خانه » همه » مذهبی » اماميه يعني چه؟ چند انشعاب در اين فرقه است؟ کدام بر حق مي باشد؟

اماميه يعني چه؟ چند انشعاب در اين فرقه است؟ کدام بر حق مي باشد؟

در پاسخ به سئوال مورد نظر ناگزيريم اشاره کوتاهي به دو مطلب داشته باشيم:
الف: شيعه: شيعه در لغت، به معناي پيروان و ياران است و بر مفرد و تثنيه و جمع و نيز بر مذکّر و مونث يکسان اطلاق مي شود.[1]در اصطلاح، شيعه به پيروان علي ـ عليه السلام ـ گفته مي شود که معتقد به امامت و خلافت بلا فصل او از طريق «نصب» و «نص» پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستند.[2]شيعه به همان معنايي که اشاره شد، در زمان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز مطرح بوده است و تعبير «شيعه علي» بارها در سخنان آن حضرت به کار رفته است. البته وضعيت شيعه در زمان هاي مختلف به يک صورت نبوده است. امّا عنصر اساسي براي تشيع که اعتقاد به امامت علي ـ عليه السلام ـ از طريق نص است از ابتداي اسلام و در همه دوره ها در ميان شيعه ديده مي شود.
همان گونه که اشاره شد، نخستين دوره حيات شيعه، زمان حيات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. نوبختي مي گويد: شيعه پيروان علي ـ عليه السلام ـ و معتقدان به امامت او بودند که در زمان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و پس از آن وجود داشتند. اولين کساني که در اسلام به اسم شيعه ناميده شدند، مقداد، سلمان فارسي، ابوذر وعمار ياسر بودند.[3] در کتاب هاي معتبر شيعه و سني احاديثي نقل شده است که در آنها پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با صراحت از «شيعه علي» نام برده اند. براي نمونه، سيوطي، دانشمند بزرگ اهل سنت در تفسير آيه شريفه: «ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خير البرية»[4] سه حديث از آن حضرت نقل مي کند که در آنها مصداق آيه فوق، علي ـ عليه السلام ـ و شيعه او معرفي شده اند.[5]شيخ مفيد قدس سرّه نيز چند حديث از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به اين مضمون که « علي که شيعه او رستگار مي باشند» نقل کرده است.[6] در منابع ديگر نيز اين گونه احاديث نقل شده است.[7]بر اين اساس مفهوم تشيّع توسط خود پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مطرح شد و ايشان بذر شيعه را در حوزه تفکّر اسلامي نشاند و آن را پرورش داد.
ممکن است اين سئوال مطرح شود که با وجود پيامبر گرامي اسلام، همه مسلمانان از ايشان پيروي مي کردند و شيعه او بودند، بنابراين معناي «شيعه علي» چه معنا و مفهومي داشت؟ در پاسخ بايد گفت: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با تعريف و تمجيد از شيعه علي ـ عليه السلام ـ ، در واقع شيعه علي را شيعه خود معرفي مي کند. به ديگر سخن، ايشان در صدد بيان اين مطلب هستند که هر کس از من پيروي کند؛ بايد از علي پيروي کند، چه در اين زمان چه پس از من. شاهد اين مطلب، آن است که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در برخي احاديث، پس از تمجيد شيعه خود، خطاب به علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «امام شيعه من، تو هستي»[8] در احاديث ديگر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي ـ عليه السلام ـ را مخاطب قرار داده و از عبارت «شيعتنا» يعني شيعه علي و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ استفاده مي کند.[9]در حديث ديگر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تعبير «شيعتي و شيعه اهل بيتي» را به کار مي برند.[10] و اصولا پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از همان ابتدا تبليغ عمومي خويش (يوم الانذار) تا پايان عمر شريف اش (زمان درخواست دوات و قلم (حديث قرطاس) بارها علي ـ عليه السلام ـ را به عنوان جانشين خويش و امام مسلمين پس از خود معرفي کرد.
مرحله دوم حيات شيعه مربوط به پس از وفات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. در حالي که عده اي در سقيفه مشغول تعيين خليفه بودند، شيعيان علي ـ عليه السلام ـ با اعتقاد به جانشيني او گرد او جمع آمدند.[11] لکن به جهت حفظ اسلام سکوت کردند. اينان همان گروهي بودند که در زمان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ «شيعه علي» خوانده مي شدند که در رأس آنان مقداد، سلمان فارسي، ابوذر و عمّار ياسر بودند. شيعه دراين مرحله از حيات خود که توصيه هاي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درباره پيروي از علي ـ عليه السلام ـ را به خاطر داشتند، در همه حوادث به او چشم دوخته بودند و گاه در موارد ضرورت به پيروي از آن حضرت با حاکمان وقت همکاري مي کردند. و گاه در سکوت و عزلت در انتظار فرصت مناسب بودند. در اين دوره تشيع نسبت به دوره پيش فعليت بيشتري يافت، زيرا دوره سوم، از حيات شيعه، پس از قتل عثمان و به خلافت رسيدن امام علي ـ عليه السلام ـ آغاز مي شود. در اين دوره امامت علي ـ عليه السلام ـ ظهور و بروز بيشتري يافت و بعد ولايت سياسي امام نيز تحقق يافت و در نتيجه شيعه نيز در حاکميت سياسي نقش بيشتري يافت.[12]پس از شهادت امام علي ـ عليه السلام ـ و صلح امام حسن ـ عليه السلام ـ دوره حيات شيعه در عصر امويان فرا مي رسد که سخت ترين مرحله براي شيعيان بود که در طي حوادث تلخي امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ به شهادت رسيدند و پس از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ قيام هائي به خونخواهي او و يارانش رخ داد که ازهمه مهم تر قيام توابين در سال شصت و چهار و قيام مختار در سال شصت و شش بود. نقل شده است که او پس قيام اش با جلب حمايت محمد حنفيه، او را امام مهدي معرفي کرد.[13] و به اين ترتيب نخستين انشعاب در شيعه پديد آمد. به پيروان مختار کيسانية مي گويند چون اسم اصلي مختار کيسان بود. که بعدا کيسانيه نيز به فرقه هاي فرعي تر منشعب شدند.[14]يکي ديگر از قيام هائي که به پيدايش فرقه ديگري در ميان شيعه انجاميد، قيام زيد بن علي (فرزند امام سجاد ـ عليه السلام ـ ) است که بر ضد بني اميه صورت گرفت و سرانجام به شهادت رسيد که عده اي او را امام تلقي نموده و مشهور به زيديه هستند. و سومين انشعاب، در زمان امام صادق ـ عليه السلام ـ رخ داد؛ گروهي اسماعيل فرزند ارشد ايشان و برادر امام کاظم ـ عليه السلام ـ را به عنوان امام هفتم پذيرفتند و به تدريج عقايد خاصي را مطرح کردند که به اسماعيليه معروف شدند. که خود داراي فرقه هائي متعدد است.[15] البته در کتب فرق و مذاهب، فرقه هاي متعددي براي شيعه ذکر شده که اکثر آنها جعلي بوده و يا از بين رفته اند و تنها فرقه هاي مهم موجود شيعه سه فرقه زيديه، اسماعيليه و اماميه هستند.
ب: اماميه: امام در لغت به کسي گفته مي شود که به او اقتدا شود و مردم از او پيروي کنند.[16]اماميه به کساني گفته مي شود که معتقدند پس از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ به نص قرآن و وصيّت پيامبر گرامي اسلام به امامت و خلافت مسلمانان منصوب و معيّن شده است و افزون بر، امامت آن حضرت در فرزندان منصوص و معيّن آن امام از حضرت امام حسن و امام حسين تا امام مهدي جاري و ساري است.
اماميه و شيعه اثنا عشريه يا دوازده امامي که در واقع مظهر حقيقي تشيع بوده و از هر گونه انحراف و کجي که بقيه فرقه ها دچار آن گرديده اند، علاوه بر اينکه امامت و خلافت را بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي علي ـ عليه السلام ـ قائل اند و بعد از آن حضرت امامت را براي امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ قائل اند، معتقدند که بعد از امام حسين ـ عليه السلام ـ امامت در نه نفر از فرزندان معصوم آن حضرت که آخرين آنان امام مهدي ( عج) است استمرار دارد و تعداد ائمه را به شمارش که در آيات «وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا»[17] و «وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا»[18] آمده منطبق مي دانند. و به رواياتي که در کتب شيعه و سنّي درمورد تعداد ائمه بعد از پيامبر، که تعداد شان را به دوازده نفر مي رساند استشهاد و استدلال مي کنند.[19]بنابراين شيعه اثنا عشري و اماميه در واقع همان عصاره و روح حرکت نبوي است که از زمان رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آغاز شده و به زبان مبارک آن پيامبر عظيم الشأن الهي به انحاء گوناگون توصيف و معرفي گرديده و به واسطه امامان دوازده گانه و خلفاء معصوم آن حضرت استمرار يافته و هم اينک در وجود مقدّس امام عصر ـ عليه السلام ـ متجلّي گرديده و تا قيامت ادامه خواهد يافت. اين حقيقتي است که بسياري از مورخان و مفسّران عامّه و محققّان تاريخ و عقائد اسلامي به آن معترف اند. پس اماميه به کساني گفته مي شود که معنقد به دوازده امام و جانشين معصوم پس از رسول خدا (ص)مي باشند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلغي آباداني.
2ـ آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي، رضا برنجکار.

پي نوشت ها:
[1]. ر.ک: الصّحاح، ج3، ص1240، مصباح المنير، ص329.
[2]. فرق الشيعه، نوبختي، ص17، اوائل المقالات، مفيد، ص1.
[3]. فرق الشيعه، ص18.
[4]. بينه / 7.
[5]. الدّر المنثور، ج8، ص589.
[6]. ر.ک: الارشاد، ج1، ص41.
[7]. مجلسي، محمد باقر، ج68، ص7، 9، 16.
[8]. آشنائي با فرق و مذاهب اسلام، رضا برنجکار، به نقل از: قرب الاسناد، ص61، ح193.
[9]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج68، ص17.
[10]. عيون الاخبار الرضا، ـ عليه السلام ـ ج2، ص60، ح231.
[11]. اثبات الوصية، مسعودي، ص146.
[12]. بحوث في الملل و النحل، ج6، ص106.
[13]. الکامل في التاريخ، ج2، ص147.
[14]. الفرق بين الفرق، ص58 ـ 61.
[15]. فرق الشيعه، ص68، نوبختي.
[16]. معجم مقاييس اللغة، ج1، ص28.
[17]. مائده / 12.
[18]. اعراف / 160.
[19]. صحيح بخاري، ج4، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص164؛ صحيح مسلم، ج2، کتاب الاماره، ص115؛ ينابيع المودة، قندوزي، باب 94، ص439 و باب 86، ص471.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد