به عنوان عوامل و شرایط احیاگری دانسته است.
سپس به این مسأله که حسین بن علی علیه السلام در قله ی احیاگری تاریخی دوره ی اسلامی قرار دارد و اسوه ی احیاگران است پرداخته شده است.
لزوم تناسب عمل احیاگرانه، با عصر و زمانه نیز به بحث درآمده و نهضت حسین بن علی علیه السلام را نهضتی که تناسب روشنی با عصر و زمانه دارد، تحلیل نموده و این نهضت را الگوی همواره ی احیاگان دنیای اسلام، تصویر نموده است. در نهایت راه کارهای لازمی را برای تحقق احیاگری در زمانه ی حاضر تحلیل نموده است.
21) معرفت، محمدهادی (1382)، امام حسین علیها لسلام، پیروز میدان نبرد، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: در این مقاله نویسنده دو گروه در کربلا را توصیف می کند؛ یکی گروه حق و دیگری گروه باطل.
درباره ی زندگی و انسان از دو اندیشه سخن می گوید؛ یکی ندیشه ی زندگی والا و شرافتمندانه، که انسان آمده است تا با افتخار بماند و برای به اجرا درآوردن رسالت الهی بکوشد، هر چند دشوار باشد و دیگری اندیشه ای که بسیار کوته بینانه و ضعیف است و تنها بر لذت های پست دنیوی منحصر می شود. گروه حق و امام حسین علیه السلام بر طریق نخست از اندیشه ی زندگی و گروه باطل و یزیدیان بر طریق دوم قرار دارند. اساس نوشتار بر مدار این سخن شریف معصوم می گردد که «هیچ باطلی در برابر حق برنمی خیزد، مگر این که حق بر باطل چیره می شود»؛ چه خدای تعالی چنین مقدر فرموده است و اندیشه ی حسینی و طریق حسینی چون حق است مطابق با این سنت الهی پیروز حقیقی میدان نبرد گروه حق و باطل در کربلاست.
22) عبدی، محمد ناصر (1382)، عبرت های عاشورا در نگاه بلند رهبری، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: مقام معظم رهبری، با اندیشه ای ژرف و دانشی وسیع، درس ها، پیام ها و عبرت هایی از مدرسه ی عاشورا مطرح نموده و جان تشنه ی شنوندگان را از درس های سازنده والهام آفرین عاشورا سیراب می نماید.
نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزه های عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشم ها را خیره کرده و از جان برآمده برجان نشینند.
در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی ها نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود و ضرورت مبارزه ای حسینی از هر جهت احساس می شد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهره ی مکتب عاشورا می زداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم می نماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا می برد که چون یاران امام حسین علیه السلام نه از خیل دشمن می ترسند و نه از قساوت پیشگان هراسی به خود راه می دهند.
پس از به بارنشتن آموزه های حسینی در مقطعی از زمان و پیروزی اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران، این آموزه ها و درس ها در قالبی دیگر، به صورتی متین و راه گشا مطرح می شوند و راه زیستن رابه پیروان نهضت حسینی، با تکیه بر آموزه های عاشورا می آموزد. در طول جنگ تحمیلی که درس های عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهام بخش ملتی بزرگ و حماسه آفرین می گردد، در خطابه ها و تحلیل هایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادت طلبی، بصیرت، دشمن شناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران می گشاید.
23) پژوهنده، محمد حسین (1382)، ماهیت شناسی قیام عاشورا، اندیشه ی حوزه، ش 39.
چکیده: بحث ها و برداشت های گوناگون و گاهی متناقض نسبت به قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام شده است که معمولاً بر دو محور می چرخند: ماهیت شناسی و غایت شناسی نهضت. لیکن در این مقاله مورد نخست به بررسی و نقد گذاشته شده است.
آیا ممکن است قیام امام حسین علیه السلام نهضتی چند ماهیتی باشد تا همه یا بیشتر برداشت ها را بپذیرد؟ نخستین بحث ما بررسی و یافتن پاسخ به این سؤال است.
نویسنده در ادامه به طرح عمده ی دیدگاه های مأثور پرداخته است که در ذیل به اهم آنها اشاره می شود:
1) قیام انفجاری، نگاهی است برون دینی و احیاناً تحت تاثیر القائات مارکسیستی، که می گوید امام از رشد تضادها خواست بهره گیری نمایند.
2) برخورد عادی دو نوع عصبیت عربی، که از نظر تحلیل تاریخی اجتماعی، برخورد خصمانه ی دو جریان قومی را قهری می داند. در این دیدگاه از زاویه ی حکومتی به واقعه نگریسته می شود. طرفداران آن معتقدند امام برای به دست آوردن قدرت قیام نموده است. این دیدگاه شامل دو نوع برداشت می شود: دموکراسی و اقتدارگرایی، که هر کدام مستقلاً مورد بررسی قرار می گیرد.
3) قضای الهی و فدا شدن برای امت، نیز دیدگاه هایی هستند که در این مقاله از آنها بحث می شود.
نکته ی قابل تذکر آن است که نویسنده به جز نقد دیدگاه ها مبادرت به القای دیدگاهی ننموده و ارزیابی را به عهده ی خواننده گذاشته است.
منبع:اندیشه ی حوزه شماره 84.
/ج