طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امامت؛ بالاترين مقامات روحاني

امامت؛ بالاترين مقامات روحاني

امامت؛ بالاترين مقامات روحاني

از متون ديني اين چنين استفاده مي‌شود كه مقام امامت رفيع‌تر از مقام نبوّت و رسالت است و جز اندكي از بندگان مخلص خدا، همچون انبياي اولوالعزم و امامان دوازده‌گانه(ع) كسي بدان راه نمي‌يابد.

356a7478 6f85 48d1 9e43 5628dcec9460 - امامت؛ بالاترين مقامات روحاني

0012012 - امامت؛ بالاترين مقامات روحاني
امامت؛ بالاترين مقامات روحاني

 

نويسنده: سيّد حسين نجيب محمّد

 

از متون ديني اين چنين استفاده مي‌شود كه مقام امامت رفيع‌تر از مقام نبوّت و رسالت است و جز اندكي از بندگان مخلص خدا، همچون انبياي اولوالعزم و امامان دوازده‌گانه(ع) كسي بدان راه نمي‌يابد.

امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
 

«… آن پيامبري كه در خوابش [حقايق را] مي‌بيند و صدا[ي خاص] را مي‌شنود و در بيداري واقعيّت [آن را] مي‌يابد، امامي مانند [انبياي] اولوالعزم است.»1
و بر اين مطلب، قول خداي تعالي دلالت مي‌نمايد كه:
«وَ إِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛2
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود: من تو را پيشواي مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد: از دودمانم [چطور] فرمود: پيمان من به بيدادگران نمي‏رسد.»
همانا خداوند متعال، ابراهيم(ع) را به واسطة امامت گرامي داشت، بعد از آنكه نبيّ و رسول بود. آشكار است كه خطاب خداي تعالي به آن حضرت براي امامت، در پايان عمرش و پس از آزمودن حضرتش به ابتلائات و آزمون‌هاي مختلف، همچون انداختن در آتش، ذبح فرزند ـ پس از آنكه او را فرزند بخشيد ـ بود. اكرام به وسيلة امامت؛ يعني آنكه ابراهيمِ نبيّ و رسول به مقامي رسيد كه امام باشد؛ با لحاظ اينكه امامت، بالاتر از نبوّت است.

امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
 

«خداي عزّوجلّ، ابراهيم(ع) را (به عنوان) بنده برگزيد، پيش از آنكه نبي باشد و خداوند متعال او را (به عنوان) نبي برگزيد، پيش از آنكه رسول باشد و خداوند او را رسول برگزيد، پيش از آنكه خليل برگزيند و خداوند او را خليل برگزيد پيش از آنكه او را امام قرار دهد. پس آن هنگام كه همة چيزها را برايش گرد آورد، فرمود: «همانا من، تو را براي امامت مردم برگزيدم». از آنجا كه اين مرتبه در ديدة ابراهيم عظيم جلوه‌گر شد، عرضه داشت: آيا [آن را] در ميان نسلم [قرار مي‌دهي؟] و خداوند فرمود: «عهد من به ستمكاران نمي‌رسد…» [هرگز] نادان، امام پرهيزكار نمي‌باشد.» 3
همچنين از حضرت صادق(ع) نقل شده كه فرمودند: «ابراهيم(ع) نبي بود، نه امام تا آنكه خداوند فرمود: «من تو را امام قرار مي‌دهم…».4
و فرمودند: ابراهيم(ع) عرضه داشت: «آيا از نسلم…؟» خداوند فرمود:
«عهد من به ستمكاران نمي‌رسد». بت‌پرست5 نمي‌تواند امام شود.»6

امام رضا (ع) مي‌فرمايند:
 

«به حقيقت، امامت، مقام سومي است كه خداوند عزّوجلّ پس از (مراتب) نبوّت و خلّت (خليل بودن) به ابراهيم خليل عطا نمود؛ فضيلتي كه وي را بدان شرافت بخشيد و يادش را بلند گردانيد… خداوند فرمود: «عهد من به ستمكاران نمي‌رسد». پس اين آيه، امامت هر ستمكار و ظالمي را تا روز قيامت باطل كرده و آن را تنها در ميان برگزيدگان قرار داده است.»7
محقّق گرانقدر، سبزواري(ره) در اين باره مي‌گويد:
امامت، سلطه و حكومت فعلي الهي در تنظيم امور مردم، بر اساس خواست پروردگار عالم است و هيچ ترديدي در اين نيست كه امامت رفيع‌ترين مقامات انساني است؛ زيرا امام، امين خداي متعال در ميان آفريدگانش و امين بين آفريدگان و خداي تعالي است؛ بنابراين ـ ناگزير ـ بايد آگاه‌ترين مردم نسبت به فرامين خداوند، پرهيزكارترين ايشان در دين او، خردمندترين و سياستمدارترينشان در سامان دادن امور بندگان و نظام دادن احوال سرزمين‌ها، بر اساس آنچه از سوي خداوند به وي افاضه مي‌گردد ـ همانند رسول خدا(ص) و ابراهيم(ع) ـيا طبق احكام شريعت كه بدان ملتزم است ـ همانند امامان معصوم(ع) ـ باشد».
حال، چنانچه امامت، «بدون شرط» و به طور مطلق در نظر گرفته شود، عبارت از جمع ميان نبوّت و رسالت است و چنانچه «به شرط لا» و عام بدان نگريسته شود، به غير آن دو نيز اختصاص مي‌يابد؛ زيرا كه نبوّت، مجرّد فرو فرستادن احكام آسماني شريعت بر كسي است كه خداوند متعال او را برگزيده است؛ همچنين رسالت، فرمان خداوند به آن نبي، مبني بر رساندن و تبليغ آنچه بر او نازل شده، به سوي مردم است، همچنان كه امامت امر خداوند متعال به آن رسول، مبني بر اجراي شريعت در ميان مردم و اقامت در ميان ايشان است و همة اين مقامات في‌الجمله يكديگر را تصديق مي‌نمايند؛ حقيقت واحد امّا داراي مراتب مختلفي است.
تفكيك مقام اوّل ـ نبوّت از دو مقام اخير صحيح است، مانند آنچه دربارة بسياري از پيامبران(ع) همچون: لوط، يونس، هود و … اتّفاق افتاده است؛ تفكيك مقام اخير ـ امامت ـ
از دو مقام نخست نيز صحيح مي‌باشد و دربارة جانشينان رسول خدا(ص) واقع شده است؛ چنان كه اجتماع هر سه اين مقامات نيز از صحّت برخوردار بوده و دربارة حضرات ابراهيم، موسي، عيسي(ع) و خاتم‌الانبيا(ص) چنين بوده است. بنابراين لزومي در اينكه هر نبي يا رسولي امام باشد، نيست؛ همان طور كه لزومي در آنكه هر امام نبي يا رسول باشد، نيست. امامت داراي فروعي از جمله قضاوت است و قضاوت عبارت از داوري ميان مردم بر اساس حق و به واسطة مأذون بودن از جانب امام اصلي(ع) است، همچنان كه در فقه به تفصيل بيان شده است.8

آيت الله لاري نجفي(ره) مي‌گويد:
 

امام كسي است كه رياست عامّة الهي داشته باشد؛ چه اين رياست با واسطة رسول باشد، مثل اوصيا و چه بدون واسطه باشد، مثل انبيا و همين مراد خداوند متعال در قرآن كريم است كه به ابراهيم(ع) فرمود…9
از دلايلي كه اهمّيت امامت و عظمت آن را به ما معرّفي مي‌كند، بيان حضرت امام عليّ‌‌بن موسي‌الرّضا(ع) است، كه فرموده‌اند:
«به حقيقت، امامت جليل‌القدرتر، عظيم‌الشّأن‌تر، عالي مكان‌تر، گسترده‌تر و ژرف‌تر از آن است كه انسان‌ها به وسيلة عقل‌هاي خود آن را دريابند، يا از طريق آراي خود بدان نائل گردند، يا به واسطة اختيارشان امام را برگزينند. به حقيقت، امامت مرتبه‌اي ‌‍[بالاتر] است كه خداوند عزّوجلّ، آن را پس از مقام‌هاي نبوّت و خُلّت، به ابراهيم خليل(ع) عطا نمود و فضيلتي است كه او بدان مشرّف شد و يادش را به وسيلة آن رفيع گردانيد. پس فرمود:
«من تو را براي مردم امام قرار مي‌دهم» و خليل(ع) از سرِ شادماني عرضه داشت: «آيا از ذريّه‌ام؟» خداوند متعال فرمود: «عهد من به ستمكاران نمي‌رسد».
بنابراين اين آيه، امامت و رهبري هر ظالم و ستمكاري را تا روز قيامت باطل گردانيد و امامت، تنها در ميان برگزيدگان [الهي] قرار گرفت. سپس خداي تعالي او را به واسطة قرار دادن امامت در برگزيدگان و پاكان از نسلش، گرامي داشت و فرمود:
«وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ٭ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ؛10
و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتي] افزون به او بخشوديم و همه را از شايستگان قرار داديم و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي‌كردند و به ايشان انجام دادن كارهاي نيك و برپا داشتن نماز و دادن زكات را وحي كرديم و آنان پرستندة ما بودند.»
پس همچنان، [امامت] در نسل او بود و آن را يكي از ديگري ـ قرن به قرن ـ به ارث بردند، تا آنكه خداوند متعال، پيامبر اكرم(ص) را وارث آن نمود و فرمود:
«إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؛11
در حقيقت، نزديك‌ترين مردم به ابراهيم، همان كساني هستند كه او را پيروي كرده‌اند و [نيز] اين پيامبر و كساني كه [به آيين او] ايمان آورده‌اند و خدا سرور مؤمنان است.»
و امامت اختصاص به آن حضرت(ص) داشت تا آنكه به امر خدا و به همان شيوه‌اي كه او تعيين كرده بود، آن را به گردن علي(ع) آويخت. پس امامت در نسل برگزيدة آن حضرت(ع) گذارده شد؛ كه خداوند ايشان را علم و ايمان بخشيده بود. چنان كه مي‌فرمايد:
«وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللهِ إِلَي يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثَِ؛12
و كساني‌كه دانش و ايمان يافته‌اند، مي‌گويند: قطعاً شما [به موجب آنچه] در كتاب خدا [ست] تا روز رستاخيز مانده‌ايد.»
و آن به صورت خاص در فرزندان علي(ع) تا روز قيامت است؛ زيرا كه بعد از حضرت محمّد(ص) پيامبري نيست.
در حقيقت امامت، همان جايگاه انبيا و وراثت اوصياست. امامت، خلافت خدا و رسول، مقام [جايگاه] اميرمؤمنان(ع) و ميراث حسن و حسين(ع) است. امامت زمام دين، نظام مسلمانان، صلاح دنيا و عزّت اهل ايمان است.
امامت، بنيان رفيع اسلام و پاية گرانسنگ آن است. نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، جمع‌آوري فيء و صدقات، تأييد حدود و احكام شريعت و حفاظت مرزها و سرحدّات به واسطة امامت، تماميّت و كمال مي‌يابد.»13

پي نوشت ها :
 

1.الكافي، ج 1، باب طبقات الأنبياء و الرسل و الأئمّـ[، ص 175، ح 1.
2.سورة بقره (2)، آية 124.
3.الکافی، ج 1، ص 175.
4.همان.
5.هر يك از انواع بت؛ چه ساختة دست يا اشيايي يا طبيعي.
6.تفسير نورالثّقلين، ج 1، ص 121؛ الكافي، ج 1، ص 175.
7.الكافي، ج 1، ص 199.
8.مواهب الرّحمان، ج 2، صص 9 ـ 10.
9.لاري نجفي، سيّد عبدالحسين، المعارف السلمانيـ[، ج 55، ص 17.
10.سورة انبيا (21)، آيات 72 ـ 73.
11.سورة آل عمران (3)، آية 68.
12.سورة روم (30)، آية 56.
13.الكافي، ج 1، ص 199.
 

منبع:www. mouood.org

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد