با سلام به شما دانشجوی گرامی، از اینکه دانشجوی مسلمان ایرانی هماره پیگیر آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و معمار آن امام خمینی (ره) است جای بسی مسرت را فراهم میکند.
جریان امام خمینی، رود خروشان اسلام ناب محمدی (صلالله علیه و آله) در تمامی ابعاد آن می باشد که توانست پس از فروریختن موانع پیش رو با قدرتی که ناشی از استحکام درونی آموزههای آن و نیز باور عمیق مردم سرزمین ایران به آن بود، نظامی نو را در عصری پای نهد که ویژگی آن محو معنویت در ابعاد اجتماعی و سیاسی بود. از مهمترین مختصات این نظام نوپا احیای معنویت در عرصه حیات سیاسی اجتماعی است . این مفهوم نه تنها برداشت ما که دیگرانی نیز که از خارج گود تماشاگر بودند نیز به این مفهوم پی بردهاند.(جهت اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب: ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند، میشل فوکو).
بدیهی است که در این مسیر دو مانع اساسی قابل فرض است ؛ مانع اول را میتوان کسانی دانست که این احیای معنویت، فضا را برای آنها تنگ کرده قدرت نفسکشیدن را از آنها میگیرد. این دسته تا آنجا که ممکن است تلاش خود را برای از بین بردن این رویکرد نو به کار خواهند گرفت. مانع دوم کسانی هستند که قدرت فهم این جریان اصیل را ندارند، این دسته به دلیل سیطره تفکری خاص بر اندیشههایشان، قدرت تحلیل از آنها گرفته شده، در باور این گروه لازم است هر اتفاقی که در عالم شکل میگیرد لاجرم بایستی از همان مسیری باشد که ایشان پیشبینی میکنند و اگر غیراز این بود امری ارتجاعی یا در بهترین حالت جریانی گذرا خواهد بود. مقابله این دسته با جریانی اصیل به مانند نهضت امام خمینی، نه از سرعناد که از سر جهل است و به دنبال آن است جریان را در قالب فکری خودش تحلیل و ارزیابی نماید تا با آموزههای او در تعارض نباشد و به تعبیری شاید به صورت ناخواسته به تحریف تحلیلی یک روند میپردازد.
مسئله و دغدغه شما را شاید بتوان در قالب همین دو مانع مطرحشده تحلیل نمود. کسانی معتقدند که جریان امام خمینی به موزهها خواهد رفت که یا این نهضت را مانع اهداف خود میدانند و از بین رفتن آنرا به عنوان آرزو تمنا دارند، که میتوان ایشان را در دسته اول جای داد. یا اینکه بر مبنای تحلیلهای ایشان نبایستی هیچ جریان خارج از محدوده فکری ایشان رخ دهد، بنابراین اگر به هر دلیل پیش آمده جریانی گذرا بوده و لاجرم به موزه تاریخ خواهد رفت.
اما در این میان نکته قابل توجهی وجود دارد به این مضمون که ویژگی منحصر به فرد جوان نسل سوم انقلاب در این است که این امکان برای او به وجود آمده که بتواند در فضایی آزاد و به دور از جبر آموزههای مسلط بر جوامع مدرن نفس کشیده و فکر کند. انقلاب اسلامی با پرسشگری در عالم مدرن این فضا را برای نسل سوم انقلاب فراهم کرده است، حال ما تا چه اندازه بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم، به قدر همت خود ما برمیگردد. برای این نسل، اندیشهها و آموزههای امام خمینی بسیار راحتتر قابل فهم و درک است. اینان میتوانند به مانند یاران معتقد به جریان اصیل امام خمینی، اصالت این جریان را درک کرده، امیدوار به دستیابی آن به اهداف باشند و خود نیز سعی کنند در این مسیر گامهای مطلوبی بردارند. شاید برتری این نسل نسبت به دو نسل قبلی انقلاب در قالب همین گزاره قابل فهم باشد. نسل قبل شاید به دلیل تسلط جریانهای علمی و فرهنگی خاصی بر نهادهای فرهنگساز و علمی کشور برایشان بسیار سخت بود که بتوانند خود را از سیطره این چارچوب آزاد نمایند و این قدرت تحلیل را نداشته باشند تا بتوانند از آن چارچوبهای رایج خارج شوند. چارچوبهایی که به گونهای جبری دنبال است همه چیز را بر اساس مبانی خود تحلیل کرده و هرچه غیر خود است را ارتجاعی و مستحق سپردن به موزههای تاریخ تلقی کند. اما از این امر ناگوارتر، کسانی هستند که علیرغم ایجاد این فضای آزاد هنوز هم نمیخواهند خود را آزاد دیده، به گونهای مستقل به تحلیل مسائل بپردازند.
نکته دیگر اینکه، همانقدر که آموزههای دین اسلام به موزه رفت، اندیشههای امام نیز به موزه خواهد رفت و معاندان آموزههای اصیل اسلامی در تمامی ابعاد آن، بایستی این آرزوی محال را با خود به گور ببرند. همانگونه که آرزوی کفار مکه و معاندان پیامبر اسلام به ثمر رسید، آرزوی جانشینان امروزین ایشان نیز برآروده خواهد شد. ویژگی اندیشههای اصیل امام خمینی این است که بر مبنایی اصولی و مطابق طبیعت و فطرت جریان هستی طراحی شده است. که اگر غیر از این بود، شاید در همان ابتدا و به واسطه شدت مخالفتهایی که با آن صورت میگرفت از بین رفته بود. رمز ماندگاری این جریان علیرغم دشمنیهای فراوان، این است که در مسیر طبیعی و فطری جریان هستی حرکت میکند. و تا مادامی که ما با حمایتهای معنوی، فکری، علمی و عملی خود، این مسیر را زنده بداریم و در دستیابی به اهداف موفق باشیم میتوانیم این نعمت الهی را در دست خود داشته باشیم و الا از ما گرفته شده و به دست دیگرانی خواهد رسید که خود را برای این امر آماده کرده باشند. طبیعی است که نور حق خاموش شدنی نیست، و هماره روشنیبخش مسیر اهل حق خواهد بود.
امیدواریم مطالب مطرح شده پاسخی به دغدغه فکری شما بوده باشد، هماره منتظر نظرات تکمیلی شما در اینگونه مباحث هستیم.
جهت مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب انقلاب فرامدرن، موج چهارم بیداری اسلامی، نوشته دکتر موسی نجفی، چاپ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر. یا به مجموعه کتابهای آموزه، تألیف گروه تحقیقاتی تاریخ و اندیشه معاصر، چاپ مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی، مراجعه نمایید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100120107)
جریان امام خمینی، رود خروشان اسلام ناب محمدی (صلالله علیه و آله) در تمامی ابعاد آن می باشد که توانست پس از فروریختن موانع پیش رو با قدرتی که ناشی از استحکام درونی آموزههای آن و نیز باور عمیق مردم سرزمین ایران به آن بود، نظامی نو را در عصری پای نهد که ویژگی آن محو معنویت در ابعاد اجتماعی و سیاسی بود. از مهمترین مختصات این نظام نوپا احیای معنویت در عرصه حیات سیاسی اجتماعی است . این مفهوم نه تنها برداشت ما که دیگرانی نیز که از خارج گود تماشاگر بودند نیز به این مفهوم پی بردهاند.(جهت اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب: ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند، میشل فوکو).
بدیهی است که در این مسیر دو مانع اساسی قابل فرض است ؛ مانع اول را میتوان کسانی دانست که این احیای معنویت، فضا را برای آنها تنگ کرده قدرت نفسکشیدن را از آنها میگیرد. این دسته تا آنجا که ممکن است تلاش خود را برای از بین بردن این رویکرد نو به کار خواهند گرفت. مانع دوم کسانی هستند که قدرت فهم این جریان اصیل را ندارند، این دسته به دلیل سیطره تفکری خاص بر اندیشههایشان، قدرت تحلیل از آنها گرفته شده، در باور این گروه لازم است هر اتفاقی که در عالم شکل میگیرد لاجرم بایستی از همان مسیری باشد که ایشان پیشبینی میکنند و اگر غیراز این بود امری ارتجاعی یا در بهترین حالت جریانی گذرا خواهد بود. مقابله این دسته با جریانی اصیل به مانند نهضت امام خمینی، نه از سرعناد که از سر جهل است و به دنبال آن است جریان را در قالب فکری خودش تحلیل و ارزیابی نماید تا با آموزههای او در تعارض نباشد و به تعبیری شاید به صورت ناخواسته به تحریف تحلیلی یک روند میپردازد.
مسئله و دغدغه شما را شاید بتوان در قالب همین دو مانع مطرحشده تحلیل نمود. کسانی معتقدند که جریان امام خمینی به موزهها خواهد رفت که یا این نهضت را مانع اهداف خود میدانند و از بین رفتن آنرا به عنوان آرزو تمنا دارند، که میتوان ایشان را در دسته اول جای داد. یا اینکه بر مبنای تحلیلهای ایشان نبایستی هیچ جریان خارج از محدوده فکری ایشان رخ دهد، بنابراین اگر به هر دلیل پیش آمده جریانی گذرا بوده و لاجرم به موزه تاریخ خواهد رفت.
اما در این میان نکته قابل توجهی وجود دارد به این مضمون که ویژگی منحصر به فرد جوان نسل سوم انقلاب در این است که این امکان برای او به وجود آمده که بتواند در فضایی آزاد و به دور از جبر آموزههای مسلط بر جوامع مدرن نفس کشیده و فکر کند. انقلاب اسلامی با پرسشگری در عالم مدرن این فضا را برای نسل سوم انقلاب فراهم کرده است، حال ما تا چه اندازه بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم، به قدر همت خود ما برمیگردد. برای این نسل، اندیشهها و آموزههای امام خمینی بسیار راحتتر قابل فهم و درک است. اینان میتوانند به مانند یاران معتقد به جریان اصیل امام خمینی، اصالت این جریان را درک کرده، امیدوار به دستیابی آن به اهداف باشند و خود نیز سعی کنند در این مسیر گامهای مطلوبی بردارند. شاید برتری این نسل نسبت به دو نسل قبلی انقلاب در قالب همین گزاره قابل فهم باشد. نسل قبل شاید به دلیل تسلط جریانهای علمی و فرهنگی خاصی بر نهادهای فرهنگساز و علمی کشور برایشان بسیار سخت بود که بتوانند خود را از سیطره این چارچوب آزاد نمایند و این قدرت تحلیل را نداشته باشند تا بتوانند از آن چارچوبهای رایج خارج شوند. چارچوبهایی که به گونهای جبری دنبال است همه چیز را بر اساس مبانی خود تحلیل کرده و هرچه غیر خود است را ارتجاعی و مستحق سپردن به موزههای تاریخ تلقی کند. اما از این امر ناگوارتر، کسانی هستند که علیرغم ایجاد این فضای آزاد هنوز هم نمیخواهند خود را آزاد دیده، به گونهای مستقل به تحلیل مسائل بپردازند.
نکته دیگر اینکه، همانقدر که آموزههای دین اسلام به موزه رفت، اندیشههای امام نیز به موزه خواهد رفت و معاندان آموزههای اصیل اسلامی در تمامی ابعاد آن، بایستی این آرزوی محال را با خود به گور ببرند. همانگونه که آرزوی کفار مکه و معاندان پیامبر اسلام به ثمر رسید، آرزوی جانشینان امروزین ایشان نیز برآروده خواهد شد. ویژگی اندیشههای اصیل امام خمینی این است که بر مبنایی اصولی و مطابق طبیعت و فطرت جریان هستی طراحی شده است. که اگر غیر از این بود، شاید در همان ابتدا و به واسطه شدت مخالفتهایی که با آن صورت میگرفت از بین رفته بود. رمز ماندگاری این جریان علیرغم دشمنیهای فراوان، این است که در مسیر طبیعی و فطری جریان هستی حرکت میکند. و تا مادامی که ما با حمایتهای معنوی، فکری، علمی و عملی خود، این مسیر را زنده بداریم و در دستیابی به اهداف موفق باشیم میتوانیم این نعمت الهی را در دست خود داشته باشیم و الا از ما گرفته شده و به دست دیگرانی خواهد رسید که خود را برای این امر آماده کرده باشند. طبیعی است که نور حق خاموش شدنی نیست، و هماره روشنیبخش مسیر اهل حق خواهد بود.
امیدواریم مطالب مطرح شده پاسخی به دغدغه فکری شما بوده باشد، هماره منتظر نظرات تکمیلی شما در اینگونه مباحث هستیم.
جهت مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب انقلاب فرامدرن، موج چهارم بیداری اسلامی، نوشته دکتر موسی نجفی، چاپ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر. یا به مجموعه کتابهای آموزه، تألیف گروه تحقیقاتی تاریخ و اندیشه معاصر، چاپ مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی، مراجعه نمایید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100120107)