خانه » همه » مذهبی » امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)

امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)

امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)

نكته نغز آنكه اساس نظريه امامت در اباضيه بر محور سيره شيخين، يعنى ابوبكر و عمر، سيره محكّمه نخستين نظير ابوبلال مرداس بن اديه و ديگر شخصيت هاى مشهور آنان بنا شده است،[36] از اين رو آنان ضرورت امامت را برخلاف ديگر فرق اسلامى داراى چهار مرحله تاريخى مى دانند كه از آن به مراحل يا انواع امامت و نيز «مسالك دين» يا راه

4cdcf64e 6b4c 4ee6 b0a0 6b341d86f3c9 - امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)

0013709 - امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)
امامت و حكومت از نگاه اِباضيه (2)

 

نويسنده:حميد ملك مكان

 

مراحل امامت
 

نكته نغز آنكه اساس نظريه امامت در اباضيه بر محور سيره شيخين، يعنى ابوبكر و عمر، سيره محكّمه نخستين نظير ابوبلال مرداس بن اديه و ديگر شخصيت هاى مشهور آنان بنا شده است،[36] از اين رو آنان ضرورت امامت را برخلاف ديگر فرق اسلامى داراى چهار مرحله تاريخى مى دانند كه از آن به مراحل يا انواع امامت و نيز «مسالك دين» يا راه هايى كه به اجراى احكام شرعى مى انجامد تعبير مى كنند. عنوان مسالك را از سوره طه آيه 53 برگرفته اند: «الذى جعل لكم الارض مهاداً و سلك لكم فيها سبلا».
به نظر مى رسد كه يكى از عوامل اساسى استمرار و بقاء اباضيه از قرن اول تاكنون همين اعتقاد به مراحل اجتماعى و سياسى امامت است، از اين رو آنان در هيچ دوره اى از وجود امام در جامعه خويش بى بهره نبوده اند. اينك به حسب رتبه و درجه بندى به مراحل چهارگانه، يعنى «مرحله ظهور»، «مرحله دفاع»، «مرحله شراء» و «مرحله كتمان» پرداخته، شرايط هر يك را بازگو مى كنيم، البته شروط و اوصاف امام را در مرحله يا مسلك ظهور به طور كامل در بخش جداگانه اى مورد بررسى قرار خواهيم داد.

مرحله ظهور
 

برترين مرحله و نوع امامت، مرحله ظهور است. در اين مرحله تمامى شروط براى انتخاب و نصب امام مهيا است و تشكيل حكومت و اجراى احكام اسلامى از قبيل اقامه حدود، اقامه نماز جمعه و جماعات، جمع آورى زكات و وجوه خيريه، اعطاى حقوق، رد مظالم، حفظ كيانِ اسلام و صدور آن به بلاد كفر، نگهبانى از مرزها و جهاد در برابر كفار واجب مى باشد.[37] اين نوع از امامت همان اصلى است كه مردم بدان امر شده اند و همان هدف اساسى اى است كه در ديگر مراحل امامت، يعنى دفاع، شراء و كتمان، براى اقامه آن سعى و تلاش مى شود.
اباضيان براى مشروعيت امامتِ ظهور به آيات قرآن، سنت پيامبر و سيره شيخين تمسك مى كنند. آياتى كه براين مطلب دلالت دارند عبارتند از: «و لتكن منكم أمّة يدعون الى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر فأولئك هم المفلحون» ،[42] آنان در باب سنت پيامبر به دوران حكومت ده ساله پيامبر در مدينه و نيز خلافت شيخين پس از آن حضرت، استناد مى كنند. البته آنان به نمونه هاى عملى ديگرى كه پس از شيخين تا به امروز در جامعه اباضيه تشكيل يافته است نيز اشاره دارند. احمد بن سعيد شماخى (د. 928 ق) در اين باره چنين مى نويسد: «ظهور، همان اصل مأمورٌ به است كه پيامبر اكرم بر آن وفات يافت، زيرا كه حدود و سائر احكام مانند گرفتن صدقه، جهاد با مشركان… گرفتن جزيه از اهل كتاب، گرفتن غنائم و تقسيم آن با فرمان الاهى و ديگر احكامى كه پس از پيامبر اجرا مى شد، بدون امام به درستى تحقق نمى پذيرند، چنان كه پس از پيامبر ابوبكر، عمر، عبدالله بن يحيى كندى، جلندى بن مسعود، وارث بن كعب، غسان بن عبدالله، عبدالملك بن حميد، مهنا بن جيفر، صلت بن مالك…، و امامان مغرب، مانند ابوالخطاب معافرى و امام عبدالرحمان و فرزندانش متصدى اين امور بوده اند».[43] شماخى در اين بيان به سه نمونه امامت ظهور اشاره كرده است، يعنى امامت اباضيه يمن، امامت اباضيه عمان و امامت اباضيه مغرب يا دولت رستميان.
ابواسحاق ابراهيم بن قيس حضرمى (د. قرن پنجم هجرى) شروط اوليه اى را براى امامت ظهور بيان كرده است: يكم، قيام كنندگان اباضى به حسب گمان خويش بتوانند بر اهل باطل غلبه كنند; دوم، عدد آنان چهل نفر مرد آزاد، بالغ، صحيح و سالم باشد; سوم، در ميان آنان شش نفر يا بيشتر از اهل علم به اصول دين و فقه، صالح و صاحب ورع وجود داشته باشد. اگر اباضيان چنين شروطى داشتند واجب است شخصى را كه در دين و علم و ورع، افضل است به امامت برگزينند.[44] از نظر قطب الائمه اطفيش مهمترين شروط عبارتند از: سلاح كه رمز قوت است و امام بدون آن نمى تواند از خويش دفاع كند و بر دشمنان فايق آيد و حتى امنيت داخلى نيز بدون سلاح امكان پذير نيست; كُراع يا وسائل و تجهيزات متناسب با زمان كه مردم بايد در اختيار داشته باشند; علم كه براى دولت به منزله عقل در بدن است، زيرا در واقع اين علماء هستند كه زمام امور را به دست مى گيرند; مال كه قوام امور بدان بستگى دارد و بدون مال هيچ دولتى ضمانت اجرايى مناسبى ندارد. اطفيش اين شرائط را بيان همان شرط «كفايت» مى داند كه پيروزى و استمرار دولت اباضى را تضمين مى كند.[45] عدّون جهلان علاوه بر اين شروط به سلطه امام بر امور مسلمانان و اداره جامعه، داشتن امت و رعيت كه حداقل آنها نصف عدد دشمن باشد ــ چنان كه گذشت ــ و زمينى كه بتوانند در آن ساكن شده و حاكم هم بتواند بر آن حكومت نمايد، نيز اشاره مى كند.[46] پس از آنكه شروط اوليه امامتِ ظهور كامل شد و زمينه براى تشكيل حكومت به وجود آمد اباضيه ــ چنان كه گذشت ــ شخصى را كه سزاوار امامت است و ويژگى هايى را كه امام اباضيه بايد داشته باشد، دارا است، از طريق انتخاب و اختيار از سوى «اهل حلوعقد» به عنوان «امام ظهور» يا «امام بيعت» بر مى گزينند.
ابوالمؤثر بهلاوى در الاحداث و الصفات چنين نوشته است: «زمانى كه مسلمانان ظاهر وغالب شدند فقهاء، صاحبان رأى واهل فضل اجتماع كنند وبراى خدا و پس از مشورت، شخصى را با هدف طاعتِ الاهى و نه طاعت مردم اختيار كنند و از وى بخواهند كه براى عدالت و پيروى از رضاى الاهى، نه رضايت مردم بر امور حاكم باشد».[47] در اينجا براى شوراى اهل حلوعقد تفاوتى نمى كند كه كسى را به عنوان اولين امام دولت اباضيه تازه تأسيس برگزينند، به مانند انتخاب ابوحمزه مختار بن عوف ازدى براى امامت جنوب جزيرة العرب يا تعيين ابوالخطاب عبدالاعلى بن سمح براى امامت اباضيه طرابلس و يا ولايت دادن عبدالرحمن بن رستم براى امامت تاهرت در شمال افريقا و يا اينكه پس از مرگ امام سابق يا عزل وى، امام بعدى را انتخاب كنند.
امّا آنچه مورد اختلاف است تعداد اعضاى مجلس شورا يا اهل حلوعقد است. ابوالمؤثر نظر كسانى را كه معتقدند امامت با عقد دو نفر مسلمان ثابت مى گردد، به دليل كتاب و سيره سلف رد مى كند: «اگر چنين نظريه اى پذيرفته شود شورا باطل مى شود و ممكن است كه مسلمانان نسبت به يكديگر مكر و حيله كنند و ديگر نتوان به هدف اصلى در باب تعيين امام دست يافت».[50] پس از آنكه عقد امامت براى شخص امام منعقد گشت مراسم بيعت، يعنى تأييد شخص منتخب براى خلافت انجام مى گيرد تا بر وى توافق كامل صورت پذيرد.
عقدنامه بيعت: آنكه افضل اهل حلوعقد است ضمن مصافحه با امام چنين مى گويد: «لقد بايعناك على شرط الاّ تعقد راية و لا تنفّذ حكماً و لا تقضى امراً، الاّ برأى المسلمين و مشورتهم و قد بايعناك على إنفاذ أحكام الله و اقامة حدوده و قبض الجبايات و اقامة الجمعات و نصرة المظلوم و إغاثة الملهوف و أن لا تأخذك فى الله لومة لائم، و أن لاتجعل القوى ضعيفاً حتى تأخذ منه حق الله، و العزيزَ ذليلا حتى تنفذ فيه أحكام الله و ان تمضى على سبيل الحق او تفنى روحك فيه».[51] به هر حال پس از آنكه خطيب بر صحت بيعت خطبه خواند، تكبير گويد و حمد و سپاس الاهى را به جا آورده، اين جملات را به زبان جارى سازد: «لا اله الا الله، و لا حكم الاّ لله، و لا حكم لمن حكم بغير ما انزل الله، و لا طاعة لمن عصى الله، و لا حكم الاّ لله خلعاً و فراقاً لاعداء الله، و لا حول ولا قوة الا بالله، و السلام عليك يا رسول الله». سپس بيعت عمومى انجام مى گيرد كه اباضيه از آن به «صفقه»، يعنى رمز و وفاق متقابل بين امام و جماعت خويش، تعبير مى كنند.[52]

مرحله دفاع
 

اگر شروط امامت ظهور فراهم نباشد مسلمانان در موقعيت «مسلك دفاع» قرار مى گيرند، يعنى به دفاع از جان و دين و اموال خويش مى پردازند. از آنجا كه در اين مرحله تعداد مسلمانان به اندازه مطلوب نيست، آنان بايد تمامى امكانات جامعه را در خدمت دفاع و قيام به كار گيرند و شخصى را كه واجد ويژگى هاى اين دوره است به امامت برگزينند.[53] مطالبى كه در اين مرحله مورد توجه است عبارتند از:
يكم ، امامت دفاع نيز به مانند امامت ظهور واجب است. احمد بن سعيد شماخى در اين باره مى نويسد: «دفاع در نبودِ ظهور واجب است و آن اجتماع مردم بر امامى است كه او را در زمان قتال با دشمنانى كه بر جامعه اسلامى هجوم آورده اند، مقدم مى دارند، بنابراين زمانى كه قتال از بين رفت امامت وى نيز تمام مى شود. در اين مدت بر وى تمام احكام امامت واجب است… مانند بيعتى كه با عبدالله بن وهب راسبى، امام اهل تحكيم، انجام گرفت».[54] دوم، مرحله دفاع از لحاظ درجه و رتبه پس از مرحله ظهور قرار دارد.[55] ويژگى ها و شروط و مراسمِ نصب امام دفاع مانند امام ظهور است، با اين تفاوت كه امام دفاع بايداز حيث نظامى و جنگاورى در حد بالايى قرار داشته باشد و توجه بيشتر وى معطوف به دفاع از امت و جلوگيرى از ظلم و ستم است.
سوم، امام دفاع مانند امام ظهور با انتخاب مسلمانان برگزيده مى شود. اما در اينكه امامت وى تا چه زمانى ادامه مى يابد، اختلاف است. بعضى امام دفاع را تا پايان جنگ و دفاع و فراهم شدن شروط مرحله ظهور واجب الاطاعه دانسته اند، پس از آن امامت وى زائل شده، او به مانند ديگر افراد امت خواهد بود. ديدگاه ديگر آن است كه با وى مطابق همان شرط و عهدى كه با او بسته شده است عمل مى شود، بنابراين اگر با وى به شرط استمرار و ابقا بيعت شده باشد امامت وى ادامه خواهد يافت و اگر شرط تا پايان دفاع باشد پس از دفاع، امامت وى زائل مى گردد و نظر سوم اين است كه امامت وى در هر حال استمرار يافته، در زمان ظهور نيز او امام خواهد بود.
چهارم، در مورد اينكه دفاع تا چه زمانى ادامه مى يابد و چه نتائجى را دربردارد اباضيه معتقدند كه انقلاب و دفاع با پيروزى يا سستى و شكست خاموش مى گردد. اگر قيام كنندگان پيروز شوند و اوضاع و احوالْ مساعد، و امور به نصاب خويش بازگردد، يعنى حكومت ستمكار از ظلم و ستم خويش دست بردارد و به اهل حق روى آورد، در اين صورت همان حكومت اول امام را تعيين مى كند، امّا اگر شكست خوردند و به اهداف خويش نرسيدند، اولا كسانى كه كشته شدند به تكليف خويش عمل كرده اند و از خداوند اجر و مزد خويش را دريافت مى دارند و ثانياً باقى مانده هاى قيام نيز كه توان و نيروى كافى ندارند مخيرند كه به استراحت پرداخته، به مرحله كتمان وارد شوند يا تجديد قوا نموده، به مرحله شراء وارد گردند.
پنجم، اباضيه براى اين نوع از امامت نمونه هاى تاريخى اى را ذكر مى كنند كه عبارتند از: امامت عبدالله بن وهب راسبى، اولين امام دفاعى كه قبل از جنگ نهروان به عنوان امام اهل تحكيم انتخاب شده است; امامت محمد بن عبدالله بن ابى عفان كه در سال 177 هجرى توانست آل جلندى از ياران عباسيان را شكست دهد; ابوحاتم بن حبيب ملزوزى كه در شمال افريقا تلاش كرد تا امامت ظهورى را كه ابوالخطاب عبدالاعلى بن سمح معافرى به وجود آورده بود، احيا نمايد; ابوخزر يغلى بن زلتاف كه با فاطميان مصر جنگيد تا امامت رستيمان را احيا نمايد.

مرحله شراء
 

زمانى كه جامعه اباضى آن اندازه ضعيف باشد كه نتواند به جنگ برخيزد «مرحله شراء» پيش مى آيد. از لحاظ لغوى «شِراء» و «شِرى» از ماده شرى يشرى هم به معناى خريدن به كار مى رود و هم به معناى فروختن. «شُراة» جمع شارى نيز از همين ماده مى باشد.[59] قطب الائمه اطفيش در معناى «شُراة» چنين مى نويسد: «آنان مسلمانانى هستند كه جان خويش را به بهشت مى فروشند يا اينكه جان خود را از آتش مى خرند يا جان خود را به خدا مى فروشند يا اينكه بهشت را به جان خويش مى خرند».[60] اباضيه براى «مرحله شراء» شروط خاصى را ذكر مى كنند كه عبارتند از:
يكم، شراة بايد موقع اعلام قيام حداقل چهل نفر باشند ولواينكه اين عدد با يك نفر زن تكميل شود. آنان اين شرط را به تأسى از پيامبر در زمان آشكارسازىِ رسالت ذكر مى كنند كه پس از اسلام آوردن عمر بن خطاب، خليفه دوم، عدد مسلمانان به چهل نفر رسيد و اين آيه قرآن نازل شد: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشركين».[61] دوم، آنان نبايد به خانه هايشان بازگردند مگر آنكه كشته شوند يا عددشان به سه نفر و كمتر از آن برسد. طبق نظر بعضى حتى يك نفر نيز نبايد به خانه بازگردد.
سوم، در حالت هاى استثنايى كسانى كه به خانه برمى گردند حكم مسافر دارند لذا بايد نمازشان را قصر بخوانند و در كوه و صحرا و غير آن نماز آنان تمام است.
چهارم، راحت طلب نباشند و يك مكان را براى استقرار خويش قرار ندهند، چرا كه وظيفه آنان آمادگى كامل و بيدارى مستمر جهت مقابله با دشمن است.
پنجم، شراة نبايد كسانى را كه در صلح و آشتى و امنيت به سر مى برند مورد تعرض قرار بدهند و نيز نبايد به پيران، زنان، اطفال و هر انسان ضعيفى آسيب وارد سازند.
ششم، به مزارع، غلاّت و منابع اقتصادى ضربه نزنند، مگر در مواردى كه مصلحت اقتضا نمايد.
هفتم، شراة از ميان خويش شخصى را كه شرائط امامت را دارد به عنوان «امام شارى» انتخاب نمايند.
هشتم، آنان از رسالت خويش دست برندارند، مگر آنكه به پيروزى يا به شهادت برسند و البته كشته شدن اقرب الامرين است. از اين رو در اين مرحله تقيه دينى با انديشه و اهداف شراة سازگارى ندارد.
اما نكاتى كه در باب اين نوع از امامت قابل طرح است: 1. اصطلاح «شراة» به صورت عام يكى از نام هاى خوارج نيز است و آنان فقط اين نام را براى خويش مى پسندند; اما در نظر اباضيه اين اصطلاح معناى وسيع و عميق ترى دارد; 2. اين مرحله با مرحله دفاع در بعضى از اهداف، يعنى درگيرى با سلطان جائر، تصحيح يا تغيير اوضاع سياسى و مطالبه اجراى احكام شرعى يكى است; 3. اصل حضور و پذيرش «مرحله شراء» مستحب است و شاريان اباضى حداكثر آن را واجب تخييرى دانسته اند، برخلاف «ازارقه خوارج» كه آن را به عنوان واجب تعيينى و عينى مطرح مى كنند; 4. همان مراسم بيعت و عقدنامه اى كه براى امامانِ ظهور و دفاع بيان گرديد، براى امام شارى نيز قابل اجراست. تنها در پايان عقدنامه امام شارى اين عبارت اضافه مى گردد: «انك قد اشتريت نفسك لله، و لا تأخذك فى الله لومة لائم و عليك ما على الشراة الصادقين»; 5. بعضى امام شارى را دو گونه دانسته اند: گاهى وى از لحاظ مديريت، قوى و از لحاظ آگاهى دينى و شرعى نيز در رتبه بالايى قرار دارد و گاهى مرتبه علمى و دانش وى قوى نيست، امّا از لحاظ تدبير و انديشه قوى است. در ديدگاه اباضيه فقط اين دو نوع امام مجوز قيام دارند; 6. اباضيه براى اين مرحله نمونه هاى تاريخى اى را از قيام هاى ابوبلال مرداس بن اديه تميمى و برادرش عروة بن اديه ــ اولين شخصى كه شعار لا حكم الا لله را در قضيه تحكيم مطرح كرد ــ عليه ابن زياد در سال 60 هجرى، ابوحمزه شارى، مختار بن عوف ازدى در سال 130 هجرى، قريب بن مره أودى و زحاف طايى ذكر مى كنند.[62]ادامه دارد …

پی نوشت :
 

[36]. الحركة الاباضية، ص263; الفكر السياسى عند الاباضية، ص149، به نقل از بدرالدين شماخى، مقدمة التوحيد و شرحها، ص50 و شرح عقيدة التوحيد، ص113; مسعود جلالى مقدم، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، مدخل اباضيه، ج2 ص325، نويسنده از اين مراحل به مسالك اجتماعى تعبير كرده است; نويسنده دراسات عن الاباضية از مسالك دين با عنوان «مراحل جامعه اباضى» تعبير كرده و معتقد است كه تكميل مراحل از آن زمانى است كه امويون بر جامعه اسلامى تسلط يافتند و مسلمانان براى آراى خويش و حتى امر به معروف و نهى از منكر مجالى نيافتند، ص276; عدون جهلان «مسالك» را در لغت به معناى مواضع سلوك، يعنى راه ها دانسته كه اصطلاح آن از سوره طه آيه 53 گرفته شده است: «الذى جعل لكم الارض مهاداً و سلك فيها سبلا» وى هدف از «مسالك دين» را طرح ريزى براى اقامه دولت عادل اسلامى بر محور قرآن و سنت كه حاكمان آن از افراد خبره در امور دين و دنيا هستند، مى داند. بنابراين اگر شروط اقامه دولت از بين رفت واجب است كه اوضاع با وسايل و روش هاى شرعى گوناگون و بر اساس امر به معروف و نهى از منكر تصحيح شود، ص149; حسين غباش از مسالك دين با عنوان «حالات امامت» تعبير كرده است، عمان الديمقراطية… ص68.
[37]. اخبار الائمة الرستميين، ص29; الفكر السياسى عند الاباضية، ص150; دراسات عن الاباضية، ص276; الحركة الاباضيه، ص270; نظرية الامامة عند الاباضية، ص9; الخوارج تاريخهم…، ص410; محمد ناصر، الاصول العقدية للناشئة المحمدية (عمان: مكتبة الضامرى للنشر و التوزيع، 1993) ص82.
[38]. آل عمران / 104.
[39]. فتح / 28 و صف / 9.
[40]. سجده / 24.
[41]. منافقون / 8.
[42]. حج / 41.
[43]. شرح مقدمة التوحيد، ص16 أ، به نقل از الحركة الاباضية، ص271. در باب انتشار مذهب اباضيه در يمن و حضرموت و حكومت آنان از سال هاى 128 هجرى به بعد و اباضيه در عمان و دولت آنها در سال هاى 132 به بعد و نيز دولت رستميان در مغرب رك: الحركة الاباضية، ص87 به بعد; اخبار الائمة الرستميين; عوض خليفات، نشأة الحركة الاباضية (عمان: المطابع الذهبية، 1423 ق.) باب سوم، فصل هاى اول و دوم و سوم، ص116ـ168.
[44]. ابواسحاق ابراهيم بن قيس حضرمى، مختصر الخصال، ص70 أوب، به نقل از الحركة الاباضية، ص3ـ272. مهدى طالب هاشم به نقل از رقيشى در مصباح الظلام، ص21 ب، شرط دوّم را به تأسى از قيام ابوبلال مرداس بن اديه تميمى عليه ابن زياد در سال 61 هجرى كه عدد آنان چهل نفر بوده است، لازم مى داند، ولى به نظر مى رسد كه اين تأسى براى امامت ظهور درست نباشد، چرا كه اين عدد براى امامت شراء شرط شده و اباضيان نيز قيام ابوبلال را نمونه اى براى امامت شراء بيان مى كنند نه امامت ظهور. لذا عدون جهلان به نقل از حاشية الوضع، باب مسالك دين، نوشته محمد بن عمر ابوسته مى گويد: «لازم است تعداد اباضيان در اين مرحله، به دليل گفتار خدا در قرآن كه فرمود: «الآن خفف الله عنكم و علم ان فيكم ضعفاً فان يكن منكم مئة صابرة يغلبوا مأتين و ان يكن منكم الف يغلبوا الفين»]انفال / 66[، نصف عدد دشمنان باشد و شرط دوم در واقع به مرحله دفاع اختصاص دارد، الفكر السياسى، ص144.
[45]. شرح عقيدة التوحيد، ص436، به نقل از الفكر السياسى، ص5 ـ144.
[46]. الفكر السياسى، ص144ـ 145. عمرو خليفه نامى به نقل از عبدالكافى مى گويد: «در آن زمان كه براى مسلمانان موقعيتى حاصل شود كه بتوانند اوامر الاهى را اجرا نمايند و عددشان به نصف عدد دشمن برسد بايد اعلان امامت كنند و از ميان رجال سرشناس خويش فردى را براى امامت برگزينند»، عبدالكافى، الموجز، 213ـ214، به نقل از دراسات عن الاباضية، ص 277.
[47]. رك: كتاب الاهتداء، ص2ـ161; الحركة الاباضية، ص270; نظرية الامامة، ص11.
[48]. همان، ص165ـ166. ابوالمؤثر براى شورا اهميت خاصى قائل است و معتقد است امامت صرفاً با مشورت و رضايت مسلمانان ثابت مى شود و دليل شورايى بودن را آيه 38 سوره شورى ذكر مى كند كه مى فرمايد: «و الذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و امرهم شورى بينهم و مما رزقناهم ينفقون». وى امامت شيخين را نيز از طريق مشورت با مسلمانان و رضايت انصار و مهاجرين مى داند، همان.
[49]. قطب الائمه اطفيش، شرح كتاب النيل و شفاء العليل، ج 14 ص 312 و سليمان بن محمد كندى، بداية الامداد على غاية المراد، ص 154، به نقل از نظرية الامامة، ص 39.
[50]. براى ديدگاه هاى مطرح شده درباره تعداد اهل حلوعقد رك: نظرية الامامة، ص38ـ40; الفكر السياسى، ص190ـ189; عمان الديمقراطية الاسلامية، ص72ـ74.
[51]. اين نص مطابق نمونه اى از بيعت امام عزان بن قيس بوسعيدى در سال 1869 است، عمان الديمقراطية…، ص74. عزان بن قيس بوسعيدى از امامان عمان است كه در سال 1285 هجرى پس از خلع سلطان بن ثوينى با وى بيعت شد و در سال 1287 هجرى در حصن «مطرح» عمان كشته شد، الاباضية، ص109. ابوبكر كندى بر آن است كه فقهاء، صاحبان رأى و اهل فضل از مسلمانان در ميان خويش افقه، اعلم و اقواى مردم را براى اجراى امر به معروف و نهى از منكر و عدالت اجتماعى و جنگ با دشمنان و دفاع از حريم اسلامى و جمع آورى مال الله و انفاق ميان اهل آن، انتخاب نمايند، كتاب الاهتداء، ص162. براى مشابه همين عبارت رك: الفكر السياسى، ص190 و الاصول العقدية، ص74.
[52]. رك: منابع قبل. نكته قابل توجه آن است كه از يك سو اباضيه بر اقامه حدود، اجراى قوانين و دستورات اسلامى و عمل به كتاب و سنت تأكيد خاص دارند و از سوى ديگر در عين اين كه اين جملات را براى عقد امامت شخص امام ايراد مى كنند، ولى دوبار در يك عبارت جمله «لا حكم الا لله» را به كار مى برند كه پذيرش مطلق تحكيم را مى رساند و مشخص نيست كه تناقض معروفى را كه ديگر فرق اسلامى بدان پرداخته اند چگونه جواب مى گويند. مطلب ديگر آنكه نويسنده الفكر السياسى فوايدى را براى بيعت و عقد با امام ذكر مى كند كه قابل توجه است، رك: ص191.
[53]. درباره مرحله دفاع، شروط، ويژگى ها و نتائج آن رك: كتاب الاهتداء، ص162 به بعد; ابن سلام اباضى (د. بعد از 273 هجرى)، فيه بدء الاسلام و شرائع الدين، تحقيق فيرنر شفارتس و سالم بن يعقوب (بيروت: النشرات الاسلامية، 1406 ق.) ص96; الفكر السياسى، ص 156ـ158; نظرية الامامة، ص44ـ46; دراسات اسلامية، ص109; الاصول العقدية، ص 83 ـ 85; دراسات عن الاباضية، ص277ـ278; الحركة الاباضية، ص267ـ269.
[54]. شرح مقدمة التوحيد، ص16 ب، به نقل از الحركة الاباضية، ص268.
[55]. مهدى طالب هاشم امامت دفاع را پس از امامت شراء (مرگ امام شارى) دانسته، مى گويد: «پس از آنكه عبدالله بن يحيى كندى، طالب الحق، امام شارى يمن به دست امويان در سال 130 هجرى كشته شد، براى عبدالله بن سعيد حضرمى به عنوان امام دفاع بيعت گرفته شد» الحركة الاباضية، 8 ـ 267. ولى نظر مشهور ميان نويسندگان اباضى آن است كه امام دفاع پس از امام ظهور قرار دارد.
[56]. رك: المنجد، ماده شرى.
[57]. توبه / 111.
[58]. نساء / 74.
[59]. بقره / 207.
[60]. قطب الائمه محمد بن يوسف اطفيش، الجامع الصغير (عمان: وزارة التراث القومى و الثقافه، 1406 ق.) ج1، ص112، عبارت وى چنين است: «و هو ان يشترى المسلمون الجنة بانفسهم او ان يشتروا لانفسهم من النار او ان يبيعوها لله، فانه يجوز اطلاق الشراء على البيع». عمرو خليفه نامى به نقل از منير بن نيّرجعلانى درباره اين مرحله و اهداف آن نسبت به فردى كه علاقمند است به اين گروه بپيوندد توضيح بيشترى داده است، رك: دراسات عن الاباضية، ص279.
[61]. حجر / 94.
[62]. درباره منابع اين مرحله به منابع قبل مراجعه شود. اهم منابع عبارتند از; الفكر السياسى، ص160ـ164; دراسات اسلامية، ص109ـ110; نظرية الامامة، ص22ـ26 و 46ـ49، جالب توجه آنكه نويسنده براى امام شارى و نيز امام دفاع ويژگى هايى را برشمرده و آنان را با خصال حيوانات مقايسه كرده است; دراسات عن الاباضية، ص278ـ282.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد