طلسمات

خانه » همه » مذهبی » انتظار:تله ای برای جنگ اتمی با ایراناخیرا و با اوج گیری اخبار مربوط به احتمال اغاز جنگ در خلیج فارس و حمله نظامی به ایران، تفسیری درباره خطر جنگ در خلیج فارس روی شبکه اینترنتی قرار گرفته که من این متن را به فارسی برگردانده ام. امریکا با بهره گیری از یک تجربه تاریخی دیگر، ممکن است خود به یکی از ناوهای جنگی- اتمی از دور خارج شده خویش در خلیج فارس حمله کرده و پس از غرق کردن ان، حادثه را به گردن ایران انداخته و حمله اتمی به ایران را اغاز کند.امریکا و اسراییل در جست وجوی راه دیگری هستند تا بتوانند جنگی را که مدت هاست در تدارک ان هستند اغاز کنند. دقیق تر بگوییم: صحنه باید چنان جلوه کند که گویی ایران حمله را اغاز کرده تا روسیه و چین برای حمایت از ایران دچار مشکل سیاسی بیشتری گردند.فقط بیاد بیارید که اسراییل در گذشته، در یک شعبده بازی سیاسی که قرار و مدارش از قبل با امریکا گذاشته شده بود به کشتی های جنگی امریکا حمله کرد، تا امریکا برای حمله به دشمنان اسراییل بهانه پیدا کند.حمله اسراییل به کشتی امریکایی بنام ” لیبرتی” نخست به گردن مصر انداخته شد. این واقعه معروف ترین نمونه (این حیله ) است.حالا با ناو هواپیما بر ” انترپرایز” روبرو هستیم، که کهنه ترین ناو هواپیما بر امریکاست و زوارش در رفته است و سال بعد باید از رده خارج شود. این ناو به دلیل استفاده از ان در سریال تلویزیونی Star Treck معروف است.از رده خارج کردن یک ناو هواپیما بر اتمی بسیار پرهزینه است (ور شکستگی مالی امریکا را در نظر داشته باشید) ناو هواپیما بر” انترپرایز” را ۸ راکتور اتمی به حرکت در می اورند! که باید همراه با تمام ماشین ها و موتورهایی که با راکتورها در ارتباط هستند بعنوان زباله اتمی دفع شوند. اگر ناو انترپرایز در خلیج فارس غرق شود هزینه ای که امریکا از این طریق صرفه جویی خواهد کرد بمراتب بیشتر از پولی است که از فروش لاشه ان بدست خواهد اورد و حل مسیله قطعات الوده اتمی هم دیگر مسیله امریکا نخواهد بود.یک ناو کهنه جنگی باید در پایان دوران کارامدی خود یک بار دیگر برای یک نیت شوم به کار گرفته شود. به همان دلیل که فرنکلین روزولت دستور داد تا کشتی های کهنه جنگی را از “سان دیه گو” به “پرل هاربور” منتقل کنند و ناوهای هواپیما بر و دیگر ناوهای جنگی نو را روز ۷ دسامبر ۱۹۴۱ به منطقه امن در دور دست منتقل سازند.المان فدرال تاکنون ۵ زیردریایی اتمی دلفین به اسراییل داده و در باره ششمی نیز مذاکراتی در جریان است.سه واحد از انها هنگام عبور از ابراه سویز مشاهده شده اند. اینها احتمالا هم اکنون در خلیج عمان هستند و شاید هم به خلیج فارس رسیده باشند. تا در انجا در کمین یک کشتی کهنه رو به اسقاط باشند که بیشتر به یک گوسفند قربانی شبیه است تا به سلاح جنگی واقعی. این کشتی با ملوانان امریکایی که در ان هستند مورد حمله قرار خواهد گرفت، همانطور که کشتی ” لیبرتی” مورد حمله اسراییل قرار گرفت، تا بتوان برای رسیدن به هدف های مورد نظر انرا به گردن ایران انداخت و رسانه های گوش بفرمان هم به ان پوشش خبری حمایتی خواهند داد.اگر شما هم با تحلیل اوضاع به همین نتیجه رسیدید، هر جا خبری در باره جنگ و خلیج فارس خواندید این متن را برای ان ها پست کنید تا حیله های کثیف و نقشه های شوم دشمنان بر همگان اشکار گردد.میخواستم کارشناس‌‌محترم‌نظرشون رو در مورد متن بالا بگن که شایعه سازی یا تحلیلی برای جنگ روانی یا هشدار یا هر چیه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انتظار:تله ای برای جنگ اتمی با ایراناخیرا و با اوج گیری اخبار مربوط به احتمال اغاز جنگ در خلیج فارس و حمله نظامی به ایران، تفسیری درباره خطر جنگ در خلیج فارس روی شبکه اینترنتی قرار گرفته که من این متن را به فارسی برگردانده ام. امریکا با بهره گیری از یک تجربه تاریخی دیگر، ممکن است خود به یکی از ناوهای جنگی- اتمی از دور خارج شده خویش در خلیج فارس حمله کرده و پس از غرق کردن ان، حادثه را به گردن ایران انداخته و حمله اتمی به ایران را اغاز کند.امریکا و اسراییل در جست وجوی راه دیگری هستند تا بتوانند جنگی را که مدت هاست در تدارک ان هستند اغاز کنند. دقیق تر بگوییم: صحنه باید چنان جلوه کند که گویی ایران حمله را اغاز کرده تا روسیه و چین برای حمایت از ایران دچار مشکل سیاسی بیشتری گردند.فقط بیاد بیارید که اسراییل در گذشته، در یک شعبده بازی سیاسی که قرار و مدارش از قبل با امریکا گذاشته شده بود به کشتی های جنگی امریکا حمله کرد، تا امریکا برای حمله به دشمنان اسراییل بهانه پیدا کند.حمله اسراییل به کشتی امریکایی بنام ” لیبرتی” نخست به گردن مصر انداخته شد. این واقعه معروف ترین نمونه (این حیله ) است.حالا با ناو هواپیما بر ” انترپرایز” روبرو هستیم، که کهنه ترین ناو هواپیما بر امریکاست و زوارش در رفته است و سال بعد باید از رده خارج شود. این ناو به دلیل استفاده از ان در سریال تلویزیونی Star Treck معروف است.از رده خارج کردن یک ناو هواپیما بر اتمی بسیار پرهزینه است (ور شکستگی مالی امریکا را در نظر داشته باشید) ناو هواپیما بر” انترپرایز” را ۸ راکتور اتمی به حرکت در می اورند! که باید همراه با تمام ماشین ها و موتورهایی که با راکتورها در ارتباط هستند بعنوان زباله اتمی دفع شوند. اگر ناو انترپرایز در خلیج فارس غرق شود هزینه ای که امریکا از این طریق صرفه جویی خواهد کرد بمراتب بیشتر از پولی است که از فروش لاشه ان بدست خواهد اورد و حل مسیله قطعات الوده اتمی هم دیگر مسیله امریکا نخواهد بود.یک ناو کهنه جنگی باید در پایان دوران کارامدی خود یک بار دیگر برای یک نیت شوم به کار گرفته شود. به همان دلیل که فرنکلین روزولت دستور داد تا کشتی های کهنه جنگی را از “سان دیه گو” به “پرل هاربور” منتقل کنند و ناوهای هواپیما بر و دیگر ناوهای جنگی نو را روز ۷ دسامبر ۱۹۴۱ به منطقه امن در دور دست منتقل سازند.المان فدرال تاکنون ۵ زیردریایی اتمی دلفین به اسراییل داده و در باره ششمی نیز مذاکراتی در جریان است.سه واحد از انها هنگام عبور از ابراه سویز مشاهده شده اند. اینها احتمالا هم اکنون در خلیج عمان هستند و شاید هم به خلیج فارس رسیده باشند. تا در انجا در کمین یک کشتی کهنه رو به اسقاط باشند که بیشتر به یک گوسفند قربانی شبیه است تا به سلاح جنگی واقعی. این کشتی با ملوانان امریکایی که در ان هستند مورد حمله قرار خواهد گرفت، همانطور که کشتی ” لیبرتی” مورد حمله اسراییل قرار گرفت، تا بتوان برای رسیدن به هدف های مورد نظر انرا به گردن ایران انداخت و رسانه های گوش بفرمان هم به ان پوشش خبری حمایتی خواهند داد.اگر شما هم با تحلیل اوضاع به همین نتیجه رسیدید، هر جا خبری در باره جنگ و خلیج فارس خواندید این متن را برای ان ها پست کنید تا حیله های کثیف و نقشه های شوم دشمنان بر همگان اشکار گردد.میخواستم کارشناس‌‌محترم‌نظرشون رو در مورد متن بالا بگن که شایعه سازی یا تحلیلی برای جنگ روانی یا هشدار یا هر چیه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1. این تحلیل، یک تحلیل و برداشت شخصی براساس یکسری قرائن و شواهد است که گر چه به عنوان یک تحلیل می تواند مورد توجه قرار بگیرد، اما صرف نظر از اهداف احتمالی که پشت ارایه این تحلیل وجود دارد، به نظر می رسد، احتمال حمله آمریکا به ایران آن هم حمله اتمی، بسیاربعید است و آنچه در این زمینه مطرح می شود، بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسانه ای داشته و در راستای جنگ رسانه ای به ویژه از سوی رژیم صهیونیستی دنبال می شود، زیرا حمله به کشوری مانند ایران، منافع آمریکا را در سرتا سر جهان به خطر انداخته و هزینه بسیار زیادی برای این کشور به همراه خواهد داشت که این کشور دست به چنین ریسکی نخواهد زد. در این راستا نث مک‌کنزی، فرمانده نیروهای ترویست آمریکایی در منطقه غرب آسیا در مصاحبه با ای‌بی‌سی‌نیوز گفت: «معتقدم که در برهه‌ای قرار داریم که خطرات بالا است. می‌خواهم روی این نکته کلیدی تأکید کنم: دنبال جنگ با ایران نیستیم.»(www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3724281)به نوشته کوری چاک در نشریه «آتلانتیک» حمله به ایران به سه دلیل یک ایده وحشتناک است.اول، مراکز هسته‌ای ایران از نظر جغرافیایی در سراسر کشور پراکنده و تجهیزات اصلی آن در اعماق زمین پنهان شده است، به نظر می رسد آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا اطلاعات ناقصی درباره مکان آن دارند. این بدان معناست که از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران به یک کارزار نظامی گسترده و پایدار نیاز دارد که ممکن است چندین هفته طول بکشد. همچنین این امر مستلزم مشارکت کشورهایی در اروپا یا منطقه خلیج فارس است که بعید به نظر می رسد در مقطع فعلی رضایت خود را با انجام این کار اعلام کنند. به یاد بیاورید که پس از حمله ایران به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹، کشورهای حوزه خلیج فارس با انتقام جویی ارتش آمریکا مخالفت کردند. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران اخیراً به همسایگان کشورش یادآوری کرد که ترامپ ۷۰ روز دیگر می‌رود، اما ما برای همیشه در اینجا خواهیم ماند.دوم ، گرچه آمریکا راه‌های اقدام نظامی ایران بدون از بین بردن زیرساخت‌های هسته‌ای آن را دارد، اما این گزینه‌ها از جذابیت کمتری برخوردار هستند. آمریکا می‌تواند بدون استفاده از پایگاه‌های متحدین یا حریم هوایی، یک ناوگان دریایی از موشک‌های زیردریایی یا هوایی را علیه اهداف نظامی ایران آغاز کند، اما این حملات تا حد زیادی نمادین خواهد بود. مشکل استفاده نمادین از زور این است که تهران به دنبال تلافی خواهد بود. اگر ایران یک برنامه مخفی اسلحه هسته‌ای داشته باشد، این کشور ممکن است در صورت حمله واقعاً از آن استفاده کنند. ایران همچنین می‌تواند شلیک موشک‌های معمولی یا حملاتی به پایگاه‌های آمریکا در عراق را از سر بگیرد یا از موشک‌های دقیق خود علیه تأسیسات فرماندهی مرکزی آمریکا در بحرین استفاده کند. از سویی دولت عراق می‌تواند مانند دولت های قطر و بحرین، به عنوان اعتراض، خواستار خروج نیروهای آمریکایی شود و آینده پیش بینی قدرت آمریکا در خاورمیانه و روابط امنیتی زیربنایی آن را کاهش دهد.
سوم، یک حمله نظامی بدون هیچ تلاشی برای جلب تأیید سازمان ملل متحد یا حتی ائتلافی از متحدان آمریکا به طور خارق العاده‌ای برای واشنگتن به طور خاص تر، برای ترامپ و دستیاران ارشد او بد خواهد بود. بدون شک رئیس جمهور منتخب جو بایدن از حمله بی دلیل به ایران حمایت نخواهد کرد، بنابراین ترامپ بیشتر به سنت سیاست خارجی دو حزب در دوره انتقال ریاست جمهوری حمله خواهد کرد. رئیس جمهور جدید هرگونه حمله توسط ترامپ را محکوم می‌کند و سیاست اساسی آن را رد می‌کند تا ایران در موقعیتی حتی مطلوب تر از سیاست‌های فعلی دولت ترامپ قرار بگیرد.
دولت ترامپ که در مدت چهار سال نتوانسته استراتژی موفقی برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران ایجاد کند، فقط می‌تواند با انجام حمله نظامی به این کشور در روزهای پایانی دوره ریاست جمهوری‌اش، اوضاع را بدتر کند. ترامپ و طرفداران فشار حداکثری باید فهمیده باشند که سیاست‌هایشان اشتباه بوده است. آنها با این سیاست بیش از آنکه ایران را منزوی کنند در واقع آمریکا را منزوی کرده‌اند.
(www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3713704)
2. پس از شکست «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ناامیدی صهیونیست‌ها از اجرای پروژه‌هایی که همراه با ترامپ برنامه‌ریزی کرده بودند، رسانه های اسرائیلی شروع به سوء استفاده از شایعات مربوط به ترس از آغاز جنگ دونالد ترامپ با ایران در رسانه‌های آمریکایی کرده‌اند. اما در این میان سوالات زیادی درباره تردید در زمینه توانایی تل آویو و یا حتی دولت ایالات متحده قبل از پایان مهلت مقرر دونالد ترامپ در کاخ سفید برای شروع چنین جنگی مطرح می‌شود.
صحبت از شروع حمله نظامی علیه ایران خواه توسط رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده و یا گروه‌های تکفیری -تروریستی تحت حمایت آنها و اخبار و شایعاتی از این قبیل در واقع ابزار جنگی سنتی صهیونیست‌هاست که در دو دهه گذشته بیش از حد علیه دشمنان خود به ویژه ایران استفاده کرده‌اند.
در حال حاضر نیز اسرائیلی‌ها پس از دست دادن برگ برنده خود در کاخ سفید یعنی دونالد ترامپ شروع به مانور دادن روی این ابزار جنگی کرده‌اند. اما همه این شایعات صرف نظر از اینکه از کجا درز پیدا می‌کند، سوالاتی برای تحلیلگران و کارشناسان ایجاد کرده؛ با این مضمون که آیا واقعا ترامپ می تواند در مدت کوتاه باقیمانده دوره خود جنگی علیه ایران ترتیب دهد؟
مطابق آنچه که در چهار سال گذشته از دونالد ترامپ مشاهده شد، شخصیت عجیب و افراطی او همواره حامل فرضیه‌های غیر واقعی بوده که قابل پذیرش نیست و فرضیه حمله نظامی به ایران نیز در همین راستا مطرح می شود. از سوی دیگر صحبت‌هایی درباره امکان سوء استفاده «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی از دوره باقی مانده ترامپ در کاخ سفید برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران مطرح می شود که این موضوع نیز در متن فرضیه اول یعنی برنامه های افراطی و غیر قابل اجرای ترامپ قرار می‌گیرد.
اولین بار رسانه های آمریکایی فرضیه جنون‌آمیز ترامپ برای به راه انداختن جنگ در ایران و یا سایر صحنه‌های بین‌المللی را به نقل از منابع دولت ترامپ مطرح کردند. این منابع اعلام کردند نگران هستند که دونالد ترامپ در مدت باقیمانده دوره خود اقدامات افراطی انجام دهد. اما هدف از انتشار این اخبار مربوط به اختلافاتی است که درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میان جمهوری خواهان و دموکرات‌ها رخ داده است.
این منابع در دولت ترامپ، قصد دارند با نشر چنین شایعاتی طرف مقابل خود یعنی دموکرات‌ها را ترسانده و آنها را از اقداماتی که ممکن است علیه دونالد ترامپ اتخاذ کنند باز دارند. با توجه به اقدامات غیر قانونی دونالد ترامپ طی چهار سال ریاست جمهوری خود در عرصه داخلی این کشور، منابع وابسته به دولت وی ‌می‌خواهند از خلال تهدید هایی همچون جنگ و یا سایر اقدامات افراطی، دولت منتخب آمریکا را مجبور به انجام توافقی در راستای مصونیت قانونی ترامپ در برابر فرار مالیاتی کنند تا بتواند در انتخابات ۲۰۲۴ مشارکت داشته باشد.
اما آیا شروع جنگ علیه ایران می‌تواند شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ را افزایش دهد و آیا آغاز این جنگ با سیاست دوری آمریکا از درگیری‌های مسلحانه مستقیم مطابقت دارد؟ اما سوالات مهم تری که در این زمینه مطرح می شود مربوط به آن است که در چهار سال گذشته و در شرایطی که ترامپ به گفته خودش دلایل و بهانه‌های لازم برای حمله به ایران را داشت چرا این کار را نکرد و اینکه آیا آغاز چنین جنگی می تواند فرصتی برای ترامپ جهت جلوگیری از پیگرد قضایی وی به دلیل اقدامات غیرقانونی در آمریکا و نیز پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ باشد؟
در زمینه فرضیه دوم که مطرح شد بنیامین نتانیاهو سعی دارد از فرصت باقی مانده ترامپ برای جنگ با ایران استفاده کند؛ این یک فرضیه اسرائیلی است که در متن فرضیه اول به وجود می آید. تهدید به جنگ یک ابزار جنگی صهیونیستی است که تل‌آویو در هیچ شرایطی از آن دست نمی کشد و از زمان تاسیس رژیم جعلی خود با حمایت آمریکا آن را در دستور کار سیاست های استعماریش قرار داده است.
اما آیا در چهار سال گذشته ترامپ مانع اسرائیل برای جنگ با ایران شده بود و اساساً آیا رژیم صهیونیستی توانایی آغاز چنین جنگی ر اداشته و می‌تواند پیامدهای آن را تحمل کند و یا اینکه قادر به تعیین نتیجه آن هست؟
قبل از اینکه درباره موافقت یا عدم موافقت آمریکا با چنین جنگی صحبت کنیم باید بگوییم پاسخ این سوالات روشن شود. کاملاً بارز است که صهیونیست‌ها همواره برای آغاز یک جنگ و تجاوز یا حتی تهدید به آن پشتشان به حمایت آمریکا گرم بوده است. در حال حاضر نیز اسرائیلی‌ها برای بازگشت به ادعاهای خود درباره جنگ با ایران و حملات نظامی به تاسیسات هسته‌ای این کشور وابسته به دولت بعدی آمریکا و مواضع آن خواهد بود که قطعاً رویکردهای این دولت با دولت ترامپ که در راستای خواسته های کامل صهیونیست‌ها بود متفاوت است.
بنابراین برای تجزیه و تحلیل اخبار و شایعاتی که به شکل هدفمند درز پیدا می‌کند به ویژه از جانب رژیم صهیونیستی که همواره برای مقابله با نگرانی های خود از جانب دشمنانش از این ابزار استفاده کرده، باید با هوشیاری عمل کرد.(www.mashreghnews.ir/news/1146488)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد